بسم الله الرحمن الرحیم
تبیین "بیانیه گام دوم انقلاب"؛ جلسه19
1398/02/02
حوزه علمیه صدربازار اصفهان-درس خارج فقه
پنجمین سفارشی که رهبر معظم در این بیانیه دارند، سفارش به استقلال کشور و آزادی کشور است. میفرمایند: «استقلال ملی به معنای آزادی ملت و حکومت از تحمیل و زورگویی قدرتهای سلطهگر جهان است». دقت دارید خود استقلال کشور به آزادی وصل میشود. چه موقع کشور مستقل است؟ وقتی که هم ملتش و هم حکومتش زیر بار زورگوییهای دنیا نروند. در کنار این یک آزادی اجتماعی هم داریم. این خیلی مهم است که آزادی اجتماعی را چگونه معنا بکنیم. اینجاست که بعضیها سوء استفاده میکنند و آزادی اجتماعی را در جامعه میگویند: هر کاری خواستیم میکنیم، عربده میکشیم، مزاحم ناموس مردم میشویم، میخواهیم کار خلاف بکنیم، نمیدانم در دانشگاه سخنرانی خلاف دین میخواهیم بکنیم و تحت عنوان آزادی میگویند آزدی است و در روزنامه هرچه میخواهیم مینویسیم، میخواهیم خرید و فروش مواد مخدر بکنیم. ببینید آزادی که ما به آن آزادی اجتماعی میگوییم این را باید درست معنا بکنیم که چه است.
«آزادی اجتماعی به معنای حق تصمیمگیری و عملکردن و اندیشیدن برای همۀ افراد جامعه است». در آزادی اجتماعی، من و شما هرچه میخواهیم اندیشه بکنیم، هر فکری میخواهیم داشته باشیم؛ اما آن وقت که میخواهیم اندیشهمان سرایت به دیگری بکند، خب فرق میکند. میخواهی راننده باش میخواهی نباش، حق شماست؛ اما اگر میخواهی در خیابان رانندگی انجام بدهی آن آزادی دیگر در اینجا معنا ندارد که بگوییم هرطور دلم میخواهد میخواهم رانندگی بکنم. هرطور میخواهی فکر بکن بگو خدا سه تا است، در دین این کار را بکن، کسی کاری با تو ندارد، برای خودت داشته باش؛ اما وقتی آمدید برای دیگران بیان کردید و تبلیغ کردید خب، آنجا چرا، آنجا برخورد میکنند؛ چون خلاف عقل دارید حرف میزنید و دیگر اینجا معنا ندارد. در مدرسۀ صدرش هم همینطور است. بعضی میگویند فلانی آزادی فکر دارد و برای خودش آزاد است، هرطور میخواهد فکر بکند؛ اما اینکه بیاید این آزادی را به دیگری منتقل بکند نه، ما آزادی اینطوری نداریم.
در زمان طاغوت اجازۀ فرد را هم نمیدادند. یعنی اگر کسی فرض کنید مقلد حضرت امام بود، در زندان بود. میگرفتند زندانش میکردند و در نهایت اعدامش هم میکردند. ببینید آن موقع این بود، آزادی وجود نداشت، این بود. میفرمایند «این هر دو» یعنی هم استقلال و هم آزادی اجتماعی «از جملۀ ارزشهای اسلامیاند و این هر دو عطیۀ الهی به انسانهایند و هیچکدام تفضل حکومتها به مردم نیستند» که بگوییم یک حکومتی آمده به مردم آزادی داده نه، خدای متعال انسان را آزاد آفریده است. «حکومتها موظف به تأمین این دو اند. منزلت آزادی و استقلال را کسانی بیشتر میدانند که برای آن جنگیدهاند. ملت ایران با جهاد چهلسالۀ خود از جملۀ آنهاست. استقلال و آزادی کنونی ایران اسلامی دستاورد، بلکه خونآورد صدها هزار انسان والا و شجاع و فداکار است. غالباً جوان ولی همه در رتبههای رفیع انسانیت، این ثمرۀ شجرۀ طیبۀ انقلاب را با تأویل و توجیههای سادهلوحانه و بعضاً مغرضانه نمیتوان در خطر قرار داد. همه مخصوصاً دولت جمهوری اسلامی موظف به حراست از آن با همۀ وجودند. بدیهی است که استقلال نباید به معنی زندانیکردن سیاست و اقتصاد کشور در میان مرزهای خود تعریف بشود.» گاهی استقلال کشور را میگویند این است که ما دور مرزمان را یک دیوار بکشیم و هیچ رابطهای با کشورهای دیگر نداشته باشیم. رابطۀ صادرات، واردات، حتی علوم، یک سری علم از کشورهای دیر یاد بگیریم، این کشور و آن کشور ندارد. استقلال معنایش چه بود؟ این بود که کشور ما در تصمیمگیریها زیر بار تحمیل کشورهای دیگر نرود؛ اما رابطه که اشکال ندارد.
و اما معنای آزادی را هم باز بعضیها میآیند سوء استفاده میکنند. میفرمایند آزادی نباید به این معنا باشد «نباید آزادی در تقابل با اخلاق و قانون و ارزشهای الهی و حقوق عمومی تعریف شود» یعنی هرجا آزادی خلاف اخلاق شد، دیگر نه، اینجا آزادی نیست. مثلاً میگویند من آزادم برخلاف اخلاق رفتار بکنم، ظلم بکنم، من آزادم برخلاف عفت عمل کنم نه، آزادی نباید اینطوری معنا بشود و همچنین خلاف حقوق عمومی باشد؛ یعنی جلوی بیمارستان میگوید من آزادم بوق بزنم، ماشینش را جلوی بیمارستان نگه داشته است و همینطور بوق میزند و میگوید من آزادم و همینطور در خیابان دود تولید میکند، همینطور گاز میدهد و هوا را کثیف میکند. آزادی به این معنا نیست که خلاف اخلاق یا خلاف حقوق عمومی باشد. من یک مثالی میزنم، چون با این مثال خیلی جاها افرادی که بچه هم هستند بحث ما را خوب میفهمند. میگویم اگر کسی یک اسپری بردارد، اسپری که اگر به یک کسی بزنید فرد را میکشد و همینطور در پیاده رو به هر کسی که میرسد میزند و میکشد و بعد هم میگوید من آزادم، این را شما میپذیرید یا خیر؟ میگویید: نه. این دارد ضربه میزند. همین که آقا دارند میفرمایند همین که دارد خلاف حقوق مردم عمل میکند مردم را دارد میکشد، نمیپذیرد. آیا در چنین جایی میتوانید بگویید که دستش را نگیر، رهایش کن اول بیایید کار فرهنگی بکنید. همان چیزی که بعضی مسئولین میگویند. میگویند: کاری با او نداشته باش بگذار افراد را بکشد و اگر میخواهید نکشد دستش را نگیر، بیا کار فرهنگی بکن. این حرف را میپذیرید؟ خب این هم غلط است. کار فرهنگی یک کار زیربنایی است. این را میفهمیم؛ اما فعلاً این آقا فرهنگ ندارد و ما مواجه با یک نکتهای هستیم. یک کسی است فرهنگ ندارد و آن بیفرهنگیاش را الآن دارد اعمال میکند و دارد افراد را میکشد و میرود. اگر ایشان کسی را نمیکشت؛ اما اسپری دستش بود، همانطور ایستاده بود، خیلی خب ما فرصت داشتیم که کار فرهنگی بکنیم. صدایش میزدیم و از نظر فکری فکرش را بالا میآوردیم. میگفتیم این کارت درست نیست، دلیلش هم این است و این است، با دلیل میگفتیم و کمکم فرهنگش بالا میآمد که دیگر کسی را نباید بکشد. این برای آنوقت است که اقدام عملی نمیکند و به ما فرصت کار فرهنگی را میدهد. خب کار فرهنگی میکنیم و کار فرهنگی را میدانیم که کار زیربنایی است؛ یعنی فکر آقا را وقتی اصلاح میکنیم بعد سبب میشود که رفتارش هم اصلاح بشود؛ اما کار فرهنگی برای وقتی است که آن آقای جنایتکار نشسته است. اما آن وقت که اسپری دستش گرفته و در پیاده رو دارد افراد را میکشد اینجا کار فرهنگی که معنا ندارد. او دارد اقدام میکند. اقدام مقابلش اقدام است. فعلاً باید جامعه را محافظت بکنیم نه یک شخص را. جامعه باید جانشان محفوظ بماند. لذا میگویند دست این را فعلاً بگیریم. وقتی دستش را گرفتیم مینشانیمش و به او میگوییم بنشین حالا کار فرهنگی میکنیم.
این را دارم برای بحث حجاب میگویم که متأسفانه بعضی از مسئولین وقتی میخواهند کوتاه بیایند یک توجیه خنکی هم میکنند. آنوقت چون مطابقش شهوت مردم است بعضی زود میپذیرند و میگویند آقا به جای اینکه مبارزه با بدحجابی و بیحجابی بکنید اول بیایید کار فرهنگی بکنید. غلطبودن این حرف این است. اینها مردم را فریب میدهند. آنوقت خیلی از ماها هم از این حرفها فریب میخوریم و میگوییم راست میگوید بگذار کار فرهنگی بکنیم. کسی که مخالف کار فرهنگی نیست؛ منتها آن خانمی که تربیت ندارد الآن حجابش را برداشته است. اگر در خانه نشسته بود بله، ما مینشستیم کار فرهنگی میکردیم؛ اما الآن ما فرصت نداریم و او الآن دارد اقدام عملی میکند و دارد جامعه را آلوده میکند. وقتی جامعه دارد آلوده میشود ما موظفیم جلوی آلودگی اجتماع را بگیریم. پس نیروی انتظامی باید جلوی این را فعلاً بگیرد. این مرحلۀ اول است که اقدام عملی نکند. وقتی اقدام عملی نکرد، حالا چه کار کنیم، به همین جا بسنده کنیم؟ میگوییم نه، حالا بیاییم کار فرهنگی بکنیم و فکر این خانم را اصلاح بکنیم. این درست است. لذا یکوقت فریب اینها را نخوریم که گاهی مسئولین میخواهند در وظیفهشان کوتاهی بکنند، میآیند به نیروی انتظامی میگویند شما اقدام نکن و بگذارید کار فرهنگی بکنیم، اول کار فرهنگی!
همیشه بدانید کار فرهنگی برای وقتی است که طرف جانی، آنکه دارد جنایت میکند، حق مردم را دارد ضایع میکند، جوانهای مردم را دارد فاسد میکند...، اگر اقدام عملی نمیکند، درست است بنشینید کار فرهنگی بکنید. اتفاقاً دین ما، دین استدلال است؛ اما اگر اقدام عملی دارد میکند اول باید مچش را بگیرید. مثلاً یک کسی دارد مواد مخدر پخش میکند، حالا دست نیروی انتظامی را بگیرد و بگوید رهایش کن بگذار کارش را بکند، شما کار فرهنگی بکن، کار فرهنگی مهمتر است، این غلط است. در هیچ جای دنیا این را نمیپذیرند؛ اما غلط بودنش خیلی جالب است که تحلیلش بکنیم که چرا غلط است. غلطش این است که این دارد پخش میکند. شما اول جلویش را بگیر که پخش نکند و به کسی ضرر وارد نکند، بعد که ضرر وارد نشد حالا در کشورهای دیگر ممکن است استدلال نکنند، ما استدلال میکنیم. ما میگوییم او را جلو میآوریم و مینشینیم با او حرف میزنیم. این کار فرهنگی درست است. آنوقت جالب است که در مواد مخدر من تا به حال این حرف را نشنیدم. این را بارها خدمتتان گفتم. حالا این را هم میگویم که در مواد مخدر من نشنیدم که کسی بگوید که اینها را آزاد بگذارید و کار فرهنگی بکنید. علتش هم این است که مواد مخدر به دنیای مردم دارد ضربه میزند؛ اما همین که به حجاب میرسد مطابق شهوت مردم است که اینها بیحجاب بیایند و مردان بتوانند خوب استفادهشان را بکنند. به شهوت که میرسد...، این خیلی مهم است من بارها شنیدم، شما هم قاعدتاً شنیدید، به اینجا که میرسند میگویند کاری به این زنها نداشته باشید و بگذارید بدحجاب بیایند تا کار فرهنگی بکنیم. همیشه در مباحث دینی تنزل میکنیم. همین نیروی انتظامی را ببینید یک تفاوتی بین بستن کمربند ایمنی و بدحجابی دارد؛ درحالیکه هر دویش وظیفهاش است. به هر حال باید با ناهنجاری مقابله کند؛ اما به کمربند که میرسد چون مال دنیای مردم است میایستد. تا میآید جلوی راننده، فرد راننده فوری کمربند را میبندد، من دیدم؛ یعنی حساسیت روی آن دارد. اما به بحث حجاب که میرسد نه یک بار و دو بار، حداقل خود من بیش از ده بار حداقل با اینها حرف زدم، قاعدتاً دیگران هم حرف زدند. بیش از ده بار جلسه گرفتیم و میپذیرند که بله این جزء وظیفهشان است و باید به رانندهها تذکر بدهند تا حجاب را رعایت بکنند؛ اما در عمل کجا تذکر داده میشود؟! همیشه این است، دل انسان افسرده میشود که از دین کسی دفاع نمیکند. اما ما که آخوندیم باید این کار را بکنیم.
الآن همین امروز در بحث تفسیرمان این را داریم. حضرت موسی(علیهالسلام) غیرت دینیاش این است که تا میبیند قومش گوسالهپرست شدند میایستد و با آنها برخورد میکند. رهبران دینی باید اینطور باشند. با جرثومۀ فسادی مثل سامری حضرت موسی چه کار کرد؟! اول که میخواست اعدامش بکند؛ اما خطاب شد که این چون سخی قومش است اعدامش نکن. خیلی خب، اعدامش نکرد؛ اما تبعیدش کرد. گفت دیگر اینجا نایست. از آنجا بیرونش کرد و تبعیدش کرد و گوسالهاش را چه کار کرد؟ با اینکه طلا بود و ارزش داشت؛ اما چون با آن فساد درست شده بود، برداشت این طلا را چه کار کرد؟ آن را سوزاند و در دریا ریخت و گفت آن را در دریا میاندازم تا دیگر هیچ اثری از آن نماند.
این کار ما روحانیون است که یک مقدار در مواضع دینمان جدی باشیم؛ اما در عمل لازم نیست به کسی توهین بکنیم. تا میگوییم جدی باشید بعضی خیال میکنند که حالا در عمل باید توهین به یک کسی بکنیم نه، در عمل راحش را باید ببینیم چیست و از چه راهی باید جلو برویم؛ اما عرضم این است که کوتاه نیاییم. در مواضع دین بیان بکنیم استدلال بکنیم.
سؤال: نحوۀ برخورد با این زنانی که با کشف حجاب و بدون حجاب بیرون میآید، چگونه باشد؟
جواب: نحوهاش خیلی حرف دارد. یکیاش بحث نیروی انتظامی است که عیون خودرو الآن هست. عیون خودرو موردش را اگر ببینند به نیروی انتظامی اطلاع میدهند؛ البته آنهایی که کد دارند. شما الآن نمیتوانید بگویید. هر کدام از شما اگر در نیروی انتظامی کد داشته باشید تا تلفن بزنید، بداند چه کسی است که گزارش کرده است، بلافاصله یک پیامک روی گوشی راننده میرود که شما در این خیابان این کار خلاف را کردید و ظرف ده روز آینده باید خودت را به پلیس معرفی بکنی. اینها دیگر اسمشان در سیستم آنجا میرود و حالا با آنها دیگر برخوردهای بعدی میشود. گاهی ماشینهایشان را میخوابانند، گاهی جریمه میکنند. این کار الآن دارد انجام میشود.
«و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین»