بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَـٰنِ ٱلرَّحِیمِ
♦ فَٱنطَلَقَا حَتَّىٰٓ إِذَآ أَتَیَآ أَهْلَ قَرْیَةٍ ٱسْتَطْعَمَآ أَهْلَهَا فَأَبَوْا۟ أَن یُضَیِّفُوهُمَا فَوَجَدَا فِیهَا جِدَارًا یُرِیدُ أَن یَنقَضَّ فَأَقَامَهُۥ ۖ قَالَ لَوْ شِئْتَ لَتَّخَذْتَ عَلَیْهِ أَجْرًا (77) قَالَ هَـٰذَا فِرَاقُ بَیْنِى وَبَیْنِکَ ۚ سَأُنَبِّئُکَ بِتَأْوِیلِ مَا لَمْ تَسْتَطِع عَّلَیْهِ صَبْرًا (78) ♦
پس هر دو به راه افتادند تا چون به اهل قریهای رسیدند از مردم آنجا طعام طلبیدند، آنها از اینکه از آن دو پذیرایی کنند امتناع کردند؛ پس در آنجا دیواری یافتند که میخواست فرو ریزد [خضر به تجدید بنا یا تعمیر یا پایهزدن] آن را برپا داشت. موسی گفت: اگر میخواستی البته [میتوانستی] بر این عمل مزدی بگیری! ❋ گفت: این [زمان وقت] جدایی میان من و توست، [حال] به زودی تو را از [علل غایی و مصالح] آینده آنچه نتوانستی بر آن صبر ورزی آگاه میسازم.❋