اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

    بسم الله الرحمن الرحیم

    اَلحَمدُ لله رَبِّ العالَمینَ وَ الصلوهُ وَ السَّلامُ عَلی أَشرَفِ الأَنبِیاءِ وَ أَقدَمِهِم، حَبیبِ قُلوبِنا وَ طَبیبِ نُفوسِنا، سَیّدِنا وَ مَولانا أَحمَد، أَبِی القاسِمِ مَحَمَّد. صَلَّی الله عَلَیه وَ عَلی أَهلِ بَیتِه المَعصُومِینَ، وَلا سِیَّما بَقِیَه الله فِی الأَرَضِین، عَجَّلَ اللهُ تَعالی فَرَجَه وَ جَعَلَنا مِن أَعوانِه وَ أَنصارِه وَ مِنَ الطالِبینَ لِثارِ جَدِّهِ وَ جَدَتِه وَ لَعنَهُ اللهِ عَلی أَعدائِهم أَجمَعینَ إِلی قِیامِ یَومِ الدّینپرسش و پاسخ

    پرسش و پاسخ

    سؤال اول، تقدم بر دیگران به خاطر سیادت

    بنده سید هستم و دوستانم به خاطر سیادت همیشه مرا بر خود مقدم می­اندازند. من نیز برای جلوگیری از اتلاف وقت می­پذیرم. آیا این خلاف تواضع نیست؟

    پاسخ

    در پاسخ باید گفت که این گونه کارها حالت دوپهلوی دارد. یعنی گاهی انسان فقط برای معطل نشدن دیگران، دعوتشان را اجابت می­کند و زودتر از آنها خارج می­شود. اما گاهی در کنار جلوگیری از اتلاف وقت، خود را هم برتر می­داند.

    این کار مانند نصیحت کردن به دیگران است. برخی از افراد به نیت خیرخواهی دیگران را نصیحت می­کنند. اما بعضی هم در ضمن نصیحت کردن، قصد دارند دیگران را مرید خود کنند. و متأسفانه این نصیحت کردن مانع می­شود تا مرید باز بودن خود را بفهمد.

    شیطان نیز انسان را فریب داده و معمولا وجه پسندیده­ی کار را برای­مان جلوه می­دهد.

    پس انسان باید با دقت فراوان از نفس خویش مراقبت نماید تا مبادا در دام شیطان افتاده و به بهانه­ی کار خیر، به رذایل اخلاقی دچار شود.

    انسان برای ارزیابی خود می­تواند در برخی از مواقع خود را بیازماید. مثلا در جایی که دو نفر سید وجود دارند ببیند آیا حاضر است او را بر خود مقدم بیاندازد یا خیر؟

    و اگر هم او را جلو انداخت آیا قلبا به این امر راضی است یا خیر؟  یا در جایی که دیگران از سیادت او خبر ندارند آیا حاضر است آنها را مقدم بیاندازد.

    البته می­تواند در جاهایی که او را مقدم می­کنند به دیگران بگوید:" کوچکتر از خودتان را جلو می­اندازید؟". و یا بگوید:" چون ادب در چشم گفتن است دستورتان را می­شنوم" و سپس جلو برود. بنابراین کیفیت کار بسیار مؤثر است و انسان نباید از امتحان مردن خود غافل شود.

    سؤال دوم، ارتکاب گناه و از بین رفتن استعداد

    آیا اگر کسی مرتکب گناه شد مانند کسی است که پای خود را قطع نموده و دیگر توان بالا رفتن از کوه را دارد. یعنی آیا  استعداد رسیدن به کمال در وجودش از بین     می­رود؟ اگر چه توبه نماید.

    پاسخ

    خیر اینگونه نیست. البته در مثالهای مادی همینطور است. یعنی اگر شما ریشه­­ی درختی را سوزاندید دیگر توان رشد نخواهد داشت. و یا اینکه اگر پای انسانی قطع شد از برخی از حرکت­ها بی نصیب خواهد ماند. اما نمی­توانیم در مورد مسائل دینی اینگونه قضاوت کنیم.

    اگر کسی در ابتدای جوانی خود، به انواع گناهان آلوده شد ولی یک مرتبه از خواب غفلت بیدار شد و برای اصلاح خود تصمیم جدی گرفت، راه برای او باز است و می­تواند با استمداد از لطف الهی گذشته­ی تباه شده­ی خود را جبران نماید.

     

    و به همین مطلب دلالت دارد روایتی که می­فرمایند:« التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ کَمَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ »[1] یعنی کسی که از گناه خود توبه نماید مانند کسی است که اصلا گناهی نکرده است.        و خدای متعال چنان آثار گناه را از انسان توبه کننده محو می­نماید که گویا هیچ گناهی مرتکب نشده است. پس نظر کسانی که با استناد به این روایت انسان توبه کننده را مانند کسی می­دانند که گناه نکرده اما بین گناه­کاری که توبه نموده و بین انسان بی گناه فرق می­گذارند صحیح نیست.

     نه تنها خداوند او را مانند کسی قرار می­دهد که هیچ گناهی ننموده است بلکه در برخی از موارد طبق آیه­ی 70 از سوره­ی فرقان، گناهانش را به حسنات تبدیل می­نماید. قرآن کریم می­فرماید:«  إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً » یعنی« کسانی که از گناهان خویش توبه نمایند و عمل صالح بجا آورند خدای متعال گناهان آنان را به حسنات تبدیل می­نماید ». یعنی مانند این است که این شخص گنه­کار در این مدت به جای گناه، مشغول عبادت بوده است.

    برای تقریب به ذهن می­توان گفت سگی که نجس العین است اگر در نمک بیفتد به نمک پاک تبدیل می­شود، و ذات نجسِ او به ذاتِ پاک تبدیل می­شود. نه تنها از نجس بودن خارج می­شود بلکه می­توان آن نمک را برای خوردن استفاده نمود.

    پس این مسئله با مسائل دنیوی تفاوت دارد.

    مثلا شاگردی را تصور نمایید که در امتحان املای خود، 40 مورد غلط داشته باشد. نمره­ی این شاگرد منفی 40 می­شود. اگر معلم بخواهد به این شاگرد ارفاق نماید در نهایت20 نمره به او ارفاق نموده و نمره­ی صفر به او می­دهد. اما دیگر به هیچ وجه نمره­ی منفی 20 را به نمره­ی 20 تبدیل نمی­کند.

    اما خدای متعال با بندگان خود اینچنین نیست و علاوه بر بخشش گناه، بدی­های آنان را به عمل صالح تبدیل می­نماید.

    پس نباید آیه­ی قرآن را با عقل ناقص خود معنا نموده و تبدیل سیئات به حسنات را استبعاد نماییم. بلکه دخول در ولایت اهل بیت علیهم السلام مانند شوره زاری است که هر موجود نجسی را پاک می­کند. و البته در کنار این ولایت، التزام به عمل صالح و ترک معصیت نیر ضروری است.

    اگر کسی به بهانه­ی اینکه به گناه آلوده شده است از حرکت و سیر معنوی باز بایستد،  و از لطف و رحمت الهی ناامید شود یقینا در دام شیطان افتاده است. بلکه انسان باید با سعی و کوشش فراوان خود را در مسیر صعود به قله­ی کمال قرار دهد و تباهی­های گذشته­ی خود را مانند جناب حرّ، جبران نماید. بداند که اهل بیت علیهم السلام همانطور که از جناب حرّ دستگیری نموده و توبه­اش را پذیرفتند و سرانجام در رکاب امام علیه السلام به شهادت رسید، او را نیز قبول فرموده و دستگیری می­نمایند.

    سؤال سوم، راه تشخیص درست صفات

    ممکن است ما در مواردی دچار توهم شویم و نتوانیم وجود یک صفت را در خودمان تشخیص دهیم. راه تشخیص درست در اینگونه موارد چیست؟

     

    پاسخ

    همانطور که بارها اشاره نموده­ایم برای تشخیص درست می­توانید خود را بیازمایید. مثلا در مشورت دادن به دیگران ببینید آیا حاضرید مشورت کننده را به شخص دیگری که بهتر از شما می­تواند مشورت دهد معرفی نمایید و آیا اگر او را  به دیگری معرفی کردید قلبا رضایت دارید یا خیر؟ اگر واقعا راضی بر نصیحت دیگران بودید معلوم می­شود نصیحت شما برای خیرخواهی و به دور از مریدبازی بوده است. اما اگر بر این کار راضی نبودید بدانید که مشکلی در کار است و در این کار به دنبال مطرح کردن خود نیز بوده­اید.

    البته گاهی هم در تشخیص دچار اشتباه می­شویم. مثلا شیطان به بهانه­ی اینکه مبادا به ریاکاری مبتلا شویم فریبمان می­دهد و ما را از انجام عمل صالح منصرف می­نماید. شیطان به ما القا می­کند" اگر در جمع نماز شب خواندی ریا می­شود" و ما را از اصل نماز شب محروم می­کند. در اینگونه مواقع باید بدانیم که اگر وسوسه­ای منجر به ترک عمل صالح شد، این وسوسه­ی شیطانی است و نباید در دام او بیفتیم. اگر در مقابل شیطان ایستادگی نمودیم و به تمام وسوسه­هایش جواب منفی دادیم، و هر چه خواست ما را فریب دهد نپذیرفتیم بالاخره ما را رها می­کند.

    انسان نباید به بهانه­ی جلوگیری از ریا عمل صالح را ترک نماید بلکه باید در حین انجام عمل، رعایت خلوص را نیز داشته باشد. مثلا نمی­تواند به بهانه­ی حضور قلب بیشتر در نماز فرادا، خودش را از نماز جماعت محروم نماید بلکه باید هم نماز جماعت را بخواند وهم سعی کند حضور قلبش را بیافزاید. این ترک عمل، کار شیطانی است.

     

    راهکار تحصیل تواضع

    در مورد تحصیل صفت تواضع مانند دیگر صفات اخلاقی، دو راهکار علمی و عملی وجود دارد.

    منظور از علاج علمی، تفکر بر روی مطالبی است که آگاهی انسان را نسبت به صفت تواضع بالا می­برد و انگیزه­ی انسان را برای کسب این صفت تقویت می­کند. برای این بخش به حدود سی مورد اشاره می­نماییم.

    معالجه­ی عملی نیز عمل نمودن به نکاتی است که این صفت را در وجود مان ایجاد می­نماید.

    درمان علمی

    1ـ تفکر بر روی این نکته که هیچ دلیلی برای نزدیک­تر بودنمان به خدای متعال وجود ندارد، تواضع را در انسان تقویت می­کند.

    انسان برای اثبات مطلبی به دلیل قطعی و 100% نیاز دارد. اما برای رد دلیل لازم نیست دلیل قطعی بر خلافش باشد بلکه یک احتمال کوچک نیز دلیل را از دلیلیت        می­اندازد. مثلا برای بادشدن یک بادکنک، نباید هیچ سوراخ و شکافی در آن باشد تا بادکنک به درستی باد شود. اما یک سوراخ بسیار ریز مانع از باد شدن آن می­شود.

    دلیل نیز همینطور است اگر کسی به دلایلی گمان کند که بیشتر از دیگران به خدا نزدیک است، با اینکه تا قله­ی کمال هم پیشرفته باشد و واقعا به خدای متعال نزدیک شده باشد، این دلیل او با یک احتمال کوچک از بین می­رود.

    و آن احتمال این است که شاید شخص دیگری هم باشد که از من به خدا مقرب­تر باشد. شاید کسی باشد که تازه به تکلیف رسیده، و خدای متعال عنایت بیشتری به او داشته باشد. همین احتمال کفایت می­کند که انسان نتواند خود را مقرب­تر از دیگران به خدای متعال بداند.

    به عبارت دیگر همانطور که در گذشته نیز بیان شد طبق روایت امام صادق علیه السلام نزدیکترین انسان­ها به خداوند متعال انسان­های متواضع هستند[2] با این وجود اگر کسی بخواهد خود را نزدیکترین افراد به خدای متعال بداند، این تکبر و برتر بینی مانع از قرب به خداوند می­شود و با وجود تکبر دیگر شخص نمی­تواند نزدیکترین انسان­ها به خداوند باشد.

    در واقع کسی که ادعا دارد همه­ی کمالات را تحصیل نموده است، یکی از کمالات تواضع نسبت به دیگران است و اگر کسی خود را بالاتر دید هنوز نتوانسته است همه­ی کمالات را در خود تحصیل نماید تا بخواهد خود را برتر از دیگران و با کمال­تر از آنها بداند.

    2ـ تواضع سرِ همه­ی خیرها و خوبی ها است.

    3ـ با تواضع خداوند حلّه­ی کرامت را بر انسان می­پوشاند. 

    4ـ  تواضع انسان را در زمین و آسمان، و نزد خدا و ملائکه­ی او محبوب می­کند.

    5 ـ تواضع سلامتی­ می­آورد.

    6ـ تواضع، به انسان هیبت می­بخشد.

    7ـ تواضع باعث نظم کارها می­شود.

    8ـ فضیلت­های انسان متواضع در جامعه منتشر می­شود. اما تکبر، مانع از بروز    خوبی­های شخص در میان مردم می­شود.

    9ـ  انسان متواضع از عبادت خسته نمی­شود.

    10ـ   انسان متواضع عاقل­ترین انسان­ها است.

    11ـ تواضع موجب می­شود تا انسان­ها به یکدیگر فخر فروشی نکنند.

    12ـ تواضع مانع از تعدی و تجاوز به دیگران می­شود.

    13ـ درجه­ی انسان متواضع در دید مردم بالا می­رود.

    14ـ تواضع بهترین سنگر و اسلحه در برابر شیطان است.

    15ـ تواضع دلیل نجابت و بزرگی انسان است.

    16ـ تواضع رأس العقل است.

    17ـ زکات شرافت انسان تواضع است.

    18ـ شریف­ترین سیادت و بزرگی تواضع است.

    19ـ تواضع، شریف­ترین مخلوق است.

    20ـ انسان متواضع جلیل­ترین انسان­ها است.

    21ـ تواضع بزرگترین و شریف­ترین شرافت­ها است. یعنی اگر همه­ی شرافت­های دیگر را در یک طرف قرار دهیم، تواضع افضل از آنها است.

    22ـ تواضع نردبان شرافت است و اگر کسی بخواهد به شرافت برسد باید از این راه حرکت نماید.

    23ـ تواضع انسان را از صدیقین قرار می­دهد.

    24ـ تواضع انسان را شیعه­ی واقعی امیرالمومنین علیه السلام قرار می­دهد. زیرا اهل بیت علیهم السلام انسان­های متواضعی بودند. مانیز اگر بخواهیم پیرو آنان باشیم باید متواضع باشیم.

    مرحوم آیت الله میرجهانی رحمه الله از علمایی بودند که در اواخر عمر مبارکشان به انواع بیماری­ها مبتلا شده بودند و شاید عضوی در بدنشان وجود نداشت که بیمار نباشد. با این وجود وقتی خدمتشان می­رسیدیم مقید بودند به هر زحمت و مشقتی که می­شود از ما پذیرایی کنند. این کار اینقدر برایشان مشکل بود که گاهی مردد می­شدیم به محضرشان برسیم. اینگونه در مقابل میهمان متواضع بودند.

    25ـ بهترین کمالی که می­شود بر روی آن حساب کرد تواضع است. گاهی انسان به نسب و حسب خود می­نازد اما بهترین حَسَب، تواضع است.

    26ـ اصل تمام خیرها در تواضع است.

    27ـ آسمانی­ها کاملا انسان متواضع را می­شناسند.

    28ـ تواضع موجب قبولی عبادات انسان و جلب رضای خداوند می­شود. و انسان متکبر بهره­های از قبولی اعمال نمی­برد.

    29ـ تواضع همان صفتی است که موجب شد خداوند حضرت موسی علیه السلام را برگزیند.

    30ـ تواضع موجب اتمام نعمت است.

    31ـ تواضع، فضل و رحمت خدا را جلب می­کند. ( مانند کوه جودی که در جلسه­ی قبل اشاره شد. )

     معالجه­ی عملی

    در مورد راهکارهای عملی راه­های زیادی وجود دارد که به چهل مورد از مهمتر­ین آنها اشاره می­نمایم.

    البته باید توجه داشت که با عمل کردن به این راه­کارها، روحیه­ی تواضع به زودی در وجود انسان قرار نمی­گیرد بلکه باید مدتی به انجام آنها ملتزم باشد و با سختی آنها را عمل کند تا آهسته آهسته روحیه­ی تواضع در وجودش قرار گیرد و به راحتی و بدون فکر اعمال متواضعانه از انسان سر بزند.

    شاید روایتی که در جلسات قبلی بیان شد به این مضمون که انسان با قلب سلیم نفسش را پایین بیاورد، به همین ایجاد روحیه اشاره داشته باشد یعنی انسان متواضع روحیه­ی خود را پایین می­آورد و سپس اعمال متواضعانه از او سر می­زند.

    1ـ احتراماتی که دوست دارد دیگران برایش قائل باشند، خودش نسبت به دیگران عمل نماید. مثلا اگر دوست دارد دیگران با الفاظ سنگین با او صحبت نمایند او نیز با کلمات سنگین با دیگران صحبت کند.

    نام دیگران را با القاب آنها ببرد و سبک صدا نزند. و به خصوص پشت سر دیگران، ادب را راعایت نماید. چرا که گاهی انسان در حضور مردم خجالت می­کشد آنها را سبک صدا بزند اما در غیاب آنها ادب را رعایت نمی­کند.

    برخی از افراد در نامه نوشتن به بزرگان به بهانه­ی جلوگیری از اسراف، در کاغذ کوچکی سؤال خود را می­نویسند. در حالی که باید شأن عالم را رعایت نمایند. بنابراین باید مراقب بود که اینکار از روی تکبر نباشد.

    2ـ از عوامل دیگر تواضع، رعایت ادب در سخن گفتن، نگاه کردن، در معاشرت با دیگران، و در ا عمال است.

    یکی از توصیه­ایی که مرحوم آیت الله نخودکی رحمه الله به جد ما فرموده بودند، مطالعه­ی آیا 63 تا 77 از سوره­ی فرقان بود. این شخصیت بسیار بزرگ توصیه کرده بودند که این آیات را بخوانید و در خود پیاده نمایید.

    این آیات مربوط به خصوصیات « عباد الرحمن» است. بنده یکبار دیگر آنها را برای این بحث تلاوت نمودم و در تمام این خصوصیات به غیر از یک مورد، روح تواضع را یافتم.

    این 14 آیه به عدد معصومین علیهم السلام نیز هست.

    خصوصیات عباد الرحمان عبارت اند از:

    1ـ عباد الرحمان بر روی زمین، هموار حرکت می­کنند.

    2ـ در برخورد با جاهلان و در پاسخ آنان فقط سلام می­کنند. و به بحث و جدل و توهین رو نمی­آورند. ­در حالی که انسان­های متکبر وقتی با جاهلی برخورد نمایند و توهینی به آنها شود آنا هم در مقابل به توهین می­پردازند.

    3ـ از دیگر خصوصیات عباد الرحمان سجود و رکوع در پیشگاه الهی است. در این آیات به صراحت به تواضع اشاره نشده است اما ریشه­ی سجود و رکوع در پیشگاه الهی تواضع است.

    عباد الرحمان هم در معاشرت با مردم و جاهلان متواضع­اند و هم در هنگام عبادت و در ارتباط با خدا.

    4ـ عباد الرحمان دست به دعا برداشته و از خدای متعال می­خواهند که عذاب جهنم را از او بردارد. دعا کردن نیز از نشانه­های تواضع است. اما شخص متکبر که بهشت را جایگاه خود می­داند از دعا کردن خودداری می­کند.

    5ـ در جلسات گذشته بیان شد که انسان متکبر یا اصلا بخششی ندارد و یا اینکه اگر بخواهد ببخشد به اسراف و ریخت و پاش رو می­آورد.

    اما عباد الرحمان در انفاق نمودن اسراف نمی­کند و به افراط و تفریط دچار نمی­شوند.

    6ـ انسان متکبر خود را از دیگران بالاتر می­داند و کار او گاهی به جایی می­رسد که ندای فرعونیت سر داده و خود را خدا می­پندارد. اما عباد الرحمان فقط خدای یگانه را    می­پرستند و از شریک قایل شدن برای او بیزارند.

    7ـ عباد الرحمان دستشان را به کشتن کسی آلوده نمی­کنند. اما انسان متکبر دیگران را تحقیر نموده و حتی ممکن است مرتکب قتل شود.

    8ـ عباد الرحمان زنا نمی­کنند.

    9ـ عباد الرحمان در جایی که گفتار باطل گفته شود حاضر نمی­شوند.

    10ـ  عباد الرحمان وقتی با لُغوی برخورد می­کنند با حالت بزرگ منشانه از کنار آن عبور می­کنند.

    11ـ در آخر هم دست به دعا برداشته و متواضعانه از خدای متعال چشم روشنی     می­خواهد.[3]

    با دقت در این آیات در می­یابیم که ریشه­ی تمام آنها تواضع است. براستی انسان متکبر کدامیک از این صفات را می­تواند تحصیل نماید.

    12ـ انسان متکبر بدی­های دیگران را با بدی جواب می­دهد اما انسان متواضع بدی را با خوبی پاسخ می­گوید.

    13ـ از دیگر مواردی که تواضع را در انسان تقویت صله­ی رحم می­کند.

    14ـ حضور در درس و شنیدن کلام استاد و نوشتن مطالب او موجب تواضع می­شود.

    15ـ  گوش دادن به نصایح دیگران نیز موجب تواضع است.

    16 ـ مشورت خواستن از دیگران نیز نشانه­ی تواضع است. شخص مشورت کنده خود را پایین­تر از مشاور می­داند.

    17ـ توجه به عیوب خود نیز از عواملی است که انسان را متواضع می­کند.

    18ـ عذرخواهی از مردم و خدا انسان را متواضع می­کند. انسان متکبر از کسی عذر خواهی نمی­کند و همیشه طلبکار است.

    19ـ کظم غیظ عامل خوبی برای تحصیل تواضع به شمار می­شود. در حالی که انسان متکبر اگر عصبانی شد به هیچ وجه کوتاه نمی­آید و به بهانه­ی حق طلبی، به دنبال بالاتر جلوه دادن خویش است. این شخص از اشتباه دیگران نیز نمی­گذرد و عذرخواهی آنان را نمی­پذیرد و گرفتن حقش را به قیامت موکول می­کند.

    اما انسان با فرو خوردن خشم خود و یا بالاتر از آن باعفو کردن و گذشت از اشتباه دیگران، تواضع را در خودش تقویت نموده است.

    20ـ تعریف نمودن فضایل دیگران نیز از عوامل تقویت تواضع است.

    کسی که به تعریف از دیگران مشغول شود ناخود آگاه تواضع پیدا می­کند.

    21ـ گفتن کلمه­ی « چشم» نیز انسان را متواضع می­کند اما چشمی که بجا گفته شود نه اینکه در پاسخ به درخواست گناه یا کار زشت چشم بگوییم. مثلا چشم گفتن در پاسخ به اوامر والدین و یا راه باز کردن برای دیگران موجب تواضع می­شود.

    13ـ نشستن در پایین جلسه آن هم با رضایت درونی انسان را متواضع می­کند.

    14ـ دعای زیاد و بالا آوردن دست در دعا انسان را افتاده می­کند.

    15ـ سلام کردن به همه، با صدای بلند نیز انسان را متواضع می­کند. در واقع سلام کردن هم از جهت کمی مهم است که به همه­ی افراد سلام کند و هم از جهت کیفی مهم است که با صدای بلند سلام نماید که هر دوی آن در تفسیر افشلاء سلام آمده است. اما انسان متکبر یا اصلا سلام نمی­کند و یا زیر زبانی سلام می­کند.

    16ـ ترک مراء در جایی که حق با انسان است نیز موجب تواضع است.

    17ـ پوشیدن لباس­های معمولی و وصله زدن به کفش و لباس نیز مؤثر است. ( البته نکات مهمی در این بحث وجو داشت که در جلسه­ی گذشته بیان شد)

    18ـ دوری از فخر فروشی و خودستایی از دیگر عوامل تحصیل تواضع است.

    19ـ تلاش متناسب با شأن برای گذران زندگی نیز مؤثر است.

    20ـ خدمت کردن داخل منزل انسان را متواضع می­کند.

    21ـ خدمت به دیگران به خصوص به غیر از پدر و مادر و به غیر از استاد و همسر. چرا که کمک کردن به این اشخاص به خاطر حقوقی است که به گردن انسان دارند. البته از نظر ارزش گذاری، تواضع و خدمت به والدین بسیار با ارزش است و بیشتر از خدمت به دیگران ثواب دارد اما برای تقویت روحیه­ی تواضع، باید به افراد معمولی خدمت نماییم.

    مثلا شخصی گاری می­برد و شما در راندن گاری به او کمک می­کنید.

    22ـ کثرت رکوع و سجود، از عواملی است که تواضع را در انسان زیلد می­کند.

    23ـ هر عملی که نفس انسان را ذلیل می­نماید تواضع را زیاد می­کند.

    مثلا نشستن در خاک، در جایی که نیت الهی داشته باشد نفسش ذلیل می­شود. مانند شخصی که نتوانسته است در صف نماز جماعت بایستد و برای نماز خواندن مجبور است روی زمین بایستد و اقتدا کند. 

    از دیگر کارهایی که انسان را ذلیل می­کند شستن نجاست است. انسان باید بتواند نجاست خود را بشوید تا بتواند کمی متواضع شود.

    و یا گذاشتن صورت روی خاک ـ نه در مقابل دید دیگران که موجب جرأت پیدا کردن مردم شود.

    والسلام علیکم و رحمه الله



    .[1] کافی/ج2 /ص435

    .[2] عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ فِیمَا أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى دَاوُدَ ع یَا دَاوُدُ کَمَا أَنَّ أَقْرَبَ النَّاسِ مِنَ اللَّهِ الْمُتَوَاضِعُونَ کَذَلِکَ أَبْعَدُ النَّاسِ مِنَ اللَّهِ الْمُتَکَبِّرُونَ»  کافی/ج2 /ص123

    .[3] قال الله تعالی: « وَ عِبَادُ الرَّحْمَانِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلىَ الْأَرْضِ هَوْنًا وَ إِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَهِلُونَ قَالُواْ سَلَامًا(63) وَ الَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدًا وَ قِیَامًا(64) وَ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ  إِنَّ عَذَابَهَا کَانَ غَرَامًا(65) إِنَّهَا سَاءَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقَامًا(66) وَ الَّذِینَ إِذَا أَنفَقُواْ لَمْ یُسْرِفُواْ وَ لَمْ یَقْترُُواْ وَ کَانَ بَینْ‏َ ذَالِکَ قَوَامًا(67) وَ الَّذِینَ لَا یَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَاهًا ءَاخَرَ وَ لَا یَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتىِ حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقّ‏ِ وَ لَا یَزْنُونَ  وَ مَن یَفْعَلْ ذَالِکَ یَلْقَ أَثَامًا(68) یُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ یخَْلُدْ فِیهِ مُهَانًا(69) إِلَّا مَن تَابَ وَ ءَامَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُوْلَئکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیَِّاتِهِمْ حَسَنَاتٍ  وَ کاَنَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا(70) وَ مَن تَابَ وَ عَمِلَ صَالِحًا فَإِنَّهُ یَتُوبُ إِلىَ اللَّهِ مَتَابًا(71) وَ الَّذِینَ لَا یَشْهَدُونَ الزُّورَ وَ إِذَا مَرُّواْ بِاللَّغْوِ مَرُّواْ کِرَامًا(72) وَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِّرُواْ بَِایَاتِ رَبِّهِمْ لَمْ یخَِرُّواْ عَلَیْهَا صُمًّا وَ عُمْیَانًا(73) وَ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَ ذُرِّیَّتِنَا قُرَّةَ أَعْینُ‏ٍ وَ اجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا(74) أُوْلَئکَ یجُْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبرَُواْ وَ یُلَقَّوْنَ فِیهَا تحَِیَّةً وَ سَلَمًا(75) خَلِدِینَ فِیهَا  حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقَامًا(76)

     

     

    گروه بندی
    کانال تلگرام - دروس کانال تلگرام - بیانات و اخبار