بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
♦ فَلَمَّا أَنْ جاءَ الْبَشیرُ أَلْقاهُ عَلى وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصیراً قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ (96) قالُوا یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا کُنَّا خاطِئینَ (97) قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ (98) ♦
پس چون مژدهرسان آمد، آن پیراهن را بر صورت او انداخت و او بینا شد. گفت: آیا به شما نگفتم که من از [الطاف] خدا آن میدانم که شما نمیدانید؟ گفتند: ای پدر، برای گناهان ما آمرزش بخواه که ما خطاکار بودهایم. گفت: بهزودی از پروردگارم برای شما آمرزش خواهم خواست که بیتردید او آمرزندۀ مهربان است.