بسم الله الرحمن الرحیم
خلاصهای از جلسۀ شماره۱۱ اخلاق عملی
موضوع: شهوت
تاریخ سخنرانی: 97/03/08
مکان سخنرانی: مسجد ملا عبدالله
نماز یکی از عوامل مهم بازدارندۀ از شهوات است.
وقتی میگوییم نماز، باید بگوییم اقامۀ نماز، چون یک خواندن نماز داریم یک اقامۀ نماز؛
خواندن یعنی از تکبیرةالاحرام تا سلام نماز را میخوانیم، اما اقامه یعنی نماز را بهپا بداریم یعنی آن چیزی که پرودگار فرموده است.
این چیزی که ما میخوانیم با آن چیزی که خداوند فرموده خیلی فاصله دارد لذا قرآن مرتّب «أقاموا الصلاة» دارد و آن خیلی مسائل دارد؛ از ظاهر نماز شروع بکنید تا باطن نماز.
ظاهر نماز مرکب از اجزاء و شرایط است؛ خود این اجزاء و شرایط، برخی از آنها دخالت در صحت نماز دارد ( یعنی اگر آن اجزاء و شرایط نیاید، نماز باطل است) و برخی از آنها دخالت در کمال (آدابی که برای سجود و رکوع و... گفته شده است) نماز دارد.
حال ضایعکردن نماز مشخص است که چیست؛ مهمترین ضایعکردن این است که؛
رکن نماز را ضایع بکند (که گفتیم سهواً هم نیاورد نماز باطل است چه برسد به اینکه عمداً رکن نماز را ترک کند مثلاً عمداً رکوع و سجود نماز را انجام ندهد).
اما ضایعکردن یک امر اختیاری است، سهوی نیست لذا ما مثال عمد زدیم به خاطر همین نکته بود و الّا اگر کسی سهواً ترک بکند نمیگویند نماز را ضایع کرد؛ می گویند ضایع شد.
در واجبات غیررکنی (مثل حمد و سوره)، اگر کسی عمداً ترک کند، نماز را ضایع کرده است.
در مستحبات و آداب نماز (که هزاران ادب در نماز داریم)، اگر کسی رعایت نکند نمازش باطل نیست اما اگر رعایت کند نمازش کاملتر است.
کسانیکه نماز را ضایع میکنند بیشتر در همین مستحبات و آداب نماز است و اکثراً هم نمیدانند؛
مهمترین ضایعکردن نماز، که روایت هم دست روی آن گذاشته، ضایعکردن اوّل وقت نماز است.
آیهی ۵۹سورۀ مریم؛ «اضاعوا الصلاة» دارد، یعنی کسانی هستند نماز را ضایع میکنند؛ اما نمیگوید چه کسانی هستند، ما هم کلی گفتیم که ضایعکردن چند نوع است، اما روایت روی ضایعکردن نماز در تأخیر، دست گذاشته است.
روایت میگوید: کسیکه اول وقت را رعایت نمیکند و با تأخیر نماز میخواند، وقتی نماز میخواند، نماز اینطور نفرینش میکند: «ضَیَّعتَنی ضَیَّعَکَ الله»؛ مرا ضایع کردی خداوند هم تو را ضایع بکند.
مؤمن وقتی فهمید که ادب نماز رعایت اول وقت است و عمداً اعتنا نکند، در زندگی گرفتار میشود. همین که می فهمیم مسئولیّت داریم.
این مثال برای مستحبات بود چه برسد به اینکه اگر واجبی بر عهدهاش باشد و عمداً اعتنا نکند.
آیۀ ۵۹ سورۀ مریم:
«فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلاة و اتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیّا»
میفرماید: بعد از انبیاء، فرزندانی آمدند که اینها نمازها را ضایع کردند (نمیگوید نمیخواندند بلکه میگوید ضایع کردند) و از شهوات تبعیت کردند، به زودی مجازات گمراهی خود را خواهند دید.
ضایعکردن نماز، مقارن با تبعیت از شهوت است؛ تمام افرادی که تبعیت از شهوت نفس میکنند ، نمازشان را بهپا نمیدارند، این یک قانون است.
نماز را ضایع میکند، که با دستور دین لجبازی میکند، و الّا یک آیه داریم سوره عنکبوت آیۀ۴۵:
«و اقم الصلاة إنّ الصلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر»؛ نماز جلوی فحشاء و منکرات را میگیرد.
ما اگر میخواهیم در جامعه منکرات نباشد، راه اصلی آن ترویج نماز است، آنوقت اگر کسی اهل نماز شد، کم کم منکرات او دفع میشود.
طاعت خداوند و تبعیت از نفس مقابل هم هستند، نفس انسان میخواهد آزاد باشد، اطاعت خداوند در کراهت نفس است.
روایت:
« لا یجتمع العقل و الهوی»؛ عقل با شهوت جمع نمیشود.
« لا تجتمع الشهوة و الحکمة »؛ شهوت با حکمت جمع نمیشود و آنوقت اگر کسی تابع شهوتش بود، دیگر حکیمانه فکر نمیکند.
«کم من عقل اسیر عند هوی امیر»؛ بسیار عقلهایی داریم که اسیر است و هوای همان شخص آن را به زنجیر کشیده است.
حال بحث بعدی: ضایعکردن نماز و تبعیت از شهوات، کدام علت دیگری است؟ و چه تناسبی با هم دارند؟