بسم الله الرحمن الرحیم

    تبیین بیانیه گام دوم انقلاب؛ جلسه21
    1398/02/04
    حوزه علمیه صدربازار اصفهان-درس خارج فقه

    هفتمین توصیه‌ای که رهبر معظم در بیانیه‌شان بیان می‌فرمایند سبک زندگی است. راجع به سبک زندگی می‌فرمایند «سخن لازم در این باره بسیار است» اما توصیه‌شان این است، می‌فرمایند: «آن را به فرصتی دیگر وامی‌گذارم و به همین جمله اکتفا می‌کنم که تلاش غرب در ترویج سبک زندگی در ایران زیان‌های بی‌جبران اخلاقی و اقتصادی و دینی و سیاسی به کشور و ملت ما زده است. مقابلۀ با آن جهادی همه‌جانبه و هوشمندانه می‌طلبد که باز چشم امید در آن به شما جوان‌هاست.»
    چند تا مطلب را اینجا عرض بکنم. دیگر رهبر معظم به همین اندازه اکتفا کردند. یک نکته این است که غربی‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که اگر بخواهند انقلاب ما را به شکست بیندازند و ملت ایران دیگر جلوی منافع آمریکا نایستد، راهش این است که سبک زندگی در ایران را عوض کنند و به همان سبک زندگی غربی در بیاورند. این راهش است و الا جبراً بخواهند مردم را از مقاومت منصرف بکنند، نه، مردم می‌ایستند و مقاومت می‌کنند. لذا سبک را می‌خواهند عوض بکنند. سبک زندگی وقتی عوض شد آن هم به شکل دلخواه غربی‌ها، آن وقت دیگر مردم شُل می‌شوند.
    از جملۀ سبک زندگی‌ها، بحث بدحجابی و بی‌حجابی است که بنده الآن فکر می‌کنم بزرگ‌ترین معضل کشور ما هم همین است. معضل خیلی داریم؛ اما بزرگ‌تر از بی‌حجابی و بدحجابی نداریم؛ چون بدترین چیزی که انقلاب ما را به شکست می‌اندازد هم همین است. دلیلش هم خیلی ساده است. هم روایت داریم، هم تجربه داریم. روایت می‌گوید که چگونه است حال شما در زمانی که زنان شما فاسد شدند و جوان‌های شما فاسد بشوند؟! این نشان می‌دهد که وقتی زن‌ها به فساد کشیده شدند فقط فساد محدود به آن‌ها نمی‌شود؛ بلکه قشر دوم جامعه یعنی پسرها هم به فساد کشیده می‌شوند. پس تلاش روی نصف جامعه می‌آید؛ یعنی زن‌ها را فقط می‌گویند. بالاخره حیایشان را می‌ریزند، آن‌وقت روی نصف دوم اثر می‌گذارد. روایت این را می‌گوید.
    و اما تجربه هم در اندلس است. آندلس که الآن اسپانیا به آن می‌گویند. در آندلس تا چندین قرن، چهار پنج قرن اسلام بود و همه مسلمان بودند. وقتی اروپایی‌ها خواستند اسلام را از آن‌ها بگیرند و کشور را مسیحی‌اش بکنند، با زور که نیامدند این کار را بکنند. آمدند یک قرارداد با آن‌ها بستند، حالا مفصل است. قرارداد بستند و در قراردادشان با این کشور اسلامی گفتند که ما چند تا مدرسه می‌خواهیم به سبک خودمان داشته باشیم و خودمان هم اداره می‌کنیم. مسلمان‌ها هم ساده پذیرفتند. در کشور آندلس مسیحی‌ها آمدند و چند تا مدرسه ساختند. طبق قراردادشان گفتند ما می‌خواهیم طبق قوانین خودمان باشد. آن‌وقت دخترانی که در مدرسۀ مسیحی‌ها می‌آمدند سرشان باز بود. اما به این اکتفا نکردند و برای اینکه مسلمان‌ها را به مدارس مسیحی بکشند و آن‌ها را بدون حجابشان بکنند از این‌ها پول نمی‌گرفتند و مدارس را آمدند مجانی‌اش کردند. کم‌کم مسلمانانی که دینشان ضعیف بود گفتند این مدارس مجانی است و بچه‌هایمان را اینجا بگذاریم. تا می‌رفتند ثبت نام بکنند می‌گفتند شرطش این است که بچه سر برهنه باشد. می‌گفتند حالا طوری نیست بچه است و حالا سر برهنه باشد. به همین سبک یواش یواش دختران مسلمان سر برهنه شدند و مدام نفوذ کردند. یک مقدار جلوتر رفت و همان زنان مسیحی سر باز در کوچه و خیابان می‌آمدند و بین مسلمانان راه می‌رفتند. کم‌کم اثرش را گذاشت. مسلمان‌ها هم که همه در یک رده نیستند. آن‌ها که ایمانشان متوسط یا ضعیف است، زود همراه می‌شوند. کشور به هم ریخت. بعد از یک مدتی بی‌حجابی رواج پیدا کرد. بی‌حجابی زن‌ها روی جوان‌ها اثر گذاشت و روابط نامشروع شروع شد و شیوع پیدا کرد. جوان‌ها وقتی به عیاشی افتادند، یک زمانی فرا رسید که یک مرتبه مسیحی‌ها به کشورشان حمله کردند. به آن‌ها هم خبر دادند که دیگر الآن فرصت هست، حمله کردند و آن‌ها هم نتوانستند مقاومت بکنند. جوان‌هایی که در شهوت فرورفته بودند بیایند و جلوی دشمن بایستند! قتل عامی از مسلمان‌ها کردند و هزاران نفر را کشتند. با یک وضعیت فجیعی هم می‌کشتند که وحشتناک بود. گردن می‌زدند، آتش می‌زدند. همین کاری که داعشی‌ها حالا نمونه‌اش را داریم، آن‌وقت اروپایی‌ها با مسلمان‌ها کردند. یک سری از مسلمان‌ها هم از آندلس فرار کردند. کشور را مسیحی کردند و اسمش را هم عوض کردند و هنوز هم مسیحی است. هنوز ساختمان‌های مساجد و این‌ها در آندلس وجود دارد. یعنی نشان می‌دهد که سابقاً اینجا مسلمان بوده‌اند و از هزار سال پیش است.
    همین بلا را دارند سر ایران درمی‌آورند و ما خواب هستیم. خیلی از مسئولین ما هنوز روی حجاب حساس نیستند و خیلی ساده می‌گویند نه، این اولویت ما نیست. الآن ببینید همین دولت فعلی از رئیس جمهورش گرفته تا وزرا، اصلاً بعضی‌هایشان مثل معاون اول کسی است که خود خانمش مانتویی است. دیگر این رسمی است ، غیبت نیست که ما بگوییم که اینجا بدگویی‌اش را نکنیم. رسماً به اصفهان آمده بودند دیده بودند، خیلی مردم ناراحت بودند و آمدند به ما گفتند که ما چه بگوییم. خودشان خجالت نمی‌کشند و برایشان عادی است؛ اما اینکه دشمن فکرش در ارکان دولت نفوذ کرده، این برای ما خیلی سخت است که این آقایی که خانمش این‌طوری است، حالا بیاید ترویج چادر را بکند؛ قطعاً نمی‌کند! بلکه خود این‌ها عامل اضمحلال کشور می‌شوند، همین‌ها! یک جلسه گرفته بشود و خانم‌هایشان دور هم جمع شوند، ببینید خانم‌هایشان چطوری‌اند. آن‌وقت نشان می‌دهد که دشمن چقدر نفوذ کرده است.
    منتها چیزی که باعث شده اینجا مثل آندلس شود، بحث ولایت فقیه است. اگر ولی‌فقیه بالای سر کشور ما نبود این را بدانید در همان سال‌های اول مثل آندلس بود. تا زن‌ها یک مقدار بدحجاب و بی‌حجاب می‌شدند، بالافاصله دشمن می‌آمد و کودتا می‌کردند و یک کشتار عظیمی از مسلمان‌ها کرده و کشور را مسیحی می‌کردند. چیزی که بین اینجا و آندلس متفاوت است، این بحث ولی‌فقیه است و این نگذاشته است. آن‌وقت ما از آن غافلیم. ولی‌فقیه نگذاشته است، ما خیال می‌کنیم حجاب مشکلی ندارد. چرا مشکل دارد، چرا مشکل ندارد؟! یعنی همان بلا را دارند سر ما درمی‌آورند. چرا ما غافل هستیم؟! یک پروتکلی را من ده پانزده سال پیش دیدم، اگر یک وقت کسی باز بتواند پیدایش بکند، این خیلی خوب است. در اسناد آمریکایی‌ها بود. آن موقع که من مصوبه‌اش را نگاه کردم، این‌ها در آمریکا فقط برای بحث حجاب جلسه گرفته بودند. هفت تا یا هشت تا بند داشت که ما اگر بخواهیم ایران را به سقوط بیندازیم، باید حجاب را در ایران برچینیم. راهش این است. آن‌وقت هشت تا کار را گفته بود. احتمال هم می‌دهم که هفت تا بود. من آن موقع که نگاه کردم ، ده پانزده سال پیش دیدم تمامش اجرا شده است. حالا هم اجرا شده است؛ یعنی هیچ‌کدام برنگشته و هرچه هم جلوتر می‌رویم می‌بینیم دارد بدتر می‌شود.یعنی بی‌حجابی دارد مدام شیوع بیشتری پیدا می‌کند. لذا این یک خطر برای ماست، چرا ما غافل هستیم؟! اگر عملاً دشمن نتوانسته کار بکند نه به خاطر اینکه حجاب هنوز اوضاعش وخیم نشده است، چرا وخیم شده است، ولی‌فقیه نگذاشته است، علما نگذاشتند، مراجع نگذاشتند. این حضور مراجع و علما و روحانیون این‌هاست که نگذاشته است. همین خطبه‌های نماز جمعه که خوانده می‌شود. خب در آندلس این‌ها نبود. روحانیت شیعه که در آنجا نبود که. حالا ما اینجا یک چیزهایی اضافه داریم. روحانیت هست، یکی از چیزهایی که باز ما اینجا داریم و در آندلس نبود محرم و صفر است و امام حسین(علیه‌السلام). وقتی محرم وصفر می‌شود، بالاخره مردم در اجتماعات مطالب دینی را می‌شنوند و یک مقدار با وظایفشان آشنا می‌شوند. در آندلس این‌ها نبود. آنجا ببینید زود فروپاشی شد.
    اینجا باید این‌ها را مواظب باشیم و ما یک اهمیتی بدهیم. یکی همین بحث پروتکل است، یکی هم همین سند 2030 است که الآن این هم متأسفانه از هفده بندی که دارد شانزده بندش اجرا شده است و هنوز هم بعضی‌ها یواشکی دارند اجرا می‌کنند. همین در اصفهان خودمان هم هست. یک وقت فکر نکنید که...! در آسمان اجنه را من نمی‌گویم! حواسمان باید خیلی جمع باشد. سال گذشته همین شهرداری اصفهان یک جزوه‌ای را چاپ کرد و مسائل جنسی بدن دختر و پسر را به شکل شعر درآورده بودند. شعرهایی که بچه‌ها می‌خوانند و دم می‌دهند و حفظ می‌کنند را می‌خواستند پخش بکنند. دیگر من از طریق دوستان ما که در آنجا بودند، به ما خبر دادند که یک چنین جزوه‌ای چاپ شده است. بلافاصله اقدام کردم و دیگر تهدید هم کردم و گفتم اگر این پخش شد با شما برخوردی می‌کنم که دیگر پشت سرتان را در اصفهان نبینید و از شهر بیرونتان می‌کنم. دیگر با ادارۀ اطلاعات و جاهای دیگر صحبت کردم و با حالت تهدیدگونه حرف زدم. چون خطر این بود و اگر این جزوه پخش می‌شد و به دست بچه‌ها می‌رفت دیگر من نبودم. این غلط‌ها چه است! اینجا شهر اصفهان است! منتها این‌ها جاسوس‌هایی هستند که دارند این کار را انجام می‌دهند. بعد هم هزار تایش را، به ما گفتند هزارتا است هزارتا را جمع کردند و من گفتم از شما نمی‌پذیرم و بالاخره من عمامه سرم است که کلاه سرم نگذارید. این‌ها را بدانید، ما این قدر گیج نیستیم که جزوه‌ای که چاپ می‌شود، هزارتا که از آن چاپ نمی‌شود که! قطعاً در انبار در یک جایی مخفی کرده‌اید. این‌ها وقتی رفته بودند هزارتایش را جمع بکنند، بقیه‌اش را مخفی کرده بودند. ما الآن باید هوشیار باشیم. در یک غفلت دیگر یک مرتبه صد هزارتا از این‌ها را یک مرتبه از یک انبار در می‌آورند و پخش می‌کنند. روحانیت باید در این جهت خیلی هوشیار باشد. من همان موقع به بعضی‌ها که تلفن می‌زدم می‌گفتم. می‌گفتند حالا ببینیم، اصلاً چه کسی به تو گفته است؟! یکی از آقایان می‌گفت از کجا می‌گویی و مدام تشکیک می‌کرد. گفتم بندۀ خدا من خبر دارم، چرا تشکیک می‌کنی؟! بعضی‌ها اصلاً خطر را متوجه نیستند که این خطر چقدر بزرگ است و با همین تشکیک‌کردن‌ها، خب اگر واقعیت داشت چه! حالا فرض کن 50 درصد، 50درصد هم دروغ باشد، حالا چه اشکال دارد؟! شما روی همان 50درصد که احتمال دارد راست باشد اقدام بکن، یک تلفن بزن، شما هم بگو. حاضر نبود و می‌گفت من باید اول یقین پیدا کنم، بعد اقدام می‌کنم. این چیزی که ما می‌گوییم احتمالش ولو ضعیف هم باشد، باید اقدام بکنیم؛ اما متأسفانه این است دیگر. خلاصه خیلی باید حواسمان جمع باشد.
    الآن در بحث حجاب ده پانزده سال است که دارم می‌گویم استدلال عقلی، نه تحمیل که داد بزنیم سر دختر بگوییم چه، دلیل عقلی داریم. دلیل عقلی نه عقلی که در اصول حوزه می‌خوانیم. دلیل عقلی یعنی سیرۀ عقلا. ما دلیل عقلا داریم، دلیل عقلی داریم. این دلیل عقلی را برای مردم بیان کنید. در اقوامتان توضیح بدهید، در سخنرانی‌ها، با هم نیز نمی‌خواهد توضیح بدهید؛ چون متوجه نمی‌شوند هر دفعه یکی‌اش را بگویید و خوب هم توضیح دهید، بگویید دلیل این است. من این دلیل‌‌ها را در دانشگاه هم که گفتم تمام ساکت شدند. رفتم در دانشگاه دلیل‌ها را مطرح کردم. خیلی هم از من سؤال کردند؛ چون معلوم است که برخلاف روششان است. خیلی‌شان پای صحبت‌های من مانتویی نشسته بودند، خب ناراحت می‌شود که من دارم...، ما هم احترام به ایشان می‌گذاشتیم و گفتم من که توهین خاصی نمی‌خواهم به شما بکنم؛ اما می‌گویم دلیل عقلی این است. شما اگر خلافش دلیل دارید بگویید من حرفتان را آن‌وقت می‌پذیرم. آن‌وقت هر چه سؤال کردند یک ساعت و نیم سؤال کردند، آخر دست دیگر ساکت شدند. اگر دلیل‌ها خوب گفته شود می‌پذیرند. این فطرت‌ها طوری است که می‌پذیرند؛ اما متأسفانه بعضی از دوستان خود ما در همین سخنرانی‌ها...، اینکه دارم می‌گویم تاریخش مال 24 سال پیش است. 24 سال پیش گفته بودند، یک جلسه‌ای گرفتیم، همان وقتی بود که تازه روسری را می‌گذاشتند و چادر را کنار می‌گذاشتند و می‌گفتند اشکالی ندارد. ما یک جلسه‌ای گرفتیم. این چهار پنج تا سخنران‌هایی که در شهر اصفهان مطرح‌اند، همه سخنرانی می‌کردند. آنجا مطرح کردم گفتم دارد این‌طور می‌شود و بیایید همه با هم بحث چادر مشکی را خوب توضیح بدهیم. آن موقع البته خود من هنوز دلیل‌های عقلی را پیدا نکرده بودم؛ حتی آن موقع در فکرم نبود. بیشتر در ذهنم بود که مثلاً اصل چادر را ترویج بکنیم و آیات قرآنش را بخوانیم. اما متأسفانه برایتان بگویم در آن جلسه تمام این دوستان ما که با هم رفیقیم، تمامشان زیر بار نرفتند. یعنی الآن بعد از 24 سال من یک بار هم از ایشان در سخنرانی‌هایشان نشنیدم که یک بار گفته باشند. شما هم قاعدتاً نشنیدید که بگویید. قاعدتاً اینکه می‌گویم اگر بود خبرش زودتر به من می‌رسید. بعد از چند سال، هفت هشت سال که گذشت احساس کردم که این‌هایی که دارند چادر را کنار می‌گذارند آیۀ قرآن به دردشان نمی‌خورد. این ایمانش ضعیف است. ما باید دلیل عقلی‌اش را برایش بگوییم. لذا رفتم در فکر اینکه این‌ها را جمع‌آوری بکنم. بالاخره الحمدلله بیست تا دلیل پیدا کردیم که هشت تایش دلیل‌های عقلایی است و دوازده تایش هم دلیل‌های روانشناسی. بالاخره این‌ها را جمع کردیم بیست تا دلیل شد. در مجامع علمی هم هرجا فرصت کردم گفتم. اما الآن که نگاه می‌کنم می‌بینم دشمن بهتر از ما موفق بوده است؛ یعنی سال به سال دارد کار بدتر می‌شود.
    رهبر معظم انقلاب هم اخیراً حساس شدند. سال گذشته قم تشریف برده بودند البته نه رسمی، گاهی می‌آیند. بعد در یک جلسۀ خصوصی گفته بودند من نگرانم و آمدم قم دیدم وضع حجاب قم خوب نیست و به مسئولین ایراد گرفته بودند که این چه وضعی است، قم این‌طور نبود؟! خب بله، در همین قم جلوی حرم چند تا را دستگیر کردند نه حالا، سه چهارسال پیش، وقتی می‌خواستند رایج بکنند چند تا زن بدحجاب را از تهران فرستاده بودند و یک میلیون به آن‌ها داده بودند. وقتی دستگیرشان کردند معلوم شد یک میلیون به آن‌ها داده بودند و گفته بودند شما جلوی حرم بروید و همین‌طور با وضع بدحجابی راه بروید تا... . خب اول که این‌ها آمده بودند مردم برآشفته شدند و دستگیرشان کردند و بعد معلوم شد که این‌ها از تهران‌اند. یک زمانی دیگر باز این هم که می‌گویم چهار پنج سال پیش است. دوچرخه سوارهای دختری را از تهران را به آن‌ها پول داده بودند و گفته بودند می‌روید قم سوار دوچرخه می‌شوید و از کنار جاده بروید تا کاشان و ما اینقدر پول به شما می‌دهیم. آن را من دیگر مبلغش را در ذهنم نیست که چقدر به آن‌ها داده بودند که آن هم وقتی دستگیرشان کردند دیدند این از آنجا دارد آب می‌خورد. الآن وضع قم ببینید چه شد. الآن مانتویی در قم زیاد است. خب ده سال پیش اصلاً یک دانه هم نبود، این‌هاست. ما مثل اینکه خوابیم، غافلیم. آن‌وقت بعد در انتخابات می‌بینیم که وقتی روحانیت، تهران به‌خصوص خیلی مشخص است، وقتی می‌گویند فلان فهرست را رأی بدهید، مردم اکثراً به یک فهرست دیگر رأی دادند. من به یکی از مسئولین گفتم این نتیجۀ بدحجابی است. ریشه‌اش در این است؛ اما ایشان نپذیرفت. او هم خودش تهرانی بود. مسئولینی که از تهران پیش ما می‌آیند چون خودشان در تهران بزرگ شدند برایشان عادی است، متوجه نیست. گفتم بندۀ خدا مشکل از جای دیگر است. شما مدام دارید در انتخابات می‌گویید چرا ما نتوانستیم درست این فهرست را جا بیندازیم و مردم به یک فهرست دیگر رأی دادند. می‌گویم مشکل اینجا نیست. تدین مردم وقتی ضعیف شد نگاهشان به بی‌دین‌هاست، نگاهشان به ماهواره‌هاست. خب آن‌ها هم تبلیغ خودشان را می‌کنند. شما اگر می‌خواهید تدین را تقویت بکنید، این وضع حجاب، ریشه‌اش در این است. یعنی در جامعه که می‌آیید معیار دین و بی‌دینی چیز دیگری نیست، نماز نیست؛ چون نماز یک ظهر است خوانده می‌شود. من نمی‌توانم بگویم این آقا تارک الصلاة است یا نه. چه می‌دانم شاید نمازش را خوانده است. الآن ما داریم که یک کسی را دستگیر کرده باشیم به خاطر اینکه نماز نخوانده است؟! روزه خواری را می‌توانیم دستگیر بکنیم؛ چون آن دیگر صریح است اما تارک الصلاتی را که نمی‌توانیم. با اینکه تارک الصلاتی گناهش سنگین‌تر است. نمی‌توانیم، به خاطر اینکه علنی نیست؛ اما آنکه علنی است حجاب است. چرا این را متوجه نیستیم؟! نمی‌دانم، چه موقع می‌خواهیم از خواب بیدار بشویم نمی‌دانم!
    در هر صورت ما که طلبه‌ایم باید روی این‌ها حساس باشیم. من بارها این را گفتم الآن هم گفتم، باز هم خدمتتان می‌گویم و این وظیفۀ ماست. اگر می‌خواهیم دینمان را حفظ کنیم، اگر می‌خواهیم انقلاب را حفظ بکنیم، اگر می‌خواهیم مردم تبلیغ بشوند، بهترین کار فعلاً این است؛ یعنی بزرگ‌ترین منکر این شده است. منکرهای دیگر تا این اندازه علنی نیست؛ حتی سرقت. حالا مسئولینی که نمی‌خواهند صحبت‌های ما را بشنوند بارها به من گفتند که حالا منکر حالا فقط همین بدحجابی است؟! من می‌فهمم این خانم خودش بدحجاب است.
    جزوه را در اختیار ما بگذارید.
    پاسخ: گذاشتم، چند بار گذارشتم. یک جزوه است، جزوۀ زیباتر از گل چند بار پخش کردیم حالا اگر ندارید خدمتتان می‌دهم.
    ببینید سرقت آن هم یک گناه است؛ اما سرقت معمولاً مخفیانه انجام می‌گیرد. علنی که نمی‌آیند... . تا از اینجا در بازار بروید ببینید همه همدیگر را دارند سرقت می‌کنند، این‌طوری که نیست. قتل گناه خیلی بزرگی است؛ اما چه موقع علنی انجام شد؟! شما تا به حال در عمرتان دیدید که تا بروید در خیابان ببینید مرتب دارند مردم قتل می‌کنند، بگویید من امروز صد تا را دیدم، صد نفر را کشتم؟! خب چنین چیزی نیست. گاهی ممکن است در طول عمرش یک بار انسان ببیند که یکی چاقو به دیگری زد. آن منکرات همه‌اش به ندرت است. موسیقی، خب بقیه منکر است اما چقدر شما می‌شنوید؟! در یک روز مثلاً ممکن است پنج تا بشنوید اما بدحجابی در یک روز چند تا؟! مسئولین را وقتی به ایشان می‌گویم اینکه من دارم می‌گویم آن بیشتر است، دلیل من این است. بعد دلیل من را قبول ندارید، از کشور عراق و لبنان این‌ها آمدند در ایران به خود من گفتند، به شما هم قاعدتاً گفتند. آن مسئولین را با به آن‌ها می‌گویم هیچ نمی‌گویند. اولین ایرادی که به من گرفتند بحث بدحجابی است. خود عراقی‌ها که آمدند اینجا خودشان گفتند این چه وضعی در خیابان‌ها است؟! ما خیال می‌کردیم شما انقلاب کردید...! یکی‌شان می‌گفت در کربلای ما این‌طور نیست، در نجف این‌طور نیست. لبنانی‌ها که آمده بودند، از حزب الله لبنان اینجا آمده بودند و با آن‌ها جلسه داشتیم، بعد از پایان جلسه، دیگر جلسه خصوصی بود همین ایراد را به من گرفتند. مشهد رفته بودم یک بار باز یک خارجی آنجا به زیارت آمده بود به من گفت این چه اوضاعی است، چرا از حرم که بیرون می‌رویم این‌طور است؟! ببینید تنها منکری که به ما ایراد می‌گیرند این است. نمی‌گویند چرا سرقت در ایران زیاد است، نمی‌گوید چرا کمربند ایمنی رانندگان باز است و رانندگان کمربند نمی‌بندند. این‌ها را که نمی‌گویند، آن منکر علنی که می‌گویند این است.
    خب این هنوز باورمان نشده که این منکر علنی است و مثل خوره دارد همه چیز ما را از بین می‌برد. آن‌وقت بعد می‌گوییم چرا جوان‌ها سیرشان...، یک تعداد زیادشان مسجد نمی‌آیند و نمی‌دانم چه! خب بابا مشکل از اینجا درست می‌شود! خب وقتی جوان چشمش به حرام افتاد، فقط دختر که نیست، پسر هم آلوده می‌شود. وقتی آلوده شد، وقتی یک روحانی از کنارش رد می‌شود سرش را از آن طرف می‌کند. این سرش را از آن طرف می‌کند یعنی چه؟! یعنی این روحانی ایراد دارد؟ نه، با این روحانی مشکل ندارد که، با این لباس مخالف است، با این لباس پاکی. پس معلوم می‌شود که آن جوان ناپاک است دیگر. روانشناس می‌فهمد، ما که این‌ها را می‌دانیم ولی آن جوانی که رویش را از آن طرف می‌کند یا اینکه من به او سلام می‌کنم جواب نمی‌دهد، جواب نمی‌دهد یعنی چه؟ با من که پدرکشتگی ندارد. نمی‌گوید که پول من را خورده است و من با او قهرم. با شخص من که مخالف نیست، با لباس من مخالف است. اصلاً من را نمی‌شناسد. اینکه رویش را از آن طرف می‌کند این را باید من بفهمم که این به گناهان زیادی آلوده است. آن آلودگی‌ و کثافتش باعث می‌شود که وقتی به نور می‌رسد چشمش را می‌بندد و نمی‌تواند نور را ببیند. این است، این را خیلی ساده من دارم می‌گویم. نمی‌خواهم خیلی توضیح بدهم و عمدۀ منکر هم به اعتقاد من همین است. باید دست به دست هم بدهیم و برای بحث ترویج حجاب تلاش بکنیم. آن هم اغنای فکری است. روشش زد و بند نیست، من الآن با نیروی انتظامی که هماهنگ کردیم به ایشان گفتم روزی چهار تا پنج تا از این دانه درشت‌هایی که بدحجاب و بی‌حجابند و شما دستگیر می‌کنید را به ستاد احیا برای مشاوره ارجاع بدهید. در ستاد احیا، خواهران قوی آنجا هستند و این‌ها را با دلیل‌های عقلی قانعشان می‌کنند که بعد از نیم ساعت می‌گوید فهمیدم که من اشتباه کردم. خیلی خب، بعد دیگر می‌گویم بفرمایید. وقتی می‌رود دیگر روشش را اصلاح می‌کند. البته در صد تا ما دو تا یا سه تا داشتیم حدود سه درصد داشتیم که به ما دروغ گفتند؛ اما نود و هفت درصدشان وقتی فکرشان عوض شد و باورش شد که دارد خلاف می‌کند روشش را اصلاح کرده است. بعد از چند ماه که گذشت، این‌ها هزار نفر که شدند، یک فراخوان کردیم، نماز و ناهار دعوتشان کردیم. همین زن‌ها را که وقتی آنجا آمدند در جلسه تمام چادری بودند. خود من برایشان رفتم سخنرانی کردم. این جلسه را برای چه گذاشته بودند؟ برای اینکه تا به حال با ما و با آن خانم‌های مشاور روبه‌رو نشده بودند. این بار گفتم بگذار خود من بروم مستقیم برایشان حرف بزنم. نماز را خواندم و یک ساعت دوباره سخنرانی کردم و دلیل‌های عقلی را یکی دو سه تایش را برایشان گفتم. بعد هم منصفانه گفتم اگر شما دلیل برای بدحجابی دارید به من بگویید. من خودم مشوق هم هستم تبلیغ هم می‌کنم.
    حالا وارد آن‌ها نشوید. بله، کار خیلی شده است من بخواهم بگویم باید پنج شش ساعت برایتان حرف بزنم. شما یک سال، شش ماه به ستاد احیا بروید آن‌وقت مطلع می‌شوید که الآن دارند چه کارهایی می‌کنند و چه کارهایی دارد می‌شود. من فعلاً از یک جنبه دارم عرض می‌کنم. خواهشم این است که شما عزیزان اقوام خودتان را مواظب باشید. من خبر دارم روحانی که کم‌کم دخترش مانتویی شده است. کم‌کم به اینجا رسیده است. چند سال پیش یک روحانی با یک خانمی که ظاهراً زنش بود و مانتویی بود را در اینجا یعنی در اصفهان دیده بودند که البته با او برخورد شد که داشت شروع می‌شد... . تا دیده شد خلاصه خب به مرکز مدیریت گفتیم، احضارش کردند. اما کم‌کم در اقوام، اقوام‌های خود ما، مثل یک میوه که یک لکه دارد و میوه‌های دیگر را لکه‌دار می‌کند، ما در اصفهان که نداشتیم، در اقوام خودمان که نبود. حالا یواش یواش می‌بینیم آمد. در اصفهان در اقواممان کم‌کم آمد. اغلب هم از اقوام دورند، اقوام نزدیک ما جرأت نمی‌کنند. کم‌کم می‌بینیم، کم‌کم نزدیک شد. یک جلسه که گرفتیم، میهمانی‌هایی که همه می‌آیند یک مرتبه می‌بینیم چند تایشان مانتویی هستند.
    سؤال: معضل دیگری که داریم می‌بینیم زن‌های چادری‌مان هم آرایش می‌کنند...
    پاسخ: حالا آن یک معضل دیگر است؛ می‌گویم فعلاً ما از این جهت کوتاهی نکنیم. یک جهت را دارم عرض می‌کنم که این را بیاییم ترویج بکنیم. حداقل فرهنگ چادر را جا بیندازیم تا آن‌ها بفهمند بی‌فرهنگ‌اند. آن‌هایی که چادر ندارند بدانند، این را بدانند. اگر تو می‌خواهی بی‌فرهنگ باشی باش. الآن به عکس است چادری را بی‌فرهنگ می‌دانند. فیلم درست می‌کنند مانتویی را یک آدم متشخص نشان می‌دهند و چادری را یک آدم فقیر. اصلاً داریم مدام عقب نشینی می‌کنیم. از کوتاهی ما، از صحبت نکردن ما سوء استفاده می‌کنند. عرض من این است که این‌ها را جا بیندازیم و الا هرچه مدام سکوت کردیم سال دیگر بیشتر ناراحت می‌شویم، مدام عقب نشینی می‌کنیم.

    «و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین»

    گروه بندی
    کانال تلگرام - دروس کانال تلگرام - بیانات و اخبار