بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تبیین بیانیۀ گام دوم انقلاب؛ جلسۀ 1
تاریخ سخنرانی: 97/12/13
مکان سخنرانی: حوزه علمیۀ صدر بازار
درس خارج فقه
این بیانیهای است که مقام معظم رهبری بعد از چهل سال از گذشت انقلاب دادند و حدود دو ماه هم روی این بیانیه فکر شده است، نه اینکه دو سه روزه بیانیه را نوشته باشند. مطالب خیلی مهمی در آن هست که شایسته است روی بخشهای آن توجه بکنیم.
وظایف روحانیون و طلاب
وظایفی هم روحانیون و طلاب دارند و باید بگوییم ما باید در اجرای این بیانیه مخاطب اصلی و بازوی مستقیم رهبری باشیم. منتها قدم اول فهم بیانیه است که باید دقت بکنیم و قدم دوم اجرای آن است. حالا بخشی از بیانیه مربوط به ما طلاب است که باید اجرا بکنیم و بخشیاز آن هم که باید به مردم گفته بشود، باز طلبهها وظیفۀ تبلیغ دارند و شرایط ویژهای است که باید همه به آن توجه بکنیم و ببینیم چه وظایفی امروزه بر ذمۀ ما هست که باید آن را انجام بدهیم.
من خلاصهای از صحبتهای بیانیه را در خطبههای نماز جمعۀ گذشته که اقامه شد مطرح کردم و آنجا خلاصه شد. خلاصۀ کل بیانیه را آنجا عرض کردم. منتها الآن احساسم این است که کل بیانیه را بخشبخش در طی چند روز، حالا یک هفته ممکن است باشد. در هر روزی چهار پنج دقیقه دربارۀ یک بخش از بیانیه صحبت بکنیم. کل بیانیۀ آقا در یک برگه خلاصه شده که اگر کسی بخواهد این بیانیه را سریع مرور بکند، مختصرش این است. منتها مرور به درد کسی میخورد که کل بیانیه را دیده باشد؛ چون خود بیانیه جملاتش خیلی دقیق و قابل توجه است. جمله به جملهاش را باید دقت بکنیم.
مرحلۀ اول بیانیه گام دوم انقلاب
از میان همه ی ملّتهای زیر ستم، کمتر ملّتی به انقلاب همّت میگمارد؛ و در میان ملّتهایی که به پاخاسته و انقلاب کرده اند، کمتر دیده شده که توانسته باشند کار را به نهایت رسانده و به جز تغییر حکومتها، آرمانهای انقلابی را حفظ کرده باشند. امّا انقلاب پُرشکوه ملّت ایران که بزرگ ترین و مردمی ترین انقلاب عصر جدید است، تنها انقلابی است که یک چلّه ی پُرافتخار را بدون خیانت به آرمانهایش پشت سر نهاده و در برابر همه ی وسوسه هایی که غیر قابل مقاومت به نظر میرسیدند، از کرامت خود و اصالت شعارهایش صیانت کرده و اینک وارد دوّمین مرحله ی خودسازی و جامعه پردازی و تمدّن سازی شده است. درودی از اعماق دل بر این ملّت؛ بر نسلی که آغاز کرد و ادامه داد و بر نسلی که اینک وارد فرایند بزرگ و جهانیِ چهل سال دوّم میشود.
مرحلۀ اول بیانیهشان این است که تفاوت انقلاب اسلامی با انقلابهایی که در جهان هست چیست؟ میفرمایند: «از میان همه ی ملّتهای زیر ستم، کمتر ملّتی به انقلاب همّت میگمارد؛ و در میان ملّتهایی که به پاخاسته و انقلاب کرده اند، کمتر دیده شده که توانسته باشند کار را به نهایت رسانده و به جز تغییر حکومتها، آرمانهای انقلابی را حفظ کرده باشند.» این هم جملۀ دومشان، یعنی حالا ملتهای انقلابکن کم هستند؛ اما دیگر آن انقلابکنها که کم هستند بعد از مدتی آرمانهایشان از دست میرود و تمام انقلابهایی که شده را اگر نگاه کنید همینطور است و تنها انقلابی که توانست بعد از چهل سال هنوز روی اصول انقلابش پافشاری کند، انقلاب اسلامی ایران است. میفرمایند: « امّا انقلاب پُرشکوه ملّت ایران که بزرگ ترین و مردمی ترین انقلاب عصر جدید است، تنها انقلابی است که یک چلّه ی پُرافتخار را بدون خیانت به آرمانهایش پشت سر نهاده و در برابر همه ی وسوسه هایی که غیر قابل مقاومت به نظر میرسیدند، از کرامت خود و اصالت شعارهایش صیانت کرده و اینک وارد دوّمین مرحله ی خودسازی و جامعه پردازی و تمدّن سازی شده است.» بعد هم میفرمایند: «درودی از اعماق دل بر این ملّت؛ بر نسلی که آغاز کرد و ادامه داد و بر نسلی که اینک وارد فرایند بزرگ و جهانیِ چهل سال دوّم میشود.»
منظور آقا از این بخش این نبود که شعارها تحقق عملی شده است. قطعاً تحقق عملی نشده است. میگویند وارد تمدنسازی شده؛ اما شعارها را ما حفظ کردیم. یعنی اگر جمهوری گفتیم، هنوز هم جمهوری میگوییم و دست از جمهوری برنداشتهایم. اگر اسلامی گفتیم، هنوز روی شعار اسلامیتمان هستیم. اگر آزادی گفتیم هنوز آزادی را میگوییم. اگر اصول اسلام را گفتیم هنوز میگوییم و همینطور آن اصل (نه شرقی نه غربی) که حالا در بخش دوم عبارتشان هم هست؛ آن اصول هنوز هم هست. عدم وابستگی به جهانخوارن هنوز هم هست. اما در عمل چقدر موفق بودیم، این یک بحث دیگری است. آن عمل معلوم است نیاز به این دارد که مردم خودشان را تربیت بکنند تا در عمل هم هیچ خلافی نباشد.
قسمت دوم عبارتشان این است: «آن روز که جهان میان شرق و غرب مادّی تقسیم شده بود و کسی گمان یک نهضت بزرگ دینی را نمیبُرد، انقلاب اسلامی ایران، با قدرت و شکوه پا به میدان نهاد؛ چهارچوب ها را شکست؛ کهنگی کلیشه ها را به رخ دنیا کشید؛ دین و دنیا را در کنار هم مطرح کرد و آغاز عصر جدیدی را اعلام نمود. طبیعی بود که سردمداران گمراهی و ستم واکنش نشان دهند، امّا این واکنش ناکام ماند. چپ و راستِ مدرنیته، از تظاهر به نشنیدن این صدای جدید و متفاوت، تا تلاش گسترده و گونه گون برای خفه کردن آن، هرچه کردند به اجلِ محتوم خود نزدیک تر شدند.» دو تا روش را گاهی نادیده گرفتند. اصلاً انقلاب ما را هیچجا مطرح نکردند. میخواستند صدایش به کسی نرسد و کار دوم این است که مقابله کردند که از بین ببرند؛ اما خودشان ضعیفتر شدند. اکنون با گذشت چهل جشن سالانۀ انقلاب و چهل دهۀ فجر یکی از آن دو کانون دشمن [یعنی شوروی] نابود شده است. [الآن دیگر شوروی وجود ندارد] و دیگری با مشکلاتی که خبر از نزدیکی احتضار میدهند دست و پنجه نرم میکند و انقلاب اسلامی با حفظ و پایبندی به شعارهای خود همچنان به پیش میرود.»
«اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم»