أعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و الصلاه و السلام علی سید الانبیاء و أقدمهم، سیدنا و مولانا احمد ابی القاسم محمد، صلی الله علیه و علی أهل بیته المعصومین، لا سیما مولانا بقیه الله فی أرضه عجل الله تعالی فرجه و جعلنا من خیر أعوانه و أنصاره و من الطالبین لثار جده و جدته
صلوات الله و سلامه علیهما
آنچه پیش رو دارید متن سخنرانی حضرت آیت الله مهدوی حفظه الله است که در روز چهارشنبه، 4/6/ 1388 مصادف با پنجم ماه مبارک رمضان، در مدرسهی علمیهی ملا عبدالله پیرامون صفت بخل ایراد شده است که با توجه به ضیق وقت سعی شده است با حد اقل تغییرات از حالت گفتاری به نوشتاری تبدیل شود.
موضوع صحبت پیرامون سخاوت و ایثار بود که در روز گذشته مطالبی را در در مورد آن بیان نمودیم. نکاتی را که در این چند جلسه مینماییم در بحث روانشناسی بسیار مؤثر است.
سخاوت بدون چشم داشت و نگرانی
انسان سخاوتمند نباید نسبت به آیندهی خودش خوف داشته باشد که مبادا با عطای به دیگران فقیر شود، و همچنین نباید نسبت به طرف مقابل خویش هیچ گونه انتظار جبران نمودن حتی به اندازهی یک تشکر داشته باشد. زیرا در واقع با خدای خویش معامله میکند. امیر المومنین علیه السلام در کلام گوهر بارشان به همین مطلب اشاره مینمایند و میفرمایند : « اَلجودُ مِن غَیرِ خَوفٍ وَ لا رَجاءِ مُکافاةٍ حَقیقَةُ الجُود » . [1] یعنی حقیقت سخاوت این است که نه نسبت به آینده خوفی داشته باشد و نه از طرف مقابلش امید به جبران کردن.
حد سخاوت
از دیگر مباحث مهم این بحث، حد و حدود سخاوت است که انسان تا چه اندازه میتواند سخاوتمند باشد. قرآن کریم در دو آیه به این موضوع اشاره فرموده است.
استناد قرآنی
در آیهی 29 از سورهی مبارکهی اسراء میفرماید : « وَ لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِکَ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً» یعنی « نه دستت را به گردنت ببند ( که هیچ کمکی به دیگران نکنی! )، و نه آن را کاملا بگشاى ( که تمام آنچه را داری بدهی ) که ملامتزده و وامانده خواهى نشست ».
علمای اخلاق از این آیه نتیجه میگیرند که سخاوت، حد وسط انفاق است که زیاده روی در آن اسراف، و کم روی در آن بخل است.
شش نکته پیرامون سخاوت
مقدمه
قبل از بیان این پنج نکته لازم است به مقدمه ای اشاره نمایم و آن اینکه سخاوت فقط در امور مادی نیست و همچون بخل در مسائل معنوی هم راه دارد که یکی از مصادیق آن در آیهی 219 از سوره بقره آمده بود. خدای متعال در پاسخ کسانی که پرسیدند چه چیز را انفاق کنیم؟ فرمود: عفو کنید! و آن را به منزلهی انفاق قرار داد.[2] اما در بحث سخاوتمندی در اموری که به کمال انسان مربوط میشود سؤالی مطرح میشود که آیا انسان میتواند از کمال خود برای به کمال رسیدن دیگران صرف نظر کند و خود را از کمالی محروم کند تا دیگری را به کمال برساند؟
برای مثال آیا میتوانم وسیله ام را دراختیار دوستم قرار دهم تا به جلسهی دعا برسد اما خودم بی وسیله شوم و از قسمتی از جلسه محروم شوم؟
در پاسخ به این سؤال باید گفت که انسان در دنیا باید به کمال برسد و در روز قیامت نیز در همین رابطه از او سؤال میشود که برای رسیدن به کمال چه کردی و چقدر تلاش نمودی؟ و اینکه کسی در پاسخ بگوید من خودم را برای به کمال رسیدن دیگران محروم ساختم عذری غیر قابل قبول است.
انسان سخاوتمند در امور معنوی، هر مقدار که بتواند از دیگران دستگیری مینماید اما این خدمت به دیگران تا جایی ادامه دارد که در تعارض با کمال خود شخص قرار نگیرد و در هنگام تعارض، به کمال رسیدن خود انسان مهم تر است. البته در بسیاری از امور معنوی تعارضی به وجود نمیآید چرا که گاهی انسان با یک هدیه، با یک کتاب ، با یک نوار میتواند دیگران را از خواب بیدار کرده و در مسیر حرکت معنوی قرار دهد اما در مواردی که به تعارض میرسد نمیتواند خود را از رشد اخلاقی و معنوی محروم کرده و دیگران را بر خود مقدم بیاندازد. به هر حال تشخیص تعارض و عدم آن به عهدهی خود انسان است.
البته گاهی استثنائاتی هم وجود دارد که ممکن است بحث اهم و مهم پیش بیاید که بحث آن جدا و از گفتار ما خارج است.
1ـ حد و حدود سخاوت در امور مادی
بحث حد و حدود سخاوت، فقط به انفاق های مادی مربوط است و در انفاق های معنوی راه ندارد.
امام عسگری علیه السلام میفرمایند برای سخاوت حد و حدودی است که اگر از آن زیاد تر شد اسراف میشود.[3]
امیر المومنین علیه السلام نیز میفرمایند: بخشنده باش اما مبذّر[4] ( نوعی اسراف)مباش. مقدِّر باش و ( یعنی اندازه گیری کن و نیاز افراد را مشخص کن و مقدار کمکت را تدبیر نما) اما تنگ گیرنده و سخت گیرنده مباش![5]
2ـ سخاوت در حقوق واجب مالی
حد سخاوت این است که انسان حقوقی را که از نظر مالی به گردن او است ادا کند و در مسیر صحیح خودش پرداخت نماید. یعنی وجو هات شرعیهی مالش را به دست مرجع تقلیدش برساند و یا با اجازهی او به فقیر برساند. بنا بر این اگر کسی حقوق واجب مالی خود را ادا نکند اگر مقدار زیادی مال هم در موارد دیگر هزینه کند دیگر سخاوتمند نیست .زیرا حقوق مالیِ واجب، از ناحیهی خدای متعال واجب شده و چیزی که از نظر شرعی واجب میشود، مصلحت بسیار زیادی داشته است که خدا آن را واجب کرده است. خدای متعال از کسی نمیپذیرد که ادای واجب را رها کرده و به امور مستحبی بپردازد.
3ـ انفاق در گناه
یکی دیگر از حقوق سخاوت، انفاق نکردن در کار های حرام است. انسان مؤمن همان طور که در کسب مال حلال دقت مینماید و سعی میکند اموالش پاک و طاهر باشد، در پرداخت آن نیز دقت نموده و آن را در هر مسیری مصرف نمیکند.
شاید ترتیب لفظی درآیهی 5 از سورهی اللیل [6] بر ترتیب رتبی نیز دلالت داشته باشد زیرا خدای متعال ابتدا عطا را مطرح میکند و سپس به رعایت تقوا اشاره می نماید. یعنی انسان سخاوتمند در عطای به دیگران تقوا را رعایت کرده و بجا مصرف میکند.
در زمان امام صادق علیه السلام شخصی به دزدی مشغول بود و آنچه را سرقت میکرد در راه خدا انفاق مینمود. خبر به امام صادق علیه السلام رسید. حضرت او را خواستند و از علت این کار سؤال نمودند. مرد دزد در پاسخ امام علیه السلام گفت: مگر نشنیده اید که انسان اگر گناهی مرتکب شود یک گناه در نامهی عمل او ثبت میشود و اگر کار خیری انجام دهد ده برابر در نامهی عملش ثبت میشود. من با سرقت یک گناه مرتکب میشوم و با انفاق ده حسنه به دست میآورم و حسابم صاف میشود. حضرت نیز در پاسخ به آیهی27 سورهی مائده که فرمود: « َ إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقینَ » اشاره کرده و فرمودند خدای متعال فقط اعمال متقین را میپذیرد.
شخصی در زمان طاغوت مبلغ هزار تومان به امام جماعت یکی از مساجد داده بود که برای روضهی امام حسین علیه السلام مصرف کند. آن روحانی پول را در کناری گذاشته و بعد از مدتی فراموش کرده بود که برای روضه هزینه کند.
شخص دیگری در خواب، امام حسین علیه السلام را دیده بود و آقا فرموده بودند به فلان امام جماعت بگویید چرا هشتصد تومانی را که برای روضهی ما رسیده است مصرف نمیکنید؟ او هم خواب خود را برای امام جماعت تعریف کرده بود و تازه او را به یاد آن پول انداخته بود.
آن روحانی در فکر فرو رفت که آن مبلغ هزار تومان بوده است نه هشتصد تومان ! پس چرا امام علیه السلام این گونه فرمودند ؟! بالاخره مسئله را بررسی کرده بود و فهمیده بود صاحب پول خمس مالش را پرداخت نکرده و سید الشهدا علیه السلام هشت صد تومان آن را پذیرفته اند.
4ـ انفاق قبل از درخواست
نکتهی چهارم در سخاوت، انفاق قبل از سؤال است. یعنی انسان سخیّ نمیگذارد سائل از او درخواست کند و ابتدائا به رفع نیازش میپردازد. چرا که کسانی که بعد از درخواستِ سائل کمک میکنند معمولا از روی حیا و شرمندگی کمک میکنند.
امیر المومنین علیه السلام میفرمایند سخاوت آن است که ابتدائی باشد اما عطای بعد از درخواست از روی حیا و تذمّم است. ( یعنی میترسد که دیگران از او بد گویی کنند )[7] بنابراین، بعد از درخواست سائل، حالت جبر گونه ای بر او حاکم میشود که برای حفظ آبروی خود انفاق میکند.
در روایت دیگری میفرمایند : قبل از درخواست سائل( نیاز مند ) به او کمک کن، زیرا اگر او را به سؤال کردن مجبور کردی بیشتر از مقداری که به او کمک کرده ای از آزادی صورتش گرفته ای ( کنایه از اینکه آبرویش را برده ای ) [8] حتی اگر فهمیدید کسی به مبلغی قرض نیاز دارد قبل از اینکه او درخواست کند با بیان خوبی به او بگویید من مقداری پول دارم که میخواهم به کسی قرض بدهم آیا تو به آن نیاز داری؟
5ـ انفاق بی منت و اذیت و ریا
از دیگر نکات قابل توجه در سخاوت، انفاق بدون منت و اذیت و ریاست. زیرا گاهی اوقات انسان بعد از اینکه چیزی را به کسی بخشید سائل را اذیت کرده و یا بر او منت میگذارد.
در برخی اوقات هم به ریا مبتلا میشود. برای اینکه دیگران ببینند و یا مطلع شوند انفاق میکند که این از روحیهی سخاوت به دور است.
قرآن کریم در دو آیه به مطلب اشاره میکند. یک جا در سورهی بقره میفرماید : « یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى ». [9] یعنی« اى کسانى که ایمان آوردهاید، صدقههاى خود را با منّت واذیت کردن باطل نکنید ! ».
مورد دوم نیز در آیهی 262 از سورهی بقره آمده است که فرمود : « الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فی سَبیلِ اللَّهِ ثُمَّ لا یُتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنًّا وَ لا أَذىً لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ» یعنی « کسانى که اموالشان را در راه خدا انفاق مىکنند سپس منّت و آزارى (زخم زبانى) به دنبال انفاقشان نمىآورند، آنان را در نزد پروردگارشان پاداشى درخور آن هاست، و نه بیمى بر آن هاست و نه اندوهى خواهند داشت ».
6ـ دست فقیر دست خدا است
انسان سخاوتمندی که به نیازمندان کمک میکند باید بداند که گیرندهی صدقه در حقیقت خدای متعال است نه آن فقیر. قرآن کریم میفرمایدد : «أَ لَمْ یَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ یَأْخُذُ الصَّدَقاتِ وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ » [10] یعنی « آیا ندا نستهاند که خداست که توبه را از بندگانش مىپذیرد و صدقهها را مىگیرد (هر چند در ظاهر مستحق مىگیرد) و خداست که عطوف و بسیار توبهپذیر و مهربان است؟!»
انسان سخاوتمندی که دست فقیر را دست خدا میداند در فکر و خیال خود نیز بر گیرنده منت نگذاشته و او را اذیت نمیکند و در فکر مکافات و تلافی و تشکر هم نیست و حتی از آن فقیر انتظار دعا کردن هم ندارد چرا که تکیه گاهش خدا است نه تشکر و دعای بندگان. ( اگر چه گیرنده وظیفه دارد از انفاق کننده تشکر کند)
شخصی که به این نکته توجه دارد در کیفیت انفاق نیز دقت نموده و بهترین چیزی را که دارد به دیگران میدهد. خدای متعال نیز میفرماید : « أَنفِقُوا مِمّا تُحِبُونَ » یعنی از آنچه شما دوست میدارید انفاق کنید نه آنچه را فقیر دوست میدارد. معلوم میشود که اگر انسان بهترین چیز ها را به دیگران عطا کرد خودش نتیجه میبیند و خودش به کمال نزدیک تر میشود.
انسان سخاوتمندی که دست فقیر را دست خدا میداند در کیفیت بخشیدن هم دقت میکند و هیچگاه دستش را روی دست فقیر نمیگیرد بلکه دست او را دست خدا دانسته و برای دست او احترام قائل بوده و دست خود را زیر دست فقیر میگیرد. به هر حال رعایت آداب ریز و مهم اسلامی حاکی از وفور عقل و خرد انسان ها است.
اقسام صدقه
در یک تقسیم بندی میتوان صدقه را به شش قسمت تقسیم نمود:
1ـ صدقهی سرّی ( مخفیانه)
2ـ صدقهی علانیه ای ( آشکار)
3ـ صدقهی لَیلی ( صدقه در شب)
4ـ صدقهی نَهاری( صدقه در روز)
5ـ صدقهی در سرّاء ( صدقه در گشایش و راحتی)
6ـ صدقهی در ضرّاء( صدقه در تنگ دستی)
قرآن کریم در آیهی 274 از سورهی بقره به چهار قسم از این اقسام اشاره مینماید و میفرماید : « الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِیَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ » یعنی « کسانى که اموال خود را در شب و روز، پنهان و آشکار، انفاق مىکنند، آن ها را در نزد پروردگارشان پاداشى است درخور مقامشان، و (در آخرت) نه بیمى بر آن هاست و نه اندوهى خواهند داشت ».
امیرالمومنین علیه السلام چهار درهم داشتند که یکی را در شب انفاق میکردند یکی را در روز، یکی را مخفیانه صدقه میدادند و یکی را آشکارا انفاق مینمودند که این آیهی شریفه در شأنشان نازل شد.
نکته ای که از این داستان در مییابیم این است که همیشه نباید صدقه دادن سرّی و در خفا باشد؛ زیرا صدقهی علنی دیگران را نیز تشویق به کار خیر مینماید. البته منظور از صدقهی علنی این نیست که برای غیر خدا انجام دهد بلکه انسان مؤمن اعمال صالح خود را همواره برای خدا انجام میدهد اگر چه در دید مردم باشد. لکن وقتی کسی به صورت آشکارا صدقه میدهد دیگران را نیز برای انفاق تحریک کرده و در ثواب آنها شریک میشود.
لکن اطمینان به خلوص در صدقات مخفیانه بیشتر است نه این که در کار های علنی اخلاص نیست بلکه در کار مخفیانه انسان مطمئن است که برای خدا انجام داده است.
انفاق در حال گشایش و راحتی از دیگر دستورات دینی است و انسان تا در این حالت قرار دارد باید به اندازهی وُسع و توانش انفاق کند. سید الشهدا علیه السلام در این باره میفرمایند :
« إِذَا جَادَتِ الدُّنْیَا عَلَیْکَ فَجُدْ بِهَا عَلَى النَّاسِ طُرّاً قَبْلَ أَنْ تَتَفَلَّتْ
فَلَا الْجُودُ یُفْنِیهَا إِذَا هِیَ أَقْبَلَتْ وَ لَا الْبُخْلُ یُبْقِیهَا إِذَا مَا تَوَلَّت» [11]
یعنی وقتی دنیا به تو رو آورد تو نیز به وسیلهی دنیا بر مردم جود کن ( و تا میتوانی به دیگران ببخش) قبل از اینکه دنیا از تو بگذرد. وقتی دنیا به تو رو میآورد، جود و بخشش تو فانی نمیشود، و زمانی که دنیا به شما پشت کرده است بخل آن را باقی نمیگذارد ( یعنی با بخل نمیتوانی دنیا را برای خودت نگه داری )
انفاق ارزشمند
با نگاهی اجمالی به احادیث و روایات چندین نکته به ذهن می رسد که همراه شدن هر کدام از این نکات با صدقه دادن، باعث افزایش ارزش صدقه میشود که به برخی از آنها اشاره میشود .
1ـ انفاق از طرف شخص سالمی که امید دارد سالیان متمادی زنده بماند ارزش بیشتری دارد نسبت به انفاقِ کسی که در آستانهی مرگ قرار گرفته و میداند که تا چند روز دیگر بیشتر زنده نیست، یعنی شخص اول با این که امید دارد سالیان زیادی زنده باشد برای خود چیزی ذخیره نکرده و انفاق میکند این انفاق ارزش زیادی خواهد داشت.
از این روست که سیرهی انسان در زندگی باید بگونه ای باشد که در هنگام خوف از فقر نیز انفاق را ترک نکرده و این عمل را دائما تکرار کند تا هنگامی که زندگی او به پایان برسید.
2ـ انفاق توسط انسانی که خود محتاج است ارزش بیشتری دارد نسبت به انسان غنی، و این همان ایثاری است که در آیهی شریفهی«َ یُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ» به آن اشاره شده و اهل بیت علیهم السلام را با این خصوصیت معرفی مینماید؛ زیرا آنها در هنگام نیازمندیِ خود نیز ایثار کرده و دیگران را بر خود ترجیح میدادند.
3ـ انفاقی مخفیانه، با ارزش تر از انفاق علنی است.
4ـ صدقه ای که انسان بوسیلهی آن خون کسی را حفظ کند، زشتی را از کسی دور کند، منفعتی را برای برادر مسلمانش جلب کند و یا اسیری را با آن آزاد کند، ارزشش از صدقه ای که به وسیلهی آن شکم کسی را پرکند بیشتر است.
مثلا انسان سخیّ میتواند صدقه را به عنوان خون بها از طرف کسی که دیه بر گردن او است و در شُرُف اعدام است بپردازد. و یا صدقه را برای آزادی زندانیان مصرف کند به گونه ای که فرد زندانی هم متوجه نشود چه کسی پول را پرداخت کرده است تا بخواهد برای تشکر از او اقدام کند. بلکه باید با خداوند متعال معامله کند و به خدا بگوید: خدایا! تو امر کردی که اسرا را آزاد کنید و این کار را دوست داری! من کسی را که اسیر زندان بوده آزاد میکنم به این امید که تو هم مرا از زندان نفسم آزاد گردانی!.
آنچه در سیرهی عملی امام سجاد علیه السلام به چشم میخورد این است که گاهی حضرت تمام خادمان و عبدهای خود را جمع کرده، و همه را یکجا در راه خدا آزاد مینمودند و بعد از آن میفرمودند: خدایا ! من این ها را آزاد کردم، تو نیز مرا آزاد گردان !
البته بعضی از عبد هایشان پیش آقا میماندند، اما خود حضرت راضی نبودند که آنها را به عنوان برده و عبد خطاب کنند. از این رو عبد ها را میخریدند و در ماه مبارک رمضان آزادشان میکردند.
5 ـ از دیگر عواملی که باعث افزایش فضیلت صدقه میشود انتخاب ماه مبارک رمضان به عنوان زمان پرداخت صدقه است .
6ـ گفتار نیکو و کلام خیر، خود یکی از صدقات ارزشمند محسوب میشود. یاد گرفتن علم دین و تعلیم به دیگران، و یا محافظت از زبان، از مصادیق گفتار نیکو به شمار میآید.
7ـ انفاق و صدقه به اقوامی که با انسان دشمنی درونی دارند نیز از دیگر معیارهای فضیلت صدقه است. [12]
شخصی از شهر کوفه قصد سفر حج کرده بود و مشغول خداحافظی با اقوام خود شد. در میان اقوام خود، با شخصی هم که دشمن اهل بیت علیهم السلام بود خداحافظی کرد و هدیه ای به او داد و به او کمک کرد.
.هنگامی که در مدینه خدمت امام صادق علیه السلام رسید قبل از هر سخنی حضرت به او فرمودند: هدیه ای که به پسر عمویت دادی به ما رسید و خداوند به خاطر این احسانی که انجام دادی عمر او را کوتاه کرد.
8 ـ کمک کردن به ضعفا نیز از دیگر عوامل فضیلت صدقه است.
9ـ از عوامل دیگر این است که انسان انفاق کردن را از نزدیکان خود شروع کند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند : « ابْدَأْ بِمَنْ تَعُول » [13] یعنی از کسانی که تحت سرپرستی تو هستند شروع کن ! وسپس آنها را اسم آوردند و فرمودند : مادرت، پدرت، خواهرت، برادرت و بعد از آن هر که به تو نزدیک تر است، مرتبه به مرتبه.
البته انفاق به اقوام از نظر فقهی واجب است به خصوص اگر پدر و مادرِ انسان نیاز مند باشند و فرزند بتواند به آنها کمک کند. در این صورت پدر و مادر نیز همانند همسر، واجب النفقه خواهند شد و فرزند بدون هیچ گونه بد اخلاقی باید واجباتش را شناخته و همسرش نیز او را در پرداخت این گونه واجبات تحریک کند.
10ـ تعجیل در انفاق، نشانهی کمال انفاق است و انسان هرچقدر بیشتر عجله کند انفاق او زیباتر خواهد بود.
نکته های ناب
اول ـ شخص سائل هنگامی که عطیه و انفاق را قبول میکند در واقع به کرامت شخص نفقه دهنده کمک کرده است. در حالی که معمولا توجه ما به آن کمکی است که به دیگران میکنیم. اما حقیقتا این سائل است که با قبول این نفقه به ما کمک میکند. امام علیه السلام در روایتی می فرمایند : « طعامی که انسان می خورد به سه قسمت تقسیم می شود. گاهی آدمی با اخوان و برادران دینی خود غذا میخورد که این مایهی سرور شادمانی است. گاهی با فقرا غذا میخورد که این نوعی ایثار و از خود گذشتگی است. و گاهی با ابناء دنیا ( دنیاپرستان ) غذا می خورد که نشانهی مروت و مردانگی است.[14]
دوم ـ گاهی شخصی که برای دریافت کمک به شما مراجعه میکند شرایط و استحقاق دریافت کمک را ندارد. انسان سخاوتمند در جایی که قرار نیست به سائل کمک کند از« منع جمیل» استفاده میکند نه از« وعدهی طویل »، یعنی به جای اینکه به او وعده های طولانی بدهد، با برخورد زیبا او را از کمک کردن منع کنید یعنی با احترام اورا قانع کرده و از او عذر خواهی کنید که این بهتر از وعده های طولانی است.
سوم ـ در هنگام کمک کردن به دیگران، به صورت کامل کمک کنید و هنگام اطعام غذا را به صورت نصفه به دیگران ندهید.
امام علی علیه السلام می فرمایند : « إِذَا أَطْعَمْتَ فَأَشْبِعْ » [15] یعنی زمانی که دیگران را اطعام می کنی آن ها را سیر کن.
در روایتی دیگر از امام علیه السلام آمده است که : اگر صد هزار درهم برای تهیهی غذا مصرف کنید و مؤمنی از آن استفاده کند اسراف نکرده اید. یعنی جا دارد برای یک مؤمن خرج شود زیرا که مؤمن ارزشش بیشتر از این ها است.
چهارم ـ جود و سخاوت همیشه مالی نیست. یکی از مال میگذرد و یکی از جان.[16] و باید دانست که ارزش جهاد فی سبیل الله و گذشتن از جان در مسیر پروردگار، بسیار بالاتر از گذشت مالی است. پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم میفرمایند : « عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله قَالَ : إِنَّ ... أَجْوَدَ النَّاسِ مَنْ جَادَ بِنَفْسِهِ وَ مَالِهِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ» [17] یعنی سخاوتمند ترین انسان ها،کسی است که جان و مالش را در راه خدا عطا کند.
در قرآن کریم آیات گوناگونی به این مهم اشاره دارد که به برخی از آنها اشاره میشود.
درآیهی207 از سورهی بقره میفرماید : « وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ » یعنی « بعضی از مردم جان خود را براى خشنودى خداوند مىفروشد ( در راه خدا جانبازى مىکند »
آیه مربوطه به لیله المبیت است که امیر المومنین علیه السلام در جای پیامبر صلی الله علیه وآله خوابیبدند و جانشان را فدای ایشان کردند .
چگونگی برخورد با سائل
رد نکردن سائل
پیرامون موضوع چگونگی برخورد با در خواست کنندگان ، تاکید فراوان بر رد نکردن سائل شده است.
فرموده اند : « عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ : «أَمِیرُ الْمُؤْمِنِین علیه السلام ... وَ اعْلَمْ أَنَّ طَالِبَ الْحَاجَةِ إِلَیْکَ لَمْ یُکْرِمْ وَجْهَهُ عَنْ وَجْهِکَ فَأَکْرِمْ وَجْهَکَ عَنْ رَدِّه» [18] یعنی « اگر کسی صورت خود را از گدایی کردن حفظ نکرد، تو صورت و وجه خود را با رد نکردن سائل اکرام کن ».
به بیان دیگر، سائل با سوال کردن آبروی خود را کم کرده، پس مبادا با بخل ورزیدن و رد کردنِ او، موجب کم شدن آبروی خود شوی. زیرا این جا جایگاه بخشش است و اگر نبخشیدی خود را کوچک کرده ای.
در جای دیگری فرمودهاند : « لا تَرُدَ السائِلَ وَ صُن مُرُوَتَکَ عَن حِرمانِه » [19] یعنی « سائل را رد نکن و با رد نکردن او مروت و مردانگی خود راحفظ نما ! ».
در روایت دیگر نیزآمده است : « یَسیِرُ العَطاءِ خَیرٌ مِنَ التَعَلّل بِالاعتِذارِ » [20] یعنی «عطای کم بهتر از علت تراشیدن و عذر آوردن است ».
کمک کردن روزانه در سه نوبت
از دستورات دیگری که در بین احادیث آمده است این است که اگر افراد زیادی در یک روز از شما درخواست کمک نمودند، تا نفر سوم را محروم نکنید واز نفر سوم به بعد به اختیار خودتان است و هر گونه که مایل هستید میتوانید عمل کنید.
تحقیق یا بخشش؟
دستور دیگر این که اگر درخواست سائل جزئی بود بدون معطلی و تحقیق، آن را بپذیرید و اقدام کنید که این کار گداپروری نیست. مانند مواردی که روزمره در کوچه و خیابان به آن برخورد میکنیم.
اما اگر سائل کمک مالی زیادی مانند جهیزیه، فرش، یاپرداخت قبوضش را درخواست نمود، به دو شرط میتوانیدکمک کنید : اول اینکه وضع مالی خوبی داشته و توانایی کمک کردن را داشته باشید. و دیگر این که در صورت استطاعت مالی، از وضعیت او تحقیق کنید که آیا واقعاً نیازمند است یا نه؛ یعنی باید مطمئن شوید که کمک شما به جا بوده و گدا پروری نکرده اید.
بنابراین اگر وضع مالی شما مناسب نیست یا نمی توانید از وضعیت او تحقیق نمایید، کمک نکنید. البته باید توجه داشت که کمک مالیِ جزئی اشکال ندارد یعنی بهتر است که سائل را دست خالی برنگردانید. مرحوم پدرمان میگفتند : روزی کسی به بنده مراجعه کرد و مبلغ دو تومان درخواست نمود که منظورش دو هزار تومان بود. بنده نیز متوجه منظورش شدم اما دو تا یک تومانی در جیبم بود که آن ها را به او دادم و گفتم انشاء الله خداوند بقیه اش را برایت فراهم میکند.
آفات سخاوت
منظور از این آفات اموری است که جود و سخاوت را از بین برده
- منّت گذاشتن بر در خواست کننده
- اذیّت و آزار او
- بذل و بخشش به قصد ریا و خود نمایی
- «مَطَل» یعنی سهل انگاری و طفره رفتن از کمک
- فقیر شدن خود انسان
- تبذیر یعنی به جا انفاق نکردن
7 ) احیای معروف : گاهی انفاق کننده کمک میکند ولی دائما از آن یاد میکند ( آنرا زنده میکند) .
این در حالی است که زنده کردن امر پسندیده به کشتن آن است زیرا انسان اگر بخواهد عمل نیکویش زنده بماند ، باید آن را مخفی کند.
امیر المؤمنین علیه السلام میفرمایند : «أَحْیُوا الْمَعْرُوفَ بِإِمَاتَتِهِ فَإِنَّ الْمِنَّةَ تَهْدِمُ الصَّنِیعَةَ» [21] یعنی « کار پسندیده با کشتن آن زنده است. پس همانا منت او را از بین میبرد ».
8) استکثار : زیاد شمردن نعمتی که بذل کرده، یعنی کمک خود را بزرگ ببیند.
انسان تا جایی که توان دارد باید بهترین و کامل ترین کمک ها را به دیگران بکند ولی هیچ گاه آن ها را بزرگ نبیند و بهترین نداند.
حضرت علی علیه السلام میفرمایند : « لَاتَستَکثِرَنَّ العَطاءَ وَ إِن کَثُرَ فَإِنَّ حُسنَ الثَناءِ أَکثَرَ مِنه »[22] یعنی « هیچگاه بخشش خود را زیاد مشمار اگرچه زیاد باشد، زیرا ثناء و پاداشی که خداوند میدهد بسیار بیشتر است از آنچه کمک کردهای » .
و همچنین در جای دیگری میفرمایند : « لَا تَستَعظِمَنّ النَوالَ وَ إِن عَظُمَ فَإِنَّ قَدرَ السُؤالِ أَعظمُ مِنه» [23] یعنی « ارزش درخواستی که فقیر میکند ، بیشتر از کمکی است که میشود ».
پوشیده نیست با این که کمک زیادی از انفاق کننده به سائل شده است ، اما درخواست فقیر بیشتر از آن ارزش دارد. یعنی انسان سخیّ باید قبل از خواست فقیر به او کمک میکرد.
9) حیا : آخرین چیزی که انسان را از بخشش محروم میکند، خجالت کشیدن از عطاءِ کم است. گاهی میشود انسان وضع مالی خوبی ندارد و اگر بخواهد کمک کند به ناچار باید مقدار کمی عطا کند. در این هنگام خجالت کشیده و از همین مقدار کم هم صرف نظر کرده و خودش را محروم میکند.
امیر المومنین علیه السلام در روایتی میفرمایند :« لَا تَسْتَحْیِ مِنْ إِعْطَاءِ الْقَلِیلِ فَإِنَّ الْحِرْمَانَ أَقَلُّ مِنْهُ »[24]. یعنی : از بخششِ کم حیا نکن، زیرا محروم شدن، کمتر از عطاء قلیل است.
لذا محروم شدن کم است ولی انسان نباید خود را از آن محروم کند.
ان شاء الله در جلسهی آینده، در مورد سه مطلب صحبت خواهیم نمود.
1ـ آثاری که سخاوت در پی دارد که وقتی انسان سخی باشد چه آثاری برایش بوجود میآید. (این معلول است)
- عواملی که باعث سخاوت میشود.
- راه علاج نبود سخاوت در وجود انسان.
السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
[1]. غررالحکم/ص381 /ح 8636
[3] . قَالَ أَبُو مُحَمَّدٍ الْعَسْکَرِیُّ علیه السلام « إِنَّ لِلسَّخَاءِ مِقْدَاراً فَإِنْ زَادَ عَلَیْهِ فَهُوَ سَرَف» بحارالأنوار/ج66 /ص407 /باب 38/ح115.
[4] . تفاوت اسراف و تبذیر در این است که اسراف در جایی محقق میشود که اصل کار صحیح و بجا باشد اما اضافه تر از مقدار مورد نیاز اسراف است. اما تبذیر در جایی است که اصل کار ناصحیح و بیجا باشد. مثلا گاهی روشن بودن یک چراغ کافی است و اگر کسی بیشتر روشن کرد اسراف نموده است. اما در هنگام روز و فضای روشن به هیچ چراغی نیاز نیست و اگر کسی چراغی روشن نمود تبذیر نموده است.
[5] . وَ قَالَ علیه السلام:« کُنْ سَمْحاً وَ لَا تَکُنْ مُبَذِّراً وَ کُنْ مُقَدِّراً وَ لَا تَکُنْ مُقَتِّراً » نهجالبلاغة/ص474 /ح33
[6] . « فَأَمَّا مَنْ أَعْطى وَ اتَّقى » یعنی «کسی که عطا میکند و تقوا را رعایت مینماید».سورهی اللیل/آیهی 5
[7] . عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام قَالَ: «السَّخَاءُ مَا کَانَ ابْتِدَاءً فَأَمَّا مَا کَانَ عَنْ مَسْأَلَةٍ فَحَیَاءٌ وَ تَذَمُّمٌ» وسائلالشیعة/ج9 /ص457 /ح12491
[8] . إِبدَأ السائلَ بِالنَوالِ قَبلَ السؤالِ فَإِنَّکَ إِن أَحوَجتَه إِلى سُؤالِکَ أَخَذتَ مِن حَرّ وَجهِهِ أَفضَلَ مِمّا أَعطَیتَه» غررالحکم/ص377 /ح 8505
[9] . بقره/ آیه 264
[10] . سورهی توبه/ آیهی 104
[11]. بحارالأنوار/ج44 /ص191 /باب 26
[12] . در روایت شریف می فرماید:« ...یَا رَسُولَ اللَّهِ أَیُّ الصَّدَقَةِ أَفْضَلُ فَقَالَ عَلَى ذِی الرَّحِمِ الْکَاشِحِ » بحارالأنوار/ج71 /ص103
[13]ـ بحارالأنوار/ج47 /ص234
[14]ـ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: «الطَّعَامُ یُؤْکَلُ عَلَى ثَلَاثَةِ أَضْرُبٍ، مَعَ الْإِخْوَانِ بِالسُّرُورِ، وَ مَعَ الْفُقَرَاءِ بِالْإِیثَارِ، وَ مَعَ أَبْنَاءِ الدُّنْیَا بِالْمُرُوءَةِ،» مستدرکالوسائل/ج 16 /ص260 /باب 35/ح1980
[15]ـ مستدرکالوسائل/ج 16 /ص264
[16] ـ قرآن کریم در سورهی توبه آیهی 41 میفرماید:« انْفِرُوا خِفافاً وَ ثِقالاً وَ جاهِدُوا بِأَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ فی سَبیلِ اللَّهِ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ» یعنی « سبکبار و سنگینبار کوچ کنید و با اموال و جانهاى خود در راه خدا جهاد نمایید، که این براى شما بهتر است، اگر بدانید»
[17]ـ بحارالأنوار/ج73 /ص12 /باب 97/47
[18] ـ بحارالأنوار/ج72 /ص42 / باب 36/ح4
[19] ـ غررالحکم/ص372 /ح8423
[20] ـ غررالحکم/ص377 /ح8520
[21]. مستدرکالوسائل/ج12 /ص439 /ح 39
[22] ـ غررالحکم/ص382 /ح8664
[23] ـ غررالحکم/ص382 /ح 8665
[24] ـ بحارالأنوار/ج93 /ص172 / باب 19/ح7