بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مال و ثروت؛ جلسۀ 14
تاریخ سخنرانی: 97/10/15
مکان سخنرانی: اداره کل هلال احمر استان اصفهان
گفتیم دو نوع ثروت داریم: یک ثروت ظاهری داریم و همان مالی است که در جیبمان است. یکی هم ثروتهای معنوی که باید رویش فکر بکنیم؛ چون ثروتهای ظاهری که فکرکردن ندارد. همین که انسان با چشمش میبیند دیگر مالش را میبیند؛ اما ثروتهای معنوی نیاز به تعقل دارد، باید فکر بکنیم.
یقین
دو تا ثروت معنوی داریم که یکی یقین است که خیلی باید رویش حرف زده بشود. فعلاً کوتاه میخواهم صحبت بکنم. منظور یقین به خدا، یقین به قیامت، یقین به نبوت، یقین به امامت، یقین به امام زمان است. این یقینها که هیچکدامش را نداریم، این را باید پیدا بکنیم. معمولاً این ایمانهایی که ما داریم ایمان متوسط است. متوسط غیر وسط است. وسطش را نگفتم؛ اما متوسطش را میدانم که معمولاً ایمانهای ما متوسط است. گاهی ده درصد است، گاهی سی درصد است، گاهی شصت درصد است. بالاخره ایمانهای ما کم است و ما به یقین نرسیدیم. وقتی به یقین نرسیم همینطور در وجودمان اضظراب است، همینطور نگرانیم. مقابل دشمن که قرار میگیریم، همینطور نگرانیم؛ چون خدا را باور نکردیم. کنار دوست هستیم بازنگرانیم، کنار کسی هم که نباشیم همینطور نگران از آینده هستیم که چه میشود. کسی که خدا را باور کرد «وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»[1] خدا برایش کافی است، کفایت میکند و هیچ نگرانی ندارد. این روایت را دقت کنید؛ امیرالمؤمنین(علیهالسلام) میفرمایند: «مِفْتَاحُ الْغِنَى الْیَقِینُ»[2]: کلید ثروت، ثروت ظاهری را نمیگویند. کلیدش یعنی، چه موقع شما غنی هستید؟ کلیدش را میفرمایند در یقین است.
عفت
یکی هم عفت است. یکی از سرمایههای بزرگ ما عفت است. عفت چیست؟ عفت فقط در مباحث جنسی نیست. عفت یعنی یک روحیهای در وجود من باشد که از کار قبیح خودداری بکنم، ترمز بگیرم. اثر آن ترمزگرفتن است. مثلاً شما میبینید من تا یک حرف زشت به زبانم میآید، جلویش را میگیرم. خود عفت دیده نمیشود. این اثرش است که در زبان جلوی سخن زشت را میگیرم. آنوقت شما میگویید فلانی عفت در کلام دارد. در نگاه تا میآیم نگاه حرام بکنم، جلوی خودم را میگیرم. میگوییم فلانی عفت در نگاه دارد. یکی هم عفت در بحث جنسی است. بنابراین عفت فقط یک معنا ندارد. در تمام رفتار انسان است. از یک نشستن، از یک غذاخوردن، از یک نمازی که خواندیم، در همه چیز عفت میآید. انسان میتواند کار زشت را در هر کاری بکند، هرکاری میخواهد باشد. میخواهد جلسۀ روضه باشد، میخواهد جلسۀ جشن باشد، میتواند کار بیعفتی را بکند، کار زشت، کار قبیح، کاری که عقلا مذمت میکنند. آنوقت ثروت انسان در این عفتش است: «لَا یَکُونُ غَنِیّاً حَتَّى یَکُونَ عَفِیفاً»[3] امام میفرمایند: انسان هیچوقت غنی نیست مگر اینکه عفیف باشد. حالا اگر عفیف بود میگوییم این فرد واقعاً یک چیزی دارد. حالا اگر بیعفت باشد، حالا هرچه هم ثروت داشته باشد وقتی عذر میخواهم ادب نباشد میخواهد چه بگوید؟! ادب ندارد دیگر.
«و صلی الله علی محمد و آله»