توصیه آیت الله مهدوی به فضلا در روز شروع درس خارج
    توصیه آیت الله مهدوی به فضلا در روز شروع درس خارج
    «علم از مقولۀ اضافه است و ارزش علم از مضافٌ‌الیه به مضاف برمی‌گردد»، این نکته‌ نشان می‌دهد که عالِم بسیار ارزشمند است؛ لذا اگر بفهمیم علم، عالِم را به چه معلومی کشانده است، ارزش او را بهتر درک خواهیم کرد.
    بسم الله الرحمن الرحیم
    موضوع: توصیه آیت الله مهدوی به فضلا درس خارج در ابتدای درس فقه
    تاریخ: ۲مرداد۱۳۹۵
    مکان: حوزه علمیه صدر بازار
     
    إن‌شاءالله خدای متعال طاعات و به‌خصوص دعاهای ماه مبارک و شب‌های قدرتان را قبول فرماید.
    علوم دین؛ کلام، اخلاق و فقه 
    در دین، سه علم وارد شده است. این سه علم، سه نیاز روحی ماست که عبارتند از: 1. اعتقادات که متکفلش علم کلام است؛ 2. ملکات نفسانی؛ یعنی عادت‌های خوب یا بد که متکفلش علم اخلاق است و 3. عمل صالح که متکفل آن هم علم فقه است. فقه آمده است تا با بیان احکام واجب، مستحب، مباح، حرام و مکروه، عمل ما را از کانال اعمال ناصالح دربیاورد و در اعمال صالح وارد کند. ما در هریک از این سه علم باید متخصص شویم. تخصص ما در هر رشته‌ای باید به این سه برگردد. 
    ارزش توحید
    تخصص در منطق یا فلسفه، تخصص خاصی نیست. اگر کسی به فلسفه مسلط شود و با قوانین آن، پروردگار را اثبات کند، علم کلام را کار کرده است؛ اما اگر مثل فلسفه‌ای که در غرب می‌خوانند، با الاهیاتش کاری نداشته باشد، به نظر ما آن فلسفه هیچ ارزشی ندارد؛ زیرا روز قیامت نمی‌گویند به فیلسوف‌ها یک درجه می‌دهیم. این فلسفه هیچ ارزشی برای آن فیلسوف ندارد، گاهی ضدارزش هم می‌شود؛ چرا که ممکن است باعث تکبر شخص شود. سرمایۀ ما در منطق و فلسفه نیست، در توحید است. ارزش توحید از همه علوم بیشتر است؛ حتی از علم کیمیا که بعضی به دنبال آن هستند تا آهن‌ها را به طلا تبدیل کنند. علم کیمیا در مقابل علم توحید، علمی نیست. هیچ‌وقت اهل‌بیت(علیهم‌السلام) نگفتند دنبال علم کیمیا و طی‌الارض و... باشید که بعضی این‌گونه فکر می‌کنند! معیار، اکرمیت شخص است: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ ٱللَّهِ أَتْقَىٰکُمْ» (حجرات، 13) (قطعاً ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست). گفت آن‌که باتقواتر است، نگفت آن‌که علم کیمیا بلد است. 
    همه چیز در علم توحید خلاصه می‌شود. همۀ علوم مربوط به مخلوق است و علم توحید مربوط به خالق است. حال ارزش خالق را با مخلوق مقایسه کنید، ببینید چیست. در فلسفه می‌گوید: «علم از مقولۀ اضافه است و ارزش علم از مضافٌ‌الیه به مضاف برمی‌گردد»، این نکته‌ نشان می‌دهد که عالِم بسیار ارزشمند است؛ لذا اگر بفهمیم علم، عالِم را به چه معلومی کشانده است، ارزش او را بهتر درک خواهیم کرد.
     عالِم به توحید، به‌اندازه‌ای ارزش پیدا می‌کند که توحید ارزش دارد، عالم به علم توحید، به خدا وصل شده است؛ اما اگر کسی به علم صرف‌ونحو وصل شود، حتی تخصص هم کسب کند؛ ولی با آن نفهمد قرآن و اهل‌بیت(علیهم‌السلام) چه گفته‌اند، این علم هیچ ارزشی برای او ندارد. این بیش از یادگیری یک زبان خارجی نیست. در دانشگاه‌ها نیز هین‌گونه است، زبان عربی تدریس می‌کنند؛ اما نیت فراگیر این علم، رسیدن به دنیاست. می‌خواهد مدرک بگیرد و مترجم شود و به‌دنبال مترجمی، حقوقی کسب کند. این شخص در آخرت چقدر به خدا نزدیک است؟ هیچ. زبان عربی با انگلیسی، اردو، ترکی و... هیچ تفاوتی نمی‌کند. دانستن زبان، باعث ارزش انسان نمی‌شود، مگر اینکه مقدمۀ سه علم نامبرده شود. 
    در حوزه، مبلّغ متخصص تربیت می‌کنند، این تخصص منهای آن سه علم بی‌فایده است. اگر کسی مبلغ نمونه شود؛ اما برای خدا کار نکند، تبلیغش هیچ ارزشی ندارد. این تخصص می‌شود یک علم، یک حرفه، یک فن، فنی که به درد آخرت نمی‌خورد، مگر اینکه برای یکی از آن سه علم مقدمه شود و با آن اعتقادات یا اخلاق یا احکامِ مردم را تقویت کند. علم تفسیر نیز همین‌گونه است، اگر من در علم تفسیر برای رسیدن به شهرت‌، متخصص شوم و خالص نباشم، هیچ ارزشی ندارد. کسی‌که در علم، دیگران را به خود دعوت می‌کند، جاهل است. او هنوز خدا را نشناخته است.
     عرض من این است: تفسیر کل قرآن همین سه علمی است که گفتم؛ یعنی تمام آیات قرآن یا علم کلام است یا اخلاق یا فقه. خارج از این سه نداریم؛ لذا اگر کسی در این سه رشته تخصص پیدا کند، در تفسیر هم تخصص پیدا کرده است. ما اگر جداگانه تفسیر هم نخوانیم، در فقه، ششصد آیه دربارۀ احکام وجود دارد که ما با خواندن این آیات‌الاحکام، با تفسیر آن‌ها نیز آشنا می‌شویم، با یادگیری علم کلام نیز خودبه‌خود با چهارپنج هزار آیه آشنا می‌شویم، در علم اخلاق نیز با بیش از هزار آیه آشنا می‌شویم. این‌گونه تفسیر قرآن را هم کار کرده‌ایم.
    شیخ اعظم‌(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) در کتاب مکاسب دربارۀ آیۀ «إِلَّا أَن تَکُونَ تِجَـاٰرَةً عَن تَرَاضٍۢ مِّنکُمْ» (نساء، 29) چنان تفسیری گفته‌اند که عقل انسان مبهوت می‌ماند. بحثشان فقه است، تفسیر نیست؛ اما یک عالم، یک مجتهد این‌گونه آیات را تفسیر می‌کند. ایشان تفسیر نگفته‌اند؛ یعنی نخواسته‌اند مستقلاً آیات یک سوره را تفسیر کنند؛ اما این در اصل همان تفسیر است. 
    از اینکه کلاسمان مقداری زودتر شروع ‌شد، از من گله نکنید. خود من هم خیلی کار دارم، واقعاً فوق زحمتم است؛ اما باید توجه کنیم آنچه تربیتمان می‌کند، همین درس‌هاست. اگر با این درس‌ها مأنوس نباشیم و تربیت نشویم، زندگی تربیتمان می‌کند؟! ما چگونه با امام حیّمان، با قرآن آشنا شویم؟! 
    سوالم این است: اگر شما مشهد بروید و داخل حرم زیارت بخوانید؛ ولی سخن امام هشتم(علیه‌السلام) را ندانید، این‌گونه به امام نزدیک شده‌اید؟!  یقیناً کار ما اولی است. نباید در این شک کنیم؛ منتها علاوه بر شک‌نداشتن، می‌خواهیم برایمان شیرین هم باشد. مبادا با زحمت اینجا بیاییم و بگوییم هوا گرم است و...، نه. باید لذت ببریم از اینکه در فرمایش اهل‌بیت(علیهم‌السلام) غور کنیم و وقتی چیزی را کشف می‌کنیم، بگوییم «أین أبناء الملوک».
     ملوک در زندگی لذت زیادی نمی‌برند؛ چون سیاست برایشان دردسر زیادی دارد؛ اما «ابناء الملوک» بیشترین رفاه را در هر مملکتی دارند؛ چون پول بادآوردۀ پدر در اختیارشان است و با مسائل سیاسی مملکت هم کاری ندارند. عیاشی و تفریح می‌کنند، هرچه هم بخواهند برایشان فراهم است.
    آن‌وقت آن عالم، خواجه نصیرالدین طوسی، چند ساعت در شب مطالعه کرد و مطلبی علمی کشف کرد و بعد بیرون حجره فریاد ‌زد و گفت: «أین ابناء الملوک»؛ یعنی کجا هستند پسر پادشاهان؟ بیایند ببینند که آن‌ها لذت می‌برند یا من؟ ما باید از این درس‌ها لذت ببریم و بدانیم یادگیری هر مطلب فقهی، موجب تقویت یک وجه اشتراک ما با امام زمان(علیه‌السلام) است. درواقع یک حجاب برطرف می‌شود و یک قدم به امام(علیه‌السلام) نزدیک می‌شویم؛ چون امام این‌ها را می‌دانند. 
    «للمصیب اجران و للمخطئ اجر واحد»  اگر خطا کنیم، یک اجر و اگر صواب کنیم، و بتوانیم دقیق به سخن امام(علیه‌السلام) دسترسی پیدا کنیم. 
     
    کانال تلگرام - دروس کانال تلگرام - بیانات و اخبار