بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
♦ وَ رَفَعَ أَبَوَیْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّداً وَ قالَ یا أَبَتِ هذا تَأْویلُ رُءْیایَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَها رَبِّی حَقًّا وَ قَدْ أَحْسَنَ بی إِذْ أَخْرَجَنی مِنَ السِّجْنِ وَ جاءَ بِکُمْ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّیْطانُ بَیْنی وَ بَیْنَ إِخْوَتی إِنَّ رَبِّی لَطیفٌ لِما یَشاءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَلیمُ الْحَکیمُ ♦
و پدرومادر خود را بر تخت نشاند و همۀ آنها در برابر او به سجده افتادند و یوسف گفت: ای پدر، این تعبیر خوابی است که قبلاً دیده بودم و اینک پروردگارم آن را راست گردانید و به من احسان نمود، آنکه مرا از زندان بیرون آورد و شما را از بادیۀ [کنعان به اینجا] آورد، پس از آنکه شیطان میان من و برادرانم را بر هم زد. بیگمان پروردگار من هرچه را بخواهد، سنجیده و دقیق تدبیر میکند، زیرا او دانای حکیم است.