بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَـٰنِ ٱلرَّحِیمِ
♦ فَرَجَعُوٓا۟ إِلَىٰٓ أَنفُسِهِمْ فَقَالُوٓا۟ إِنَّکُمْ أَنتُمُ ٱلظَّـٰلِمُونَ (64) ثُمَّ نُکِسُوا۟ عَلَىٰ رُءُوسِهِمْ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا هَـٰٓؤُلَآءِ یَنطِقُونَ (65) قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا یَنفَعُکُمْ شَیْـًٔاً وَلَا یَضُرُّکُمْ (66) أُفٍّ لَّکُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ ۖ أَفَلَا تَعْقِلُونَ (67) قَالُوا۟ حَرِّقُوهُ وَٱنصُرُوٓا۟ ءَالِهَتَکُمْ إِن کُنتُمْ فَـٰعِلِینَ (68) قُلْنَا یَـٰنَارُ کُونِى بَرْدًا وَسَلَـٰمًا عَلَىٰٓ إِبْرَٰهِیمَ (69) وَأَرَادُوا۟ بِهِۦ کَیْدًا فَجَعَلْنَـٰهُمُ ٱلْأَخْسَرِینَ (70)♦
پس آنها [ابتدا] به خود بازگشتند و متنبّه شدند و [در باطن به خویشتن و یا به یکدیگر] گفتند: حقّا شما خود ستمکارید [که جماد بیروح را میپرستید]. ❋ سپس [در فکر خود] سرنگون شدند [و به عقیدۀ اول بازگشتند و به ابراهیم گفتند] تو خوب میدانی که اینها هیچگاه سخن نمیگویند.❋ گفت: پس آیا شما به جای خداوند، چیزی را میپرستید که هیچ سود و زیانی به شما نمیرساند؟!❋ اف بر شما و بر آنچه به جای خدا میپرستید؛ آیا نمیاندیشید؟!❋ گفتند: او را بسوزانید و خدایانتان را یاری دهید اگر [به راستی] کاری خواهید کرد. ❋ [و سرانجام او را در آتش انبوهی افکندند، لکن ما به زبان تکوین] گفتیم: ای آتش بر ابراهیم سرد و سلامت باش. ❋ و دربارۀ او مکری اندیشیدند ولی ما آنها را زیانکارتر قرار دادیم [زیرا علاوه بر آنکه او را آسیبی نرسید عملشان برهان قطعی بر صدق او گردید].❋