أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

    بسم الله الرحمن الرحیم

     

    الحمد لله رب العالمین و الصلاه و السلام علی سید الانبیاء و أقدمهم، سیدنا و مولانا احمد ابی القاسم محمد، صلی الله علیه و علی أهل بیته المعصومین، لا سیما مولانا بقیه الله فی أرضه عجل الله تعالی فرجه و جعلنا من خیر أعوانه و أنصاره و من الطالبین لثار جده و جدته

    صلوات الله و سلامه علیهما

     

    آنچه پیش رو دارید متن سخنرانی حضرت آیت الله مهدوی حفظه الله است که در روز چهارشنبه، 4/6/ 1388 مصادف با پنجم ماه مبارک رمضان، در مدرسه­ی علمیه­ی ملا عبدالله پیرامون صفت بخل ایراد شده است که با توجه به ضیق وقت سعی شده است با حد اقل تغییرات از حالت گفتاری به نوشتاری تبدیل شود.

     

    موضوع صحبت پیرامون سخاوت و ایثار بود که در روز گذشته مطالبی را در در مورد آن بیان نمودیم. نکاتی را که در این چند جلسه­ می­نماییم در بحث روانشناسی بسیار مؤثر است.

    سخاوت بدون چشم داشت و نگرانی

     

    انسان سخاوتمند نباید نسبت به آینده­ی خودش خوف داشته باشد که مبادا با عطای به دیگران فقیر شود، و همچنین نباید نسبت به طرف مقابل خویش هیچ گونه انتظار جبران نمودن حتی به اندازه­ی یک تشکر داشته باشد. زیرا در واقع با خدای خویش معامله می­کند. امیر المومنین علیه السلام در کلام گوهر بارشان به همین مطلب اشاره می­نمایند و می­فرمایند : « اَلجودُ مِن غَیرِ خَوفٍ وَ لا رَجاءِ مُکافاةٍ حَقیقَةُ الجُود » . [1] یعنی حقیقت سخاوت این است که نه نسبت به آینده خوفی داشته باشد و نه از طرف مقابلش امید به جبران کردن.

    حد سخاوت

    از دیگر مباحث مهم  این بحث، حد و حدود سخاوت است که انسان تا چه اندازه می­تواند سخاوتمند باشد.  قرآن کریم در دو آیه به این موضوع اشاره فرموده است.

    استناد قرآنی

    در آیه­ی 29 از سوره­ی مبارکه­ی اسراء می­فرماید : « وَ لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلى‏ عُنُقِکَ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً» یعنی « نه دستت را به گردنت ببند ( که هیچ کمکی به دیگران نکنی! )، و نه آن را کاملا بگشاى ( که تمام آنچه را داری بدهی ) که ملامت‏زده و وامانده خواهى نشست ».

      علمای اخلاق از این آیه نتیجه می­گیرند که سخاوت، حد وسط انفاق است که زیاده روی در آن اسراف، و کم روی در آن بخل است.

    شش نکته پیرامون سخاوت

    مقدمه

    قبل از بیان این پنج نکته لازم است به مقدمه ای اشاره نمایم و آن اینکه سخاوت فقط در امور مادی نیست و همچون بخل در مسائل معنوی هم راه دارد که یکی از مصادیق آن در آیه­ی 219 از سوره بقره آمده بود. خدای متعال در پاسخ کسانی که پرسیدند چه چیز را انفاق کنیم؟ فرمود: عفو کنید! و آن را به منزله­ی انفاق قرار داد.[2] اما در بحث سخاوتمندی در اموری که به کمال انسان مربوط می­شود سؤالی مطرح می­شود که آیا انسان می­تواند از کمال خود برای به کمال رسیدن دیگران صرف نظر کند و خود را از کمالی محروم کند تا دیگری را به کمال برساند؟

    برای مثال آیا می­توانم وسیله ام را دراختیار دوستم قرار دهم تا به جلسه­ی دعا برسد اما خودم بی وسیله شوم و از قسمتی از جلسه محروم شوم؟

     

     

    در پاسخ به این سؤال باید گفت که انسان در دنیا باید به کمال برسد و در روز قیامت نیز  در همین رابطه از او سؤال می­شود که برای رسیدن به کمال چه کردی و چقدر تلاش نمودی؟ و اینکه کسی در پاسخ بگوید من خودم را برای به کمال رسیدن دیگران محروم ساختم عذری غیر قابل قبول است.

    انسان سخاوتمند در امور معنوی، هر مقدار که بتواند از دیگران دستگیری می­نماید اما این خدمت به دیگران تا جایی ادامه دارد که در تعارض با کمال خود شخص قرار نگیرد و در هنگام تعارض، به کمال رسیدن خود انسان مهم تر است. البته در بسیاری از امور معنوی تعارضی به وجود نمی­آید چرا که گاهی انسان با یک هدیه، با یک کتاب ، با یک نوار می­تواند دیگران را از خواب بیدار کرده و در مسیر حرکت معنوی قرار دهد اما در مواردی که به تعارض می­رسد نمی­تواند خود را از رشد اخلاقی و معنوی محروم کرده و دیگران را بر خود مقدم بیاندازد. به هر حال تشخیص تعارض و عدم آن به عهده­ی خود انسان است.

    البته گاهی استثنائاتی هم وجود دارد که ممکن است بحث اهم و مهم پیش بیاید که بحث آن جدا و از گفتار ما خارج است.

    1ـ حد و حدود سخاوت در امور مادی

    بحث حد و حدود سخاوت، فقط به انفاق های مادی مربوط است و در انفاق های معنوی راه ندارد.

    امام عسگری علیه السلام می­فرمایند برای سخاوت حد و حدودی است که اگر از آن زیاد تر شد اسراف می­شود.[3]

     

     

    امیر المومنین علیه السلام نیز می­فرمایند: بخشنده باش اما مبذّر[4] ( نوعی اسراف)مباش. مقدِّر باش و     ( یعنی اندازه گیری کن و نیاز افراد را مشخص کن و مقدار کمکت را تدبیر نما) اما تنگ گیرنده و سخت گیرنده مباش![5]

    2ـ سخاوت در حقوق واجب مالی

    حد سخاوت این است که انسان حقوقی را که از نظر مالی به گردن او است ادا کند و در مسیر صحیح خودش پرداخت نماید. یعنی وجو هات شرعیه­ی مالش را به دست مرجع تقلیدش برساند و یا با اجازه­ی او به فقیر برساند. بنا بر این اگر کسی حقوق واجب مالی خود را ادا نکند اگر مقدار زیادی مال هم در موارد دیگر هزینه کند دیگر سخاوتمند نیست .زیرا حقوق مالیِ واجب، از ناحیه­ی خدای متعال واجب شده و چیزی که از نظر شرعی واجب می­شود، مصلحت بسیار زیادی داشته است که خدا آن را واجب کرده است. خدای متعال از کسی نمی­پذیرد که ادای واجب را رها کرده و به امور مستحبی بپردازد.

    3ـ انفاق در گناه

    یکی دیگر از حقوق سخاوت، انفاق نکردن در کار های حرام است. انسان مؤمن همان طور که در کسب مال حلال دقت می­نماید و سعی می­کند اموالش پاک و طاهر باشد، در پرداخت آن نیز دقت نموده و آن را در هر مسیری مصرف نمی­کند.

    شاید ترتیب لفظی درآیه­ی 5 از سوره­ی اللیل [6]  بر ترتیب رتبی نیز دلالت داشته باشد زیرا خدای متعال ابتدا عطا را مطرح می­کند و سپس به رعایت تقوا اشاره می­ نماید. یعنی انسان سخاوتمند در عطای به دیگران تقوا را رعایت کرده و بجا مصرف می­کند.

    در زمان امام صادق علیه السلام شخصی به دزدی مشغول بود و آنچه را سرقت می­کرد در راه خدا انفاق می­نمود. خبر به امام صادق علیه السلام رسید. حضرت او را خواستند و از علت این کار سؤال نمودند. مرد دزد در پاسخ امام علیه السلام گفت: مگر نشنیده اید که انسان اگر گناهی مرتکب شود یک گناه  در  نامه­ی عمل او ثبت می­شود و اگر کار خیری انجام دهد ده برابر در نامه­ی عملش ثبت می­شود. من با سرقت یک گناه مرتکب می­شوم و با انفاق ده حسنه به دست می­آورم و حسابم صاف می­شود. حضرت نیز در پاسخ به آیه­ی27 سوره­ی مائده که فرمود: « َ إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقینَ »       اشاره کرده و فرمودند خدای متعال فقط اعمال متقین را می­پذیرد.

    شخصی در زمان طاغوت مبلغ  هزار تومان به امام جماعت یکی از مساجد داده بود که برای روضه­ی امام حسین علیه السلام مصرف کند. آن روحانی پول را در کناری گذاشته و بعد از مدتی فراموش کرده بود که برای روضه هزینه کند.

     شخص دیگری در خواب، امام حسین علیه السلام را دیده بود و آقا فرموده بودند به فلان امام جماعت بگویید چرا هشتصد تومانی را که برای روضه­ی ما رسیده است مصرف نمی­کنید؟ او هم خواب خود را برای امام جماعت تعریف کرده بود و تازه او را به یاد آن پول انداخته بود.

     آن روحانی در فکر فرو رفت که آن مبلغ هزار تومان بوده است نه هشتصد تومان ! پس چرا       امام علیه السلام این گونه فرمودند ؟! بالاخره مسئله را بررسی کرده بود و فهمیده بود صاحب پول خمس مالش را پرداخت نکرده و سید الشهدا علیه السلام هشت صد تومان آن را پذیرفته اند.

    4ـ انفاق قبل از درخواست

    نکته­ی چهارم در سخاوت،  انفاق قبل از سؤال است. یعنی انسان سخیّ نمی­گذارد سائل از او درخواست کند و ابتدائا به رفع نیازش می­پردازد.  چرا که کسانی که بعد از درخواستِ سائل کمک می­کنند معمولا از روی حیا و شرمندگی کمک می­کنند.

    امیر المومنین علیه السلام می­فرمایند سخاوت آن است که ابتدائی باشد اما عطای بعد از درخواست  از روی حیا و  تذمّم است. ( یعنی می­ترسد که دیگران از او بد گویی کنند )[7]  بنابراین، بعد از درخواست سائل، حالت جبر گونه ای بر او حاکم می­شود که برای حفظ آبروی خود انفاق می­کند.

    در روایت دیگری می­فرمایند : قبل از درخواست سائل( نیاز مند ) به او کمک کن، زیرا اگر او را به سؤال کردن مجبور کردی بیشتر از مقداری که به او کمک کرده ای از آزادی صورتش گرفته ای     ( کنایه از اینکه آبرویش را برده ای ) [8] حتی اگر فهمیدید کسی به مبلغی قرض نیاز دارد قبل از اینکه او درخواست کند با بیان خوبی به او بگویید من مقداری پول دارم که می­خواهم به کسی قرض بدهم آیا تو به آن نیاز داری؟

    5ـ انفاق بی منت و اذیت و ریا

    از دیگر نکات قابل توجه در سخاوت، انفاق بدون منت و اذیت  و ریاست. زیرا گاهی اوقات انسان بعد از اینکه چیزی را به کسی بخشید سائل را اذیت کرده و یا بر او منت می­گذارد.

     

     در برخی اوقات هم به ریا مبتلا می­شود. برای اینکه دیگران ببینند و یا مطلع شوند انفاق می­کند که این از روحیه­ی سخاوت به دور است.

    قرآن کریم در دو آیه به مطلب اشاره می­کند. یک جا در سوره­ی بقره می­فرماید : « یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى‏ ». [9] یعنی« اى کسانى که ایمان آورده‏اید، صدقه‏هاى خود را با منّت واذیت کردن باطل نکنید ! ».

    مورد دوم نیز در آیه­ی 262 از سوره­ی بقره آمده است که فرمود : « الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ ثُمَّ لا یُتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنًّا وَ لا أَذىً لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ» یعنی « کسانى که اموالشان را در راه خدا انفاق مى‏کنند سپس منّت و آزارى (زخم زبانى) به دنبال انفاقشان نمى‏آورند، آنان را در نزد پروردگارشان پاداشى درخور آن هاست، و نه بیمى بر آن هاست و نه اندوهى خواهند داشت ».

    6ـ دست فقیر دست خدا است

    انسان سخاوتمندی که به نیازمندان کمک می­کند باید بداند که گیرنده­ی صدقه در حقیقت خدای متعال است نه آن فقیر. قرآن کریم می­فرمایدد : «أَ لَمْ یَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ یَأْخُذُ الصَّدَقاتِ وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ » [10] یعنی « آیا ندا نسته‏اند که خداست که توبه را از بندگانش مى‏پذیرد و صدقه‏ها را  مى‏گیرد (هر چند در ظاهر مستحق مى‏گیرد) و خداست که عطوف و بسیار توبه‏پذیر و مهربان است؟!»

    انسان سخاوتمندی که دست فقیر را دست خدا می­داند در فکر و خیال خود نیز بر گیرنده منت نگذاشته و او را اذیت نمی­کند و در فکر مکافات و تلافی و تشکر هم نیست و حتی از آن فقیر انتظار دعا کردن هم ندارد چرا که تکیه گاهش خدا است نه تشکر و دعای بندگان. ( اگر چه گیرنده وظیفه دارد از انفاق کننده تشکر کند)

    شخصی  که به این نکته توجه دارد در کیفیت انفاق نیز دقت نموده و بهترین چیزی را که دارد به دیگران می­دهد. خدای متعال نیز می­فرماید : « أَنفِقُوا مِمّا تُحِبُونَ » یعنی از آنچه شما دوست    می­دارید انفاق کنید نه آنچه را فقیر دوست می­دارد. معلوم می­شود که اگر انسان بهترین چیز ها را به دیگران عطا کرد خودش نتیجه می­بیند و خودش به کمال نزدیک تر می­شود.

    انسان سخاوتمندی که دست فقیر را دست خدا می­داند در کیفیت بخشیدن هم دقت می­کند و هیچگاه دستش را روی دست فقیر نمی­گیرد بلکه دست او را دست خدا دانسته و برای دست او احترام قائل بوده و دست خود را زیر دست فقیر می­گیرد. به هر حال رعایت آداب ریز و مهم اسلامی حاکی از وفور عقل و خرد انسان ها است.

    اقسام صدقه

    در یک تقسیم بندی می­توان صدقه را به شش قسمت تقسیم نمود:

    1ـ صدقه­ی سرّی ( مخفیانه)

    2ـ صدقه­ی علانیه ای ( آشکار)

      3ـ صدقه­ی لَیلی ( صدقه در شب)

    4ـ صدقه­ی نَهاری( صدقه در روز)

    5ـ صدقه­ی در سرّاء ( صدقه در گشایش و راحتی)

    6ـ صدقه­ی در ضرّاء( صدقه در تنگ دستی)

      قرآن کریم در آیه­ی 274 از سوره­ی بقره به چهار قسم از این اقسام اشاره می­نماید و می­فرماید :   « الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِیَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ » یعنی « کسانى که اموال خود را در شب و روز، پنهان و آشکار، انفاق مى‏کنند، آن ها را در نزد پروردگارشان پاداشى است درخور مقامشان، و (در آخرت) نه بیمى بر آن هاست و نه اندوهى خواهند داشت ».

    امیرالمومنین علیه السلام چهار درهم داشتند که یکی را در شب انفاق می­کردند یکی را در روز، یکی را مخفیانه صدقه می­دادند و یکی را آشکارا انفاق می­نمودند که این آیه­ی شریفه در شأنشان نازل شد.

     نکته ای که از این داستان در می­یابیم این است که همیشه نباید صدقه دادن سرّی و در خفا باشد؛ زیرا صدقه­ی علنی دیگران را نیز تشویق به کار خیر می­نماید. البته منظور از صدقه­ی علنی این نیست که برای غیر خدا انجام دهد بلکه انسان مؤمن اعمال صالح خود را همواره برای خدا انجام می­دهد اگر چه در دید مردم باشد. لکن وقتی کسی به صورت آشکارا صدقه می­دهد دیگران را نیز برای  انفاق تحریک کرده و در ثواب آنها شریک می­شود.

     

     

    لکن اطمینان به خلوص در صدقات مخفیانه بیشتر است نه این که در کار های علنی اخلاص نیست بلکه در کار مخفیانه انسان مطمئن است که برای خدا انجام داده است.

    انفاق در حال گشایش و راحتی از دیگر دستورات دینی است و انسان تا در این حالت قرار دارد باید به اندازه­ی وُسع و ­توانش انفاق کند. سید الشهدا علیه السلام در این باره می­فرمایند :

            « إِذَا جَادَتِ الدُّنْیَا عَلَیْکَ فَجُدْ بِهَا                عَلَى النَّاسِ طُرّاً قَبْلَ أَنْ تَتَفَلَّتْ‏

              فَلَا الْجُودُ یُفْنِیهَا إِذَا هِیَ أَقْبَلَتْ                   وَ لَا الْبُخْلُ یُبْقِیهَا إِذَا مَا تَوَلَّت‏» [11]

      یعنی وقتی دنیا به تو رو آورد تو نیز به وسیله­ی دنیا بر مردم جود کن  ( و تا می­توانی به دیگران ببخش) قبل از اینکه دنیا از تو بگذرد. وقتی دنیا به تو رو می­آورد، جود و بخشش تو فانی نمی­شود، و زمانی که دنیا به شما پشت کرده است بخل آن را باقی نمی­گذارد ( یعنی با بخل نمی­توانی دنیا را برای خودت نگه داری )   

    انفاق ارزشمند

    با نگاهی اجمالی به احادیث و روایات چندین نکته به ذهن می رسد که همراه شدن هر کدام از این نکات با صدقه دادن، باعث افزایش ارزش صدقه­ می­شود که به برخی از آنها اشاره می­شود .

     

    1ـ انفاق از طرف شخص سالمی که امید دارد سالیان متمادی زنده بماند ارزش بیشتری دارد نسبت به انفاقِ کسی که در آستانه­ی مرگ قرار گرفته و می­داند که تا چند روز دیگر بیشتر زنده نیست، یعنی شخص اول با این که امید دارد سالیان زیادی زنده باشد برای خود چیزی ذخیره نکرده و انفاق می­کند این انفاق ارزش زیادی خواهد داشت.

    از این روست که سیره­ی انسان در زندگی باید بگونه ای باشد که  در هنگام  خوف از فقر نیز انفاق را ترک نکرده و این عمل را دائما تکرار کند تا هنگامی که زندگی او به پایان برسید.

    2ـ انفاق توسط انسانی که خود محتاج است ارزش بیشتری دارد نسبت به انسان غنی، و این همان ایثاری است که در آیه­ی شریفه­ی«َ یُؤْثِرُونَ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ» به آن اشاره شده و اهل بیت علیهم السلام را با این خصوصیت معرفی می­نماید؛ زیرا آنها در هنگام نیازمندیِ خود نیز ایثار کرده و دیگران را بر خود ترجیح می­دادند.

     

    3ـ  انفاقی مخفیانه، با ارزش تر از انفاق علنی است.

    4ـ  صدقه ای که انسان بوسیله­ی آن خون کسی را حفظ کند، زشتی را از کسی دور کند، منفعتی را برای برادر مسلمانش جلب کند و یا اسیری را با آن آزاد کند، ارزشش از صدقه ای که به وسیله­ی آن شکم کسی را پرکند بیشتر است.

    مثلا انسان سخیّ می­تواند صدقه را به عنوان خون بها از طرف کسی که دیه بر گردن او است و در شُرُف اعدام است بپردازد. و یا صدقه را برای آزادی زندانیان مصرف کند به گونه ای که فرد زندانی هم متوجه نشود چه کسی پول را پرداخت کرده است تا بخواهد برای تشکر از او اقدام کند. بلکه باید با خداوند متعال معامله کند و به خدا بگوید: خدایا! تو امر کردی که اسرا را آزاد کنید و این کار را دوست داری! من کسی را که اسیر زندان بوده آزاد می­کنم به این امید که تو هم مرا از زندان نفسم آزاد گردانی!.

     آنچه در سیره­ی عملی امام سجاد علیه السلام به چشم می­خورد این است که گاهی حضرت تمام  خادمان و عبدهای خود را جمع کرده، و همه را یکجا در راه خدا آزاد می­نمودند و بعد از آن        می­فرمودند: خدایا ! من این ها را آزاد کردم، تو نیز مرا آزاد گردان !

    البته بعضی از عبد هایشان پیش آقا می­ماندند، اما خود حضرت راضی نبودند که آنها را به عنوان برده و عبد خطاب کنند. از این رو عبد ها را می­خریدند و در ماه  مبارک رمضان آزادشان می­کردند.

    5 ـ از دیگر عواملی که باعث افزایش فضیلت صدقه می­شود انتخاب ماه مبارک رمضان به عنوان زمان پرداخت صدقه است .

    6ـ گفتار نیکو و کلام خیر، خود یکی  از صدقات ارزشمند محسوب می­شود. یاد گرفتن علم دین و تعلیم به دیگران،  و یا محافظت از زبان، از مصادیق گفتار نیکو به شمار می­آید.

    7ـ  انفاق و صدقه به اقوامی که با انسان دشمنی درونی دارند نیز از دیگر معیار­های فضیلت صدقه است. [12]

    شخصی از شهر کوفه  قصد سفر حج کرده بود و مشغول خداحافظی با اقوام خود شد. در میان اقوام خود، با شخصی هم که دشمن اهل بیت علیهم السلام بود خداحافظی کرد و هدیه ای به او داد و به او کمک کرد.

     

    .هنگامی که در مدینه خدمت امام صادق علیه السلام رسید قبل از هر سخنی حضرت به او فرمودند: هدیه ای که به پسر عمویت دادی به ما رسید و خداوند به خاطر این احسانی که انجام دادی عمر او را کوتاه کرد.

     8 ـ  کمک کردن به ضعفا نیز از دیگر عوامل فضیلت صدقه است.

    9ـ از عوامل دیگر این است که انسان انفاق کردن را از نزدیکان خود شروع کند.                   پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند : « ابْدَأْ بِمَنْ تَعُول » [13] یعنی از کسانی که تحت سرپرستی تو هستند شروع کن ! وسپس آنها را اسم آوردند و فرمودند : مادرت، پدرت، خواهرت، برادرت و بعد از آن هر که به تو نزدیک تر است، مرتبه به مرتبه.

     البته انفاق به اقوام از نظر فقهی واجب است به خصوص اگر پدر و مادرِ انسان نیاز مند باشند و فرزند بتواند به آنها کمک کند. در این صورت پدر و مادر نیز همانند همسر، واجب النفقه خواهند شد و فرزند بدون هیچ گونه بد اخلاقی باید واجباتش را شناخته و همسرش نیز او را در پرداخت این گونه واجبات تحریک کند.

    10ـ تعجیل در انفاق، نشانه­ی کمال انفاق است و انسان  هرچقدر بیشتر عجله کند انفاق او زیباتر خواهد بود.

    نکته های ناب

    اول ـ  شخص سائل هنگامی که عطیه و انفاق را قبول می­کند در واقع به کرامت شخص نفقه دهنده کمک کرده است. در حالی که معمولا توجه ما به آن کمکی است که به دیگران می­کنیم. اما حقیقتا این سائل است که با قبول این نفقه به ما کمک می­کند. امام علیه السلام در روایتی             می فرمایند : « طعامی که انسان می خورد به سه قسمت تقسیم می شود. گاهی آدمی با اخوان و برادران دینی خود غذا می­خورد که این مایه­ی سرور شادمانی است. گاهی با فقرا غذا می­خورد که این نوعی ایثار و از خود گذشتگی است. و گاهی با ابناء دنیا ( دنیاپرستان ) غذا می خورد که نشانه­ی مروت و مردانگی است.[14]

     

    دوم ـ گاهی شخصی که برای دریافت کمک به شما مراجعه می­کند شرایط و استحقاق دریافت کمک را ندارد. انسان سخاوتمند در جایی که قرار نیست به سائل کمک کند از« منع جمیل» استفاده می­کند نه از« وعده­ی طویل »، یعنی به جای اینکه به او وعده های طولانی بدهد، با برخورد زیبا او را از کمک کردن منع کنید یعنی با احترام اورا قانع کرده و از او عذر خواهی کنید که این بهتر از وعده های طولانی است.

    سوم ـ در هنگام کمک کردن به دیگران، به صورت کامل کمک کنید و هنگام اطعام غذا را به صورت نصفه به دیگران ندهید.

     امام علی علیه السلام می فرمایند : « إِذَا أَطْعَمْتَ فَأَشْبِعْ » [15] یعنی زمانی که دیگران را اطعام می کنی آن ها را سیر کن.

    در روایتی دیگر از امام علیه السلام آمده است که : اگر صد هزار درهم برای تهیه­ی غذا مصرف کنید و مؤمنی از آن استفاده کند اسراف نکرده اید. یعنی جا دارد برای یک مؤمن خرج شود زیرا که مؤمن ارزشش بیشتر از این ها است.

    چهارم ـ جود و سخاوت همیشه مالی نیست. یکی از مال می­گذرد و یکی از جان.[16] و باید دانست که ارزش جهاد فی سبیل الله و گذشتن از جان در مسیر پروردگار، بسیار بالاتر از گذشت مالی است. پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم می­فرمایند : « عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله  قَالَ : إِنَّ ... أَجْوَدَ النَّاسِ مَنْ جَادَ بِنَفْسِهِ وَ مَالِهِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ» [17] یعنی سخاوتمند ترین انسان ها،کسی است که جان و مالش را در راه خدا عطا کند.

    در قرآن کریم آیات گوناگونی به این مهم اشاره دارد که به برخی از آنها اشاره می­شود.

     درآیه­ی207 از سوره­ی  بقره می­فرماید : « وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ » یعنی « بعضی از مردم  جان خود را براى خشنودى خداوند مى‏فروشد ( در راه خدا جانبازى مى‏کند »

    آیه مربوطه به لیله المبیت است که امیر المومنین علیه السلام در جای پیامبر صلی الله علیه وآله خوابیبدند و جانشان را فدای ایشان کردند .

    چگونگی برخورد با سائل  

    رد نکردن سائل

    پیرامون موضوع چگونگی برخورد با در خواست کنندگان ، تاکید فراوان بر رد نکردن سائل شده است.

    فرموده اند : « عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ : «أَمِیرُ الْمُؤْمِنِین علیه السلام ... وَ اعْلَمْ أَنَّ طَالِبَ الْحَاجَةِ إِلَیْکَ لَمْ یُکْرِمْ وَجْهَهُ عَنْ وَجْهِکَ فَأَکْرِمْ وَجْهَکَ عَنْ رَدِّه» [18] یعنی « اگر کسی صورت خود را از گدایی کردن حفظ نکرد، تو صورت و وجه خود را با رد نکردن سائل اکرام کن ».

    به بیان دیگر، سائل با سوال کردن آبروی خود را کم کرده، پس مبادا با بخل ورزیدن و رد کردنِ او، موجب کم شدن آبروی خود شوی. زیرا  این جا جایگاه بخشش است و اگر نبخشیدی خود را کوچک کرده ای. 

    در جای دیگری فرموده­اند : « لا تَرُدَ السائِلَ وَ صُن مُرُوَتَکَ عَن حِرمانِه » [19] یعنی « سائل را رد نکن و با رد نکردن او مروت و مردانگی خود راحفظ نما ! ».

    در روایت دیگر نیزآمده است : « یَسیِرُ العَطاءِ خَیرٌ مِنَ التَعَلّل بِالاعتِذارِ » [20] یعنی «عطای کم بهتر از علت تراشیدن و عذر آوردن است ».

    کمک کردن روزانه در سه نوبت   

    از دستورات دیگری که در بین احادیث آمده است این است که اگر افراد زیادی در یک روز از شما در­خواست کمک نمودند، تا نفر سوم را محروم نکنید واز نفر سوم به بعد به اختیار خودتان است و هر گونه که مایل هستید می­توانید عمل کنید.

    تحقیق یا بخشش؟   

    دستور دیگر این که اگر درخواست سائل جزئی بود بدون معطلی و تحقیق، آن را بپذیرید و اقدام کنید که این کار گداپروری نیست. مانند مواردی که روزمره در کوچه و خیابان به آن  برخورد می­کنیم. 

     

     اما اگر سائل کمک مالی زیادی مانند جهیزیه، فرش، یاپرداخت قبوضش را درخواست نمود، به دو شرط می­توانیدکمک کنید : اول اینکه وضع مالی خوبی داشته و توانایی کمک کردن را داشته باشید. و دیگر این که در صورت استطاعت مالی، از وضعیت او تحقیق کنید که آیا واقعاً نیازمند است یا نه؛ یعنی باید مطمئن شوید که کمک شما به جا بوده و گدا پروری نکرده اید.

    بنابراین اگر وضع مالی شما مناسب نیست یا نمی توانید از وضعیت او تحقیق نمایید، کمک نکنید. البته باید توجه داشت که کمک مالیِ جزئی اشکال ندارد یعنی بهتر است که سائل را دست خالی برنگردانید. مرحوم پدرمان می­گفتند : روزی کسی به بنده مراجعه کرد و مبلغ  دو تومان  درخواست نمود که منظورش  دو هزار تومان بود. بنده نیز متوجه­ منظورش شدم اما دو تا یک تومانی در جیبم بود که آن ها را به او دادم و گفتم انشاء الله خداوند بقیه اش را برایت فراهم می­کند.

    آفات سخاوت

    منظور از این آفات اموری است که جود و سخاوت را از بین برده

    1. منّت گذاشتن بر در خواست کننده
    2. اذیّت و آزار او
    3. بذل و بخشش به قصد ریا و خود نمایی
    4. «مَطَل» یعنی سهل انگاری و طفره رفتن از کمک
    5. فقیر شدن خود انسان 
    6. تبذیر یعنی به جا انفاق نکردن

          7 )   احیای معروف : گاهی انفاق کننده کمک می­کند ولی دائما از آن یاد می­کند ( آنرا زنده    می­کند) .

    این در حالی است که زنده کردن امر پسندیده به کشتن آن است زیرا انسان اگر بخواهد عمل نیکویش زنده بماند ، باید آن را مخفی کند.

     

     

     

     

    امیر المؤمنین علیه السلام می­فرمایند : «أَحْیُوا الْمَعْرُوفَ بِإِمَاتَتِهِ فَإِنَّ الْمِنَّةَ تَهْدِمُ الصَّنِیعَةَ» [21] یعنی « کار پسندیده با کشتن آن زنده است. پس همانا منت او  را از بین می­برد ».

     

    8) استکثار : زیاد شمردن نعمتی که بذل کرده، یعنی کمک خود را بزرگ ببیند.

    انسان تا جایی که توان دارد باید بهترین و کامل ترین کمک ها را به دیگران بکند ولی هیچ گاه آن ها را بزرگ نبیند و بهترین نداند.

    حضرت علی علیه السلام می­فرمایند : « لَاتَستَکثِرَنَّ العَطاءَ وَ إِن کَثُرَ فَإِنَّ حُسنَ الثَناءِ أَکثَرَ مِنه »[22] یعنی  « هیچگاه بخشش خود را زیاد مشمار اگرچه زیاد باشد، زیرا ثناء و پاداشی که خداوند می­دهد  بسیار بیشتر است از آنچه کمک کرده­ای » .

     

    و همچنین در جای دیگری می­فرمایند : « لَا تَستَعظِمَنّ النَوالَ وَ إِن عَظُمَ فَإِنَّ قَدرَ السُؤالِ أَعظمُ مِنه» [23]  یعنی « ارزش درخواستی که فقیر می­کند ، بیشتر از کمکی است که می­شود ».

     پوشیده نیست با این که کمک زیادی از انفاق کننده به سائل شده است ، اما درخواست فقیر بیشتر از آن ارزش دارد. یعنی انسان سخیّ باید قبل از خواست فقیر به او کمک می­­کرد.   

     

    9) حیا : آخرین چیزی که انسان را از بخشش محروم می­کند، خجالت کشیدن از عطاءِ کم است. گاهی می­شود انسان وضع مالی خوبی ندارد و اگر بخواهد کمک کند به ناچار باید مقدار کمی عطا کند. در این هنگام خجالت کشیده و از همین مقدار کم هم صرف نظر کرده و خودش را محروم می­کند.

     

     

     

     

    امیر المومنین علیه السلام در روایتی می­فرمایند :« لَا تَسْتَحْیِ مِنْ إِعْطَاءِ الْقَلِیلِ فَإِنَّ الْحِرْمَانَ أَقَلُّ مِنْهُ »[24]. یعنی : از بخششِ کم حیا نکن، زیرا محروم شدن، کمتر از عطاء قلیل است.

    لذا محروم شدن کم است ولی انسان نباید خود را از آن محروم کند.

    ان شاء الله در جلسه­ی آینده، در مورد سه مطلب صحبت خواهیم نمود.

    1ـ آثاری که سخاوت در پی دارد که وقتی انسان سخی باشد چه آثاری برایش بوجود می­آید. (این معلول است)

    1. عواملی که باعث سخاوت می­شود.
    2. راه علاج نبود سخاوت در وجود انسان.

     

    السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     



    [1]. غررالحکم/ص381 /ح 8636

    . [2] در جلسه­ی گذشته پیرامون این آیه و تفسیر آن مطالبی عنوان شد.

     

    [3] . قَالَ أَبُو مُحَمَّدٍ الْعَسْکَرِیُّ علیه السلام « إِنَّ لِلسَّخَاءِ مِقْدَاراً فَإِنْ زَادَ عَلَیْهِ فَهُوَ سَرَف‏» بحارالأنوار/ج66 /ص407 /باب 38/ح115.

     

    [4] . تفاوت اسراف و تبذیر در این است که اسراف در جایی محقق می­شود که اصل کار صحیح و بجا باشد اما اضافه تر از مقدار مورد نیاز اسراف است. اما تبذیر در جایی است که اصل کار ناصحیح و بیجا باشد. مثلا گاهی روشن بودن یک چراغ کافی است و اگر کسی بیشتر روشن کرد اسراف نموده است. اما در هنگام روز و فضای روشن به هیچ چراغی نیاز نیست و اگر کسی چراغی روشن نمود تبذیر نموده است.

    [5] . وَ قَالَ علیه السلام:« کُنْ سَمْحاً وَ لَا تَکُنْ مُبَذِّراً وَ کُنْ مُقَدِّراً وَ لَا تَکُنْ مُقَتِّراً  » نهج‏البلاغة/ص474 /ح33

     

    [6] . « فَأَمَّا مَنْ أَعْطى‏ وَ اتَّقى‏ » یعنی «کسی که عطا می­کند و تقوا را رعایت می­نماید».سوره­ی اللیل/آیه­ی 5

    [7] . عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام قَالَ: «السَّخَاءُ مَا کَانَ ابْتِدَاءً فَأَمَّا مَا کَانَ عَنْ مَسْأَلَةٍ فَحَیَاءٌ وَ تَذَمُّمٌ» وسائل‏الشیعة/ج9 /ص457 /ح12491

    [8] . إِبدَأ السائلَ بِالنَوالِ قَبلَ السؤالِ فَإِنَّکَ إِن أَحوَجتَه إِلى سُؤالِکَ أَخَذتَ مِن حَرّ وَجهِهِ أَفضَلَ مِمّا أَعطَیتَه» غررالحکم/ص377 /ح 8505

    [9] . بقره/ آیه­ 264

    [10] . سوره­ی توبه/ آیه­ی 104

    [11]. بحارالأنوار/ج44 /ص191 /باب 26

    [12] . در روایت شریف می فرماید:« ...یَا رَسُولَ اللَّهِ أَیُّ الصَّدَقَةِ أَفْضَلُ فَقَالَ عَلَى ذِی الرَّحِمِ الْکَاشِحِ » بحارالأنوار/ج71 /ص103  

     

    [13]ـ بحارالأنوار/ج47 /ص234

    [14]ـ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: «الطَّعَامُ یُؤْکَلُ عَلَى ثَلَاثَةِ أَضْرُبٍ، مَعَ الْإِخْوَانِ بِالسُّرُورِ، وَ مَعَ الْفُقَرَاءِ بِالْإِیثَارِ، وَ مَعَ أَبْنَاءِ الدُّنْیَا بِالْمُرُوءَةِ،» مستدرک‏الوسائل/ج 16 /ص260 /باب 35/ح1980

    [15]ـ مستدرک‏الوسائل/ج 16 /ص264

    [16] ـ قرآن کریم در سوره­ی توبه آیه­ی 41 می­فرماید:« انْفِرُوا خِفافاً وَ ثِقالاً وَ جاهِدُوا بِأَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ» یعنی « سبکبار و سنگین‏بار کوچ کنید و با اموال و جان‏هاى خود در راه خدا جهاد نمایید، که این براى شما بهتر است، اگر بدانید»

    [17]ـ بحارالأنوار/ج73 /ص12 /باب 97/47   

    [18] ـ بحارالأنوار/ج72 /ص42 / باب 36/ح4

    [19] ـ غررالحکم/ص372 /ح8423 

    [20] ـ غررالحکم/ص377  /ح8520

    [21]. مستدرک‏الوسائل/ج12 /ص439 /ح 39

    [22] ـ غررالحکم/ص382 /ح8664

    [23] ـ غررالحکم/ص382 /ح 8665

    [24] ـ بحارالأنوار/ج93 /ص172 / باب 19/ح7

     

    گروه بندی
    کانال تلگرام - دروس کانال تلگرام - بیانات و اخبار