بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و الصلاه و السلام علی سید الانبیاء و أقدمهم، سیدنا و مولانا احمد ابی القاسم محمد، صلی الله علیه و علی أهل بیته المعصومین، لا سیما مولانا بقیه الله فی أرضه عجل الله تعالی فرجه و جعلنا من خیر أعوانه و أنصاره و من الطالبین لثار جده و جدته
صلوات الله و سلامه علیهما
آنچه پیش رو دارید متن سخنرانی حضرت آیت الله مهدوی حفظه الله است که در روز پنج شنبه ، 12/6/ 1388 مصادف با سیزدهم ماه مبارک رمضان، در مدرسهی علمیهی ملاعبدالله پیرامون صفت سخاوت و ایثار ایراد شده است که با توجه به ضیق وقت سعی شده است با حداقل تغییرات از حالت گفتاری به نوشتاری تبدیل شود.
در روزهای گذشته مطالب مهم و مختلفی را درمورد سخاوت و ایثار بیان نمودیم. در این جلسه نیز موارد دیگری برای تکمیل بحث های گذشته در مورد مسائل مالی عرض مینماییم.
مال، فی نفسه یک نعمت الهی است
نکتهی اولی که در مورد مال باید مورد توجه قرار گیرد این است که مال در ابتدای خلقتش یک نعمت الهی بوده و در ذات خود نه نافع است و نه مضر، و آنچه مال را مورد مذمت و یا مدح قرار میدهد نوع استفادهی از آن است.
یعنی اگر در راه صحیح استفاده شود نافع، و اگر در راه باطل بکار گرفته شود مضر است.
بسیاری از ابزار زندگی انسان نیز همینطور است که فی نفسه هم اقتضای استفادهی صحیح را دارد و هم میشود در کارهای نا صحیح آن را به کار برد. ابزاری مانند برق، چاقو، و دیگر وسایل زندگی که در ابتدا به عنوان نعمت از آن یاد میشود و برای اهداف خوب و مطلوب نیز ساخته شدهاند اما نوع استفاده است که آن را مذموم یا ممدوح میکند.
امیر المومنین علیه السلام در این باره میفرمایند : « وَ إِنَّ مِنَ النِّعَمِ سَعَةَ الْمَالِ وَ أَفْضَلُ مِنْ سَعَةِ الْمَالِ صِحَّةُ الْبَدَنِ وَ أَفْضَلُ مِنْ صِحَّةِ الْبَدَنِ تَقْوَى الْقَلْبِ » یعنی « یکی از نعمت های الهی وسعت مال است و ارزشمند تر از آن صحت بدن است و ارزشمند تر از صحت بدن فکر سالم است».[1]
توده های مردم، قسم اول و دوم را خوب درک میکنند و میدانند که مال و سلامتی بدن از نعمتهای بزرگ الهی است و سلامتی بدن را نیز با ارزش تر از مال میدانند. برای همین است که حاضراند اموال خود را برای به دست آوردن سلامتی هزینه کنند. اما قسم سوم را که از آن دو مهمتر است درک نمیکنند.
در واقع عقیدهی سالم و ایمان به پروردگار بسیار با ارزشتر از سلامتی جسم و وسعت مال است و با این وجود عدهی بسیار کمی به دنبال فکر سالم و اعتقاد صحیح بودند .
بنابراین برای تشخیص صحیح استفادهی از مال، مطالبی را عنوان مینماییم، تا با توجه به آن مطالب، از گزند مال محفوظ بمانیم.
استفادهی باطل از مال
موارد باطلی که انسان میتواند مالش را در را آن خرج کند سه مورد است:
1ـ معصیت خدا
اولین موردی که انسان میتواند مالش را در راه آن هزینه کند معصیت خدا است.
انسان با مالی که در اختیار دارد در واقع قدرت بر انجام گناه های مختلفی را پیدا میکند، گناهانی مانند، مشروب خواری، استفاده از مواد مخدر، روابط نامشروع و موارد دیگری که با مال میشود آن را مرتکب شد.
البته انسان مال دار، هم میتواند مال را در این گونه موارد به کار گیرد و هم نگیرد و این به اختیار خود او بستگی دارد. اما در مقابل کسی که مالی در اختیار ندارد ناخواسته از انجام بعضی از گناهان عاجز است و این ترک گناهی که از روی اختیار آنان نیست ارزش چندانی هم ندارد. در واقع در جایی ترک گناه برای انسان ارزش دارد که امکانات انجام گناه را داشته باشد و به اختیار خود از آن صرف نظر کند.
به هر حال انسان بی مال مرحلهی ضعیفی از تقوای مالی را دارا است چون توانایی انجام بعضی از گناهان را ندارد. این شخص مانند انسان پیری است که از نظر جسمی قدرت ارتکاب بعضی از گناهان را ندارد.
از طرف دیگر صبری که انسان توانمند برای ترک گناه از خود بروز میدهد بسیار بیشتر از صبری است که انسان عاجز به آن نیاز دارد و به اصطلاح صبر در « ضراء » بسیار مشکل تر از صبر در« سراء » است.
2ـ ازدیاد مباحات
دومین راهی که ممکن است انسان را در مصرف اموال خود به گناه مبتلا کند، جمع آوری مال برای مباحات است. اگر چه اصل مباحات حلال است اما انسانی که درگیر مباحات میشود علاقه ای به دنیا پیدا میکند که برای تحصیل آن موارد مباح، آهسته آهسته به اموال شُبهناک روی آورده و گاهی مرتکب مکروهات و یا کارهای غیر اخلاقی نیز میشود.
برای مثال گاهی مغازهی بسیار مجلل و یا زندگی آنچنانی برای خودش به راه میاندازد و روز به روز امکانات و تجهیزات آن را قیمتی تر میکند و سطح زندگی را مرتب بالا میبرد. اینگونه موارد ممکن است گناه و معصیت نباشد اما به مرور زمان علاقهی روحی انسان را با دنیا بیشتر میکند و گاهی موجب فرورفتن در شبهات میشود. ( منظور از شبهات مواردی است که حلال بودن و حرام بودن آن مهم نیست)
وحتی گاهی او را به مرز ربا و حرام میبرد تاجایی که کار حرامش را توجیه میکند و طوری از عُلما سؤال میکند که کارهایش را حلال بدانند. به هر حال کسانی که از شُبهات فاصله نمیگیرند به مرور زمان، از راه هایی به گناه کشیده میشوند که خودشان نیز نمیفهمند.
اما کسی که از شبهه دوری میکند یقیناً در دام حرام سقوط نخواهند کرد.
امام صادق علیه السلام میفرمایند : « فَمَنْ تَرَکَ الشُّبُهَاتِ نَجَا مِنَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ مَنْ أَخَذَ بِالشُّبُهَاتِ ارْتَکَبَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ هَلَکَ مِنْ حَیْثُ لَا یَعْلَمُ »[2] یعنی : « کسی که از شبهات دوری کند از محرمات نیز نجات مییابد و کسی که از شبهات دوری نکند مرتکب محرمات خواهد شد و از راهی که نمیداند هلاک میشود.»
انسان فریفتهی دنیا گاهی به کارهایی روی می آورد که ذلت او را به همراه دارد؛ مثلاً خود را در برابر پدرش ذلیل کرده و با اصرار زیاد، مالی را از او در خواست میکند و یا در هنگام خرید و فروش، برای مقدار کمی تخفیف بسیار چانه میزند و خود را جلوی مغازه دار کوچک میکند و بالاخره به کار های زشتی آلوده می شود که موجب ذلت و خواری اوست و مردانگی و مروتش از بین میرود.
از موارد شُبهه ناک دیگر داد و ستدهایی است که مردم با بانک های مختلف انجام می دهند و یا وام هایی که با سود های بالا در یافت می کنند اگرچه این سود ها به نام کارمزد پرداخت می شود اما سود بیشتر از چهار درصد شبههی ربا دارد.
اصل پول هایی که در بانک نیز موجود است شبهه ناک است؛ زیرا بسیاری از مردم مال های حرام خود را در آنجا قرار میدهند و گاهی خود بانک اموال حساب هایی که صاحبان آن فوت میشوند را به ناحق ضبط میکند که این کار شرعاً حرام ست.
بنابراین انسانی که به حُب دنیا آلوده می شود هیچ ابایی در استفادهی از این گونه اموال ندارد و اول در شبهات افتاده و سپس گرفتار حرام می شود.
3ـ مشغولیت فکری
مورد سومی که انسان را در استفادهی از مال به راه باطل میکشاند، مشغولیت فکری است.
یعنی گاهی مالِ حلالِ انسان، که در کار مباح هم مصرف میشود فکر را به خود مشغول میکند؛ مانند کسانی که چک های زیادی را در معاملات خود از مردم میگیرند و فکر خود را درگیر نقد کردن آنها مینمایند.
تأثیریکه مشغولیت فکری بر روی انسان میگذارد، کم گذاشتن از دین و دوری از معارف است. درحالی که اشتغالِ فکر، کار حلالی است اما نتیجه ی آن حرام است. زیرا تحصیل معارف دینی بر همهی انسان ها واجب است و کسی نمی تواند با تکیه بر نماز و روزهی تنها، از یادگیری معارف سر باز زند و همهی انسان ها باید در راه یاد گیری احکام الهی و تقویت ایمان گام بردارند.
از کار های حرام دیگری که مال حلال باعث آن میشود، نپرداختن یا کم پرداختن مالیات است زیرا کم گذاشتن در پرداخت مالیات موجب حبس حقوق مردم شده و این کار حرام است.
همین مشغولیت فکری است که بعضی از انسان ها را مجبور میکند برای کوتاهی در پرداخت خمس و زکات به دنبال راه فرار بگردند.
گاهی نیز کارگری را استخدام کرده و از او بسیار کار میکشد اما در پرداخت دست مزد کامل او طفره می رود.
در زمان امام یازدهم علیه السلام شخصی خمس مالش را برای امام علیه السلام فرستاد. امام عسکری علیه السلام نیز کیسهی او را به همراه کیسههای دیگر به فرزندشان دادند. امام دوازدهم علیه السلام با اینکه در سن طفولیت قرار داشتند هر کدام از کیسهها را نگاه میکردند و یکی یکی توضیح میدادند که مثلا " فلان کیسه مال چه کسی است و از چه راهی به دست آمده است " و حتی کیفیت سکههای درون آن را بازگو میکردند. وقتی به کیسهی آن شخص رسیدند فرمودند ما به این کیسه دست نمیزنیم زیرا صاحب این کیسه زمین کشاورزی دارد و کارگری را در آنجا به کار گرفته است. قراردادی که بین او و کارگرش بوده تنصیف محصولات به دست آمده بعد از فصل برداشت بوده است. هنگام برداشت و تقسیم محصول این شخص پیمانهی خودش را پر میگرفت و از پیمانهی کارگرش کم میگذاشته است و ما به این پول دست نمیزنیم.
مشغولیت فکر موجب دروری از ذکر
نکتهی دیگری که در اینجا باید اشاره کرد این است که مال حلال نه تنها فکر انسان را مشغول کرده و ضربهی مهلکی به دین او وارد میسازد بلکه ذکر و یاد الهی را نیز از انسان میگیرد یعنی این شخص در هنگام دعا، نماز و مناجات با پروردگار همواره به یاد اموالی است که برای خود جمع کرده است.
منافع مال
همان طور که بیان شد مال یکی از نعمتهای الهی است که برای ساماندهی زندگی انسان در اختیار او قرار گرفته است و منافعی نیز دارد که برخی از آن منافع دنیوی و بخشی دیگر اُخروی است.
تمام نیازهای جسم انسان به وسیلهی مال تأمین میشود یعنی مسکن، پوشاک، ازدواج، خوراک و تفریح که از رؤوس نیازهای جسمی انسان است به وسیلهی مال تأمین میشود.
اما منافع آخرتی مال نیز در سه نکته خلاصه میشود:
1ـ انفاق در عبادت
گاهی مالش را در راه عبادت انفاق میکند. مثلا برای رفتن به زیارات اهل بیت علیهم السلام و یا انجام عمل حج آن را هزینه میکند. و یا این که غذای مقوی و خوبی را تهیه میکند تا با میل کردن آن بتواند روزه بگیرد. این گونه اموال اگرچه صرف خود عبادت نمیشود اما مقدمهای برای انجام عبادت است و از امور آخرتی محسوب میشود.
2ـ انفاق برای مردم
گاهی اموالش را صرف مردم میکند و از آن برای آخرت بهره میگیرد. صرف مال برای مردم چهار صورت دارد که تمام آنها منافع آخرتی را برای انسان به همراه دارد.
الف ـ صدقه
اولین قسم آن "صدقه" است. انسان با صدقه دادن به دیگران و دستگیری از نیازمندان آخرت خود را آباد میکند.
ب ـ اطعام
دومین قسم این است که مالش را صرف اغنیاء میکند نه فقرا، اما هدفش آخرت است. مثلا اقوام و دوستانش را به منزل دعوت نموده و اطعام مینماید. در بین آنها ممکن است یک فقیر هم وجود نداشته باشد اما این کار فایدهی آخرتی دارد و فایدهاش همان مروت و مردانگی است.
ج ـ حفظ آبرو رفع دشمنی ها
سومین قسم، مالی است که برای قطع دشمنی هزینه میشود یعنی مقداری پول به کسی میدهد که با او به شدت دشمن است و آن شخص با گرفتن پول از دشمنی خود دست بر میدارد. این عمل نیز از فواید آخرتی مال است. رعایت این نکته بارها و بارها در زندگی اهل بیت علیهم السلام به چشم میخورده است. امیر المؤمنین علیه السلام در این باره میفرمایند : « وَ مَا وَقَى بِهِ عِرْضَهُ کُتِبَ لَهُ صَدَقَةً »[3] یعنی «کسی که با مالش آبروی خود را حفظ نماید، پولی را که پرداخت میکند صدقه است ». پس اگر کسی به دشمن خود پولی داد که او دست از دشمنی بردارد و انتقام نگیرد و آبرویش را نریزد باز هم بهرهی آخرتی برده است.
دـ اجرت خادم و دستگیری از او
چهارمین مورد از مواردی که پول فایدهی اخروی دارد گرفتن خادم و پول دادن به او برای انجام بعضی از امور است زیرا در این صورت فشار کار از دوشش برداشته میشود و با فکر و خیال آسوده به مسائل آخرتی میرسد و با خدای خودش راز و نیاز کند. زیرا بعضی از انسان ها زندگی وسیع و گرفتاری فراوانی دارند و مثلا اولاد زیادی دارند که اگر بخواهد به هر کدام از آنها و مشکلاتشان رسیدگی کند، کاملا از مناجات و عبادت بازمانده و باید تمام وقتش را صرف آنها کند. چنین شخصی اگر در وضع مالی مناسبی به سر میبرد میتواند خادم استخدام کند و با این کار از انسان نیازمند دیگری هم دستگیری نماید.
3ـ خرج در امور عام المنفعه
قسم آخری که از مصارف آخرتی به شمار میرود، صرف مال برای عوام مردم است نه شخصی خاص و به اصطلاح هزینهی عام المنفعه است. مثلا کتابخانه یا مسجدی میسازد که عموم مردم میتوانند از آن استفاده کنند. در این دوران بهترین پولی که میتوان برای عموم مردم خرج کرد، پولی است که صرف دین مردم شود. یعنی کسی که قصد دارد چنین پولی را خرج کند، خرج اموری کند که بوسیلهی آن امور مردم بیشتر با دین آشنا شوند، مثلا برای جوانانی که وارد مسجد میشوند هدیه ای را به عنوان جایزه تهیه کند که کودکان و نوجوانان با گرفتن این جوایز تشویق شده و به سمت مسجد کشیده شوند. یا ظاهر مسجد را طوری جذاب کند که جوانان بیشتر جذب مسجد شوند.
به عنوان مثال کسی است در اصطهبانات حدود هشتاد سال پیش، باغش را وقت جوانانی کرده است که در مسجد حضور پیدا میکردند. ( در حالی که میتوانست آن را وقف فقرا یا ایتام کند ). انفاق میوههای این باغ به این روش بوده است که میوهها را برداشت کرده و به اتاقی کوچک درکنار مسجد منتقل میکردند و به مقداری مشخص، محصولات باغ را داخل کاسهای ریخته و بعد از نماز مقابل هر جوان و نوجوانی یک کاسه میگذاشتند.
پیرمردی میگفت: " من از نوجوانهای 50 سال پیش همین مسجد هستم و اکنون که بزرگتر شدهام هر جا که باشم ولو مسافرت باشم باید نمازم را حتما در مسجد بخوانم و نمیتوانم در منزل نماز بخوانم ".
زرنگی به این کارها است که با یک انفاق مفید افراد زیادی را جذب مسجد میکند.
افرادی که با مسجد آشنا میشوند از دیگر جوانان متمایزاند زیرا کسی که جذب مسجد میشود چهار کار را یاد میگیرد:
الف) با نماز آشنا میشود.
ب) رفیق مسجدی و مؤمن پیدا میکند.
ج) با قرآن و تلاوت آن ، دعا و مناجات آشنا میشود.
د) با یک روحانی آشنا میشود که مسائل شرعی خود را همیشه از اول میپرسد.
این در حالی است که امروزه چنین کاری جزء بهترین راهها برای مقابله با تهاجم فرهنگی است چرا که در جامعهی کنونی منکرات فراوانی در اطراف نوجوانان وجود دارد که اگر کمی دقت نکرده و هوشیاری به خرج ندهد ، به راحتی جذب منکرات میشود.
بزرگ ترین هنر، کشاندن این جوانان و نوجوانان به مساجد است.
بحمد الله بنیاد خیریهی المهدی علیه السلام در استان اصفهان، پرچم دار خدمت فرهنگی و دینی به نوجونان وجوانان است و با پول هایی که مردم خیّر به آنجا هدیه میکنند کارهای بسیار مهم و مؤثری در مقابله با تهاجم فرهنگی انجام داده است.
از جملهی فعالیت های این بنیاد که به برکت مال، و استفادهی صحیح از آن انجام شده است عبارت اند از:
1ـ اهدای قرآن و مفاتیح به مساجد به همراهی برگزاری جلسهی قرآن؛
2ـ راه اندازی کتابخانه و نوار خانه در مساجد؛
3ـ اهدای سامانهی رایانه به مساجد و راه اندازی سایت برای آنها با نصف قیمت؛
4ـ ایجاد فضای پژوهشی در مساجد و ترغیب جوانان مسجدی به تولید جزوه و بروشور با کمک های مالی؛
و ده ها کار مختلف دیگر که به برکت مال و توسط این خیریه انجام گرفته است.
اگر مال نبود چه کسی میتوانست به این قبیل فعالیت ها مبادرت ورزد.
به هر حال همیشه نباید مال را برای کمک های مادی مانند جهیزیه و مداوای بیماران هزینه نمود بلکه آنچه اهمیت بسیار بیشتری دارد تغییر فکر انسان ها و تصحیح اعتقادات آنان است و چه با برکت است مالی که در این امور مصرف شود.
از موار مهم دیگری که به وسیلهی مال میتوان در مقابل آن ایستاد تهاجم فرهنگی دشمن از طریق گمراه کردن زنان است. دشمن میداند که اگر زنهای یک جامعهی اسلامیگمراه شوند مشکلات عدیده ای برای آن جامعه پیش خواهد آمد و با گمراهی زنان و آلوده کردن آن ها به شهوت و بی عفتی، نه تنها زنان، بلکه مردان را نیز به سمت بی دینی سوق میدهند.
وظیفهی انسان در جامعه امروز بسیار مشکل و سنگین است و کاری را که مردم میتوانند انجام دهند امداد رسانی مالی به کسانی است که در مقابل این هجمه ایستاده اند و در صدد حفظ عفت زنان و تدین مردان جامعه اند.
به عنوان مثال ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر استان اصفهان حدود چهل نوع کارت را با شعار های گوناگون و رنگ های مختلف طراحی نموده و در دسترس مردم، و عزیزان آمِر به معروف و ناهی از منکر قرار داده است و آنها برای ارشاد خواهران از این گونه کارت ها استفاده میکنند.
خواهران نیز میتوانند با اهدای این کارت ها به زنان بد حجاب و صحبت کردن با آنها تأثیرات خوبی را در جامعه ایجاد کنند. برادران نیز میتوانند با اهدای این کارتها به شوهرانِ زنان بد حجاب و یا پخش آنها در مغازههای خود، گام مؤثری را در این راه بردارند.
بالاخره اگر یک خانم بد حجاب از چند ناحیه مورد تذکر قرار گیرد محیط جامعه را برای گناه و بی بندو باری نا امن دیده و در رفتار خود تغییر خواهد داد.
پس با پول و مال میتوان خدمات ارزنده و عام المنفعه ای را انجام داد.
شش نکته برای جلو گیری از آفات مال
دقت و توجه به نکاتی که در این قسمت اشاره مینماییم موجب حفظ انسان از آفات مال، و تحصیل منافع آن میشود.
1ـ معرفت به مقصد و هدف مال
اولین شناختی که انسان را به استفادهی صحیح از مال میکشاند، شناخت هدف مال است که بداند برای چه آن را در اختیار او قرار داده اند و در همان راه هم مصرف نماید.
2ـ معرفت به حلال و حرام
اگر انسان حرام و حلال الهی را خوب بشناسد و نسبت به مکروهات و شبهات نیز علم پیدا کند، به سراغ مال حرام نمیرود.
3ـ معرفت مقدار کسب
از موارد دیگری که شناخت آن انسان را از غوطه ور شدن در دنیا و آسیب های مال حفظ میکند، شناخت مقدار کسب است. انسان عاقل، در کسب مال به حد وسط اکتفا کرده و نه به افراط میافتد و نه به تفریط روی میآورد.
البته مقدارِ حد وسط در انسان های مختلف، متفاوت است و هر کس باید شرایط خود را بسنجد.
بعضی از افراد نیز هزینه های بیهوده ای را در زندگی ایجاد میکنند و برای پرداخت آن هزینه ها ناچار به کسب و کار بیشتری هستند.
در حالی که اصل اینجا آن هزینه کار اشتباهی بوده است. مثلا چند عدد تلفن همراه میخرد که برای تأمین هزینهی آن ناچار به کسب و کار بیشتری میشود.
پس نکتهی مهم رعایت حد وسط، و دوری از افراط و تفریط است.
4ـ معرفت مقدار مصرف
از نکات دیگر، رعایت حد وسط در مصرف است یعنی در خرج کردن خود مراقب اسراف و تبذیر باشد.
5ـ معرفت اصلاح نیت
اگر انسان در هنگام مصرف مال، نیت خود را اصلاح کند تمام زندگی او عبادت میشود. به این بیان که هر گاه سراغ دنیا میرود تا نیاز های خود را بر طرف کند، همهی کار های دنیوی را به نیت مقدمهی یک واجب یا مستحب انجام دهد.
مثلا میخواهد در ماه مبارک رمضان روزه بگیرد و برای اینکه بدن سالمی داشته باشد که از روزه محروم نشود باید غذا بخورد. اگر کسی در هنگام غذا خوردن همین گونه نیت کند که " خدایا من غذا را میخورم که بتوانم روزه بگیرم" این غذا خوردن مقدمهی واجب شده و از این جهت نیز و اجب و عبادت محسوب میشود.
مثال دیگر اینکه گاهی غذا میخورد تا بتواند نافلهی مستحبی بجا آورد. در این صورت نیز غذا خوردن مستحب میشود.
در تهیهی لباس نیز همینطور است. گاهی لباسی را برای انجام حج تهیه میکند که در این صورت تهیهی لباس واجب میشود، و گاهی هم لباس تمیز را برای اقامهی نماز تهیه میکند که با این نیت باز هم عبادت کرده است.
بنابراین اگر انسان نیت خود را در مصرف مال اصلاح کند و رنگ عبادت به آن بدهد، اموالی را که در امور مباح هزینه میکند به عبادت پروردگار تبدیل میشود.
به طور کلی مقدمهی هر واجبی، واجب، و تحصیل مقدمهی هر مستحبی، مستحب است.
6ـ معرفت انقطاع دل نه جسم
آخرین شناختی که انسان را از آسیب های مالی در امان میدارد، شناخت انقطاع و دلکندگی از دنیا است.
یعنی انسان مال داشته باشد و از آن نیز استفاده کند اما دلکندهی از دنیا بوده و محبت آن را به دل نداشته باشد. البته تحصیل این حالت برای ما بسیار مشکل است که هم داشته باشیم و هم دلبستهی آن نباشیم زیرا ایمان انسان های عادی ضعیف است و انسانِ ضعیف الایمان، اگر مالش زیاد شد نمیتواند خود را از آن دلکنده کند. تنها در صورتی ممکن است که ما بتوانیم از دنیا دلکنده شویم که انسان به اندازهی نیاز خود به تحصیل مال بپردازد و خود را در حد وسط از مال نگه دارد تا بتواند آهسته آهسته محبت خود را نیز از آن قطع نموده و روح و علقهی خود را از دنیا جدا نماید.
بعضی از اشخاصی که فریفتهی دنیا و نعمت های دنیوی اند به ظاهر خود را به شکل انسان های زاهد درآورده و زندگی خود را ساده و به دور از دنیا جلوه میدهند. اینگونه افراد نه تنها دلکندهی از دنیا نیستند بلکه برای بدست آوردن لذات بزرگ تر دنیا و جلب مرید و تسخیر قلوب مردم به چنین کارهایی دست میزنند. در حالی که زهد بی مالی و دوری ظاهری از دنیا نیست بلکه زهد این است که کسی در دنیا باشد و از نعمت های آن استفاده کند ولی دلبستگی و علاقهی به دنیا نداشته باشد.
بنا بر این چه بسا اشخاصی که از مال دنیا چیزی ندارند ولی بسیار علاقه مند و شیفتهی به دنیایند و حرص به دنیا در وجود آنان شعله میکشد. اما در مقابل کسان دیگری هستند که در دنیا بوده و از نعمت های آن بهره میبرند اما ذره ای به آن علاقه ندارند و در مواقع لزوم به آن پشت کرده و همه چیز خود را در راه خدا بذل و بخشش میکنند.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
1ـ قَالَ علی علیه السلام: « أَلَا وَ إِنَّ مِنَ الْبَلَاءِ، الْفَاقَةَ وَ أَشَدُّ مِنَ الْفَاقَةِ مَرَضُ الْبَدَنِ، وَ أَشَدُّ مِنْ مَرَضِ الْبَدَنِ مَرَضُ الْقَلْبِ. أَلَا وَ إِنَّ مِنَ النِّعَمِ سَعَةَ الْمَالِ وَ أَفْضَلُ مِنْ سَعَةِ الْمَالِ صِحَّةُ الْبَدَنِ وَ أَفْضَلُ مِنْ صِحَّةِ الْبَدَنِ تَقْوَى الْقَلْبِ » مستدرکالوسائل/ج2 /ص143 /باب39