بسم الله الرحمن الرحیم

     

    الحمد لله رب العالمین و الصلاه و السلام علی سید الانبیاء و أقدمهم، سیدنا و مولانا احمد ابی القاسم محمد، صلی الله علیه و علی أهل بیته المعصومین، لا سیما مولانا بقیه الله فی أرضه عجل الله تعالی فرجه و جعلنا من خیر أعوانه و أنصاره و من الطالبین لثار جده و جدته

    صلوات الله و سلامه علیهما

     

    آنچه پیش رو دارید متن سخنرانی حضرت آیت الله مهدوی حفظه الله است که در روز         پنج شنبه ، 12/6/ 1388 مصادف با  سیزدهم  ماه مبارک رمضان، در مدرسه­ی علمیه­ی ملاعبدالله پیرامون صفت سخاوت و ایثار ایراد شده است که با توجه به ضیق وقت سعی شده است با   حداقل تغییرات از حالت گفتاری به نوشتاری تبدیل شود.

     

     

    در روزهای گذشته مطالب مهم و مختلفی را درمورد سخاوت و ایثار بیان نمودیم. در این جلسه نیز موارد دیگری برای تکمیل بحث های گذشته در مورد مسائل مالی عرض      می­نماییم.

    مال، فی نفسه یک نعمت الهی است

    نکته­ی اولی که در مورد مال باید مورد توجه قرار گیرد این است که مال در ابتدای خلقتش یک نعمت الهی بوده و در ذات خود نه نافع است و نه مضر، و آنچه مال را مورد مذمت و یا مدح قرار می­دهد نوع استفاده­ی از آن است.

     

     

     

    یعنی اگر در راه صحیح استفاده شود نافع، و اگر در راه باطل بکار گرفته شود مضر است.

    بسیاری از ابزار زندگی انسان نیز همینطور است که فی نفسه هم اقتضای استفاده­ی صحیح را دارد و هم می­شود در کارهای نا صحیح آن را به کار برد. ابزاری مانند برق، چاقو، و دیگر وسایل زندگی که در ابتدا به عنوان نعمت از آن یاد می­شود و برای اهداف خوب و مطلوب نیز ساخته شده­اند اما نوع استفاده است که آن را مذموم یا ممدوح می­کند.

    امیر المومنین علیه السلام در این باره می­فرمایند : « وَ إِنَّ مِنَ النِّعَمِ سَعَةَ الْمَالِ وَ أَفْضَلُ مِنْ سَعَةِ الْمَالِ صِحَّةُ الْبَدَنِ وَ أَفْضَلُ مِنْ صِحَّةِ الْبَدَنِ تَقْوَى الْقَلْبِ » یعنی « یکی از نعمت های الهی وسعت مال است و ارزشمند تر از آن صحت بدن است و ارزشمند تر از صحت بدن فکر سالم است».[1]

    توده های مردم، قسم اول و دوم را خوب درک می­کنند و می­دانند که مال و سلامتی بدن از نعمتهای بزرگ الهی است و سلامتی بدن را نیز با ارزش تر از مال می­دانند. برای همین است که حاضراند اموال خود را برای به دست آوردن سلامتی هزینه کنند. اما قسم سوم را که از آن دو مهمتر است درک نمی­کنند.

    در واقع عقیده­ی سالم و ایمان به پروردگار بسیار با ارزشتر از سلامتی جسم و وسعت مال است و با این وجود عده­ی بسیار کمی به دنبال فکر سالم و اعتقاد صحیح بودند .  

    بنابراین برای تشخیص صحیح استفاده­ی از مال، مطالبی را عنوان می­نماییم، تا با توجه به آن مطالب، از گزند مال محفوظ بمانیم.

    استفاده­ی باطل از مال

    موارد باطلی که انسان می­تواند مالش را در را آن خرج کند سه مورد است:

    1ـ معصیت خدا  

     اولین موردی که انسان می­تواند مالش را در راه آن هزینه کند معصیت خدا است.

     

     انسان با مالی که در اختیار دارد در واقع قدرت بر انجام گناه های مختلفی را پیدا می­کند، گناهانی مانند، مشروب خواری، استفاده از مواد مخدر، روابط نامشروع و موارد دیگری که با مال می­شود آن را مرتکب شد.

    البته انسان مال دار، هم می­تواند مال را در این گونه موارد به کار گیرد و هم نگیرد و این به اختیار خود او بستگی دارد. اما در مقابل کسی که مالی در اختیار ندارد ناخواسته از انجام بعضی از گناهان عاجز است و این ترک گناهی که از روی اختیار آنان نیست ارزش چندانی هم ندارد. در واقع در جایی ترک گناه برای انسان ارزش دارد که امکانات انجام گناه را داشته باشد و به اختیار خود از آن صرف نظر کند.

    به هر حال انسان بی مال مرحله­ی ضعیفی از تقوای مالی را دارا است چون توانایی انجام بعضی از گناهان را ندارد. این شخص مانند انسان پیری است که از نظر جسمی قدرت ارتکاب بعضی از گناهان را ندارد.

    از طرف دیگر صبری که انسان توانمند برای ترک گناه از خود بروز می­دهد بسیار بیشتر از صبری است که انسان عاجز به آن نیاز دارد و به اصطلاح  صبر در « ضراء » بسیار مشکل تر از صبر در« سراء » است.

    2ـ ازدیاد مباحات  

    دومین راهی که ممکن است انسان را در مصرف اموال خود به گناه مبتلا کند، جمع آوری مال برای مباحات است. اگر چه اصل مباحات حلال است اما انسانی که درگیر مباحات  می­شود علاقه ای به دنیا پیدا می­کند که برای تحصیل آن موارد مباح، آهسته آهسته به اموال شُبه­ناک روی آورده و گاهی مرتکب مکروهات و یا کارهای  غیر اخلاقی نیز می­شود.

     برای مثال گاهی مغازه­ی بسیار مجلل و یا زندگی آنچنانی برای خودش به راه می­اندازد و روز به روز امکانات و تجهیزات آن را قیمتی تر می­کند و سطح زندگی را مرتب بالا می­برد. اینگونه موارد ممکن است گناه و معصیت نباشد اما به مرور زمان علاقه­ی روحی انسان را با دنیا بیشتر می­کند و گاهی موجب فرورفتن در شبهات می­شود. ( منظور از شبهات مواردی است که حلال بودن و حرام بودن آن مهم نیست)

     

     

    وحتی گاهی او را به مرز ربا و حرام می­برد تاجایی که کار حرامش را توجیه می­کند و طوری از عُلما سؤال می­کند که کارهایش را حلال بدانند. به هر حال کسانی که از شُبهات فاصله نمی­گیرند به مرور زمان، از راه هایی به گناه کشیده می­شوند که خودشان نیز    نمی­فهمند.

    اما کسی که از شبهه دوری می­کند یقیناً در دام حرام سقوط نخواهند کرد.

    امام صادق علیه السلام می­فرمایند : « فَمَنْ تَرَکَ الشُّبُهَاتِ نَجَا مِنَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ مَنْ أَخَذَ بِالشُّبُهَاتِ ارْتَکَبَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ هَلَکَ مِنْ حَیْثُ لَا یَعْلَمُ »[2] یعنی : « کسی که از شبهات دوری کند از محرمات نیز نجات می­یابد و کسی که از شبهات دوری نکند مرتکب محرمات خواهد شد و از راهی که نمی­داند هلاک می­شود.»

    انسان فریفته­ی دنیا گاهی به کارهایی روی می آورد که ذلت او را به همراه دارد؛ مثلاً خود را در برابر پدرش ذلیل کرده و با اصرار زیاد، مالی را از او در خواست می­کند و یا در هنگام خرید و فروش، برای مقدار کمی تخفیف بسیار چانه می­زند  و خود را جلوی مغازه دار کوچک می­کند و بالاخره به کار های زشتی آلوده می شود که موجب ذلت و خواری اوست و مردانگی و مروتش از بین می­رود.

    از موارد شُبهه ناک دیگر داد و ستد­هایی است که مردم با  بانک های مختلف انجام        می دهند و یا وام هایی که با سود های بالا در یافت می کنند اگرچه این سود ها به نام کارمزد پرداخت می شود اما سود بیشتر از چهار درصد شبهه­ی ربا دارد.

    اصل پول هایی که در بانک نیز موجود است شبهه ناک است؛ زیرا بسیاری از مردم مال های حرام خود را در آنجا قرار می­دهند و گاهی خود بانک اموال حساب هایی که صاحبان آن فوت می­شوند را به ناحق ضبط می­کند که این کار شرعاً حرام ست.

    بنابراین انسانی که به حُب دنیا آلوده می شود هیچ ابایی در استفاده­ی از این گونه اموال ندارد و اول در شبهات افتاده و سپس گرفتار حرام می شود.

    3ـ مشغولیت فکری

     مورد سومی که انسان را در استفاده­ی از مال به راه باطل می­کشاند، مشغولیت فکری است.

     

    یعنی گاهی مالِ حلالِ انسان، که در کار مباح هم مصرف می­شود فکر را به خود مشغول می­کند؛ مانند کسانی که چک های زیادی را در معاملات خود از مردم می­گیرند و فکر خود را درگیر نقد کردن آنها می­نمایند.

    تأثیری­که مشغولیت فکری بر روی انسان می­گذارد، کم گذاشتن از دین و دوری از معارف است. درحالی که اشتغالِ فکر، کار حلالی است اما نتیجه ی آن حرام است. زیرا تحصیل معارف دینی بر همه­ی انسان ها واجب است و کسی نمی تواند با تکیه بر نماز و روزه­ی تنها، از یادگیری معارف سر باز زند و همه­ی انسان ها باید در راه یاد گیری احکام الهی و تقویت ایمان گام بردارند.

    از کار های حرام دیگری که مال حلال باعث آن می­شود، نپرداختن یا کم پرداختن مالیات است زیرا کم گذاشتن در پرداخت مالیات موجب حبس حقوق مردم شده و این کار حرام است.

    همین مشغولیت فکری است که بعضی از انسان ها را مجبور می­کند برای کوتاهی در پرداخت خمس و زکات به دنبال راه فرار بگردند.

    گاهی نیز کارگری را استخدام کرده و از او بسیار کار می­کشد اما در پرداخت دست مزد کامل او طفره می رود.

    در زمان امام یازدهم علیه السلام شخصی خمس مالش را برای امام علیه السلام فرستاد.          امام عسکری علیه السلام نیز کیسه­ی او را به همراه کیسه­های دیگر به فرزندشان دادند.      امام دوازدهم علیه السلام  با اینکه در سن طفولیت قرار داشتند هر کدام از کیسه­ها را نگاه    می­کردند و یکی یکی توضیح می­دادند که مثلا " فلان کیسه مال چه کسی است و از چه راهی به دست آمده است " و حتی کیفیت سکه­های درون آن را بازگو می­کردند. وقتی به کیسه­ی آن شخص رسیدند فرمودند ما به این کیسه دست نمی­زنیم زیرا صاحب این کیسه زمین کشاورزی دارد و کارگری را در آنجا به کار گرفته است. قراردادی که بین او و کارگرش بوده تنصیف محصولات به دست آمده بعد از فصل برداشت بوده است. هنگام برداشت و تقسیم محصول این شخص پیمانه­ی خودش را پر می­گرفت و از پیمانه­ی کارگرش کم می­گذاشته است و ما به این پول دست نمی­زنیم.

     

     

     

    مشغولیت فکر موجب دروری از ذکر  

    نکته­ی دیگری که در اینجا باید اشاره کرد این است که مال حلال نه تنها فکر انسان را مشغول کرده و ضربه­ی مهلکی به دین او وارد می­سازد بلکه ذکر و یاد الهی را نیز از انسان می­گیرد یعنی این شخص در هنگام دعا، نماز و مناجات با پروردگار همواره به یاد اموالی است که برای خود جمع کرده است.

    منافع مال

    همان طور که بیان شد مال یکی از نعمت­های الهی است که برای ساماندهی زندگی انسان در اختیار او قرار گرفته است و منافعی نیز دارد که برخی از آن منافع دنیوی و بخشی دیگر اُخروی است.

    تمام نیازهای جسم انسان به وسیله­ی مال تأمین می­شود یعنی مسکن، پوشاک، ازدواج، خوراک و تفریح که از رؤوس نیازهای جسمی انسان است به وسیله­ی مال تأمین می­شود.

    اما منافع آخرتی مال نیز در سه نکته خلاصه می­شود:

    1ـ انفاق در عبادت

    گاهی مالش را در راه عبادت انفاق می­کند. مثلا برای رفتن به زیارات اهل بیت علیهم السلام و یا انجام عمل حج آن را هزینه می­کند. و یا این که غذای مقوی و خوبی را تهیه می­کند تا با میل کردن آن بتواند روزه بگیرد. این گونه اموال اگرچه صرف خود عبادت نمی­شود اما مقدمه­ای برای انجام عبادت است و از امور آخرتی محسوب می­شود.

    2ـ انفاق برای مردم  

    گاهی اموالش را صرف مردم می­کند و از آن برای آخرت بهره می­گیرد. صرف مال برای مردم چهار صورت دارد که تمام آنها منافع آخرتی را برای انسان به همراه دارد.

    الف ـ  صدقه  

    اولین قسم آن "صدقه" است. انسان با صدقه دادن به دیگران و دستگیری از نیازمندان آخرت خود را آباد می­کند.

     

    ب ـ اطعام

    دومین قسم این است که مالش را صرف اغنیاء می­کند نه فقرا، اما هدفش آخرت است. مثلا اقوام و دوستانش را به منزل دعوت نموده و اطعام می­نماید. در بین آنها ممکن است یک فقیر هم وجود نداشته باشد اما این کار فایده­ی آخرتی دارد و فایده­اش همان مروت و مردانگی است.

    ج ـ حفظ آبرو رفع دشمنی ها

    سومین قسم، مالی است که برای قطع دشمنی هزینه می­شود یعنی مقداری پول به کسی می­دهد که با او به شدت دشمن است و آن شخص با گرفتن پول از دشمنی خود دست بر می­دارد. این عمل نیز از فواید آخرتی مال است. رعایت این نکته بارها و بارها در زندگی اهل بیت علیهم السلام به چشم می­خورده است. امیر المؤمنین علیه السلام در این باره           می­فرمایند : « وَ مَا وَقَى بِهِ عِرْضَهُ کُتِبَ لَهُ صَدَقَةً »[3]  یعنی «کسی که با مالش آبروی خود را حفظ نماید، پولی را که پرداخت می­کند صدقه است ». پس اگر کسی به دشمن خود پولی داد که او دست از دشمنی بردارد و انتقام نگیرد و آبرویش را نریزد باز هم بهره­ی آخرتی برده است. 

    دـ اجرت خادم و دستگیری از او  

    چهارمین مورد از مواردی که پول فایده­ی اخروی دارد گرفتن خادم و پول دادن به او برای انجام بعضی از امور است زیرا در این صورت فشار کار از دوشش برداشته می­شود و با فکر و خیال آسوده به مسائل آخرتی می­رسد و با خدای خودش راز و نیاز کند. زیرا بعضی از انسان ها زندگی وسیع و گرفتاری فراوانی دارند و مثلا اولاد زیادی دارند که اگر بخواهد به هر کدام از آنها و مشکلاتشان رسیدگی کند، کاملا از مناجات و عبادت بازمانده و باید تمام وقتش را صرف آنها کند. چنین شخصی اگر در وضع مالی مناسبی به سر می­برد می­تواند خادم استخدام کند و با این کار از انسان نیازمند دیگری هم دستگیری نماید.

     

     

     

    3ـ خرج در امور عام المنفعه  

    قسم آخری که از مصارف آخرتی به شمار می­رود، صرف مال برای عوام مردم است نه شخصی خاص و به اصطلاح هزینه­ی عام المنفعه است. مثلا کتابخانه یا مسجدی می­سازد که عموم مردم می­توانند از آن استفاده کنند. در این دوران بهترین پولی که می­توان برای عموم مردم خرج کرد، پولی است که صرف دین مردم شود. یعنی کسی که قصد دارد چنین پولی را خرج کند، خرج اموری کند که بوسیله­ی آن امور مردم بیشتر با دین آشنا شوند، مثلا برای جوانانی که وارد مسجد می­شوند هدیه ای را به عنوان جایزه تهیه کند که کودکان و نوجوانان با گرفتن این جوایز تشویق شده و به سمت مسجد کشیده شوند. یا ظاهر مسجد را طوری جذاب کند که جوانان بیشتر جذب مسجد شوند.

    به عنوان مثال کسی است در اصطهبانات حدود هشتاد سال پیش، باغش را وقت جوانانی کرده است که در مسجد حضور پیدا می­کردند. ( در حالی که می­توانست آن را وقف فقرا یا ایتام کند ). انفاق میوه­های این باغ به این روش بوده است که میوه­ها را برداشت کرده و به اتاقی کوچک درکنار مسجد منتقل می­کردند و به مقداری مشخص، محصولات باغ را داخل کاسه­ای ریخته و بعد از نماز مقابل هر جوان و نوجوانی یک کاسه می­گذاشتند.

    پیرمردی می­گفت: " من از نوجوان­های 50 سال پیش همین مسجد هستم و اکنون که بزرگتر شده­ام هر جا که باشم  ولو مسافرت باشم باید نمازم را حتما در مسجد بخوانم و نمی­توانم در منزل نماز بخوانم ".

    زرنگی به این کارها است که با یک انفاق مفید افراد زیادی را جذب مسجد می­کند.

    افرادی که با مسجد آشنا می­شوند از دیگر جوانان متمایزاند زیرا کسی که جذب مسجد می­شود چهار کار را یاد می­گیرد:

    الف) با نماز آشنا می­شود.

    ب) رفیق مسجدی و مؤمن پیدا می­کند.

    ج) با قرآن و تلاوت آن ، دعا و مناجات آشنا می­شود.

    د) با یک روحانی آشنا می­شود که مسائل شرعی خود را همیشه از اول می­پرسد.

    این در حالی است که امروزه چنین کاری جزء بهترین راه­ها برای مقابله با تهاجم فرهنگی است چرا که در جامعه­ی کنونی منکرات فراوانی در اطراف نوجوانان وجود دارد که اگر کمی دقت نکرده و هوشیاری به خرج ندهد ، به راحتی جذب منکرات می­شود.

    بزرگ ترین هنر، کشاندن این جوانان و نوجوانان به مساجد است.

    بحمد الله بنیاد خیریه­ی المهدی علیه السلام در استان اصفهان، پرچم دار خدمت فرهنگی و دینی به نوجونان وجوانان است و با پول هایی که مردم خیّر به آنجا هدیه می­کنند کارهای بسیار مهم و مؤثری در مقابله با تهاجم فرهنگی انجام داده است.

    از جمله­ی فعالیت های این بنیاد که به برکت مال، و استفاده­ی صحیح از آن انجام شده است عبارت اند از:

    1ـ  اهدای قرآن و مفاتیح به مساجد به همراهی برگزاری جلسه­ی قرآن؛

    2ـ راه اندازی کتابخانه و نوار خانه در مساجد؛

    3ـ اهدای سامانه­ی رایانه به مساجد و راه اندازی سایت برای آنها با نصف قیمت؛

    4ـ ایجاد فضای پژوهشی در مساجد و ترغیب جوانان مسجدی به تولید جزوه و بروشور با کمک های مالی؛

    و ده ها کار مختلف دیگر که به برکت مال و توسط این خیریه انجام گرفته است.

    اگر مال نبود چه کسی می­توانست به این قبیل فعالیت ها مبادرت ورزد.

     به هر حال همیشه نباید مال را برای کمک های مادی مانند جهیزیه و مداوای بیماران هزینه نمود بلکه آنچه اهمیت بسیار بیشتری دارد تغییر فکر انسان ها و تصحیح اعتقادات آنان است و چه با برکت است مالی که در این امور مصرف شود.

    از موار مهم دیگری که به وسیله­ی مال می­توان در مقابل آن ایستاد تهاجم فرهنگی دشمن از طریق گمراه کردن زنان است. دشمن می­داند که اگر زنهای یک جامعه­ی اسلامی­گمراه شوند مشکلات عدیده ای برای آن جامعه پیش خواهد آمد و با گمراهی زنان و آلوده کردن آن ها به شهوت و بی عفتی، نه تنها زنان، بلکه مردان را نیز به سمت بی دینی سوق     می­دهند.

    وظیفه­ی انسان در جامعه­ امروز بسیار مشکل و سنگین است و کاری را که مردم می­توانند انجام دهند امداد رسانی مالی به کسانی است که در مقابل این هجمه ایستاده اند و در صدد حفظ عفت زنان و تدین مردان جامعه اند.

    به عنوان مثال ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر استان اصفهان حدود چهل نوع کارت را با شعار های گوناگون و رنگ های مختلف طراحی نموده و در دسترس مردم، و عزیزان آمِر به معروف و ناهی از منکر قرار داده است و آنها برای ارشاد خواهران از این گونه کارت ها استفاده می­کنند.

    خواهران نیز می­توانند با اهدای این کارت ها به زنان بد حجاب و صحبت کردن با آنها تأثیرات خوبی را در جامعه ایجاد کنند. برادران نیز می­توانند با اهدای این کارتها به شوهرانِ زنان بد حجاب و یا پخش آنها در مغازه­های خود، گام مؤثری را در این راه بردارند.

    بالاخره اگر یک خانم بد حجاب از چند ناحیه مورد تذکر قرار گیرد محیط جامعه را برای گناه و بی بندو باری نا امن دیده و در رفتار خود تغییر خواهد داد.

    پس با پول و مال می­توان خدمات ارزنده و عام المنفعه ای را انجام داد.

    شش نکته برای جلو گیری از آفات مال     

    دقت و توجه به نکاتی که در این قسمت اشاره می­نماییم موجب حفظ انسان از آفات مال، و تحصیل منافع آن می­شود.

    1ـ معرفت به مقصد و هدف مال

    اولین شناختی که انسان را به استفاده­ی صحیح از مال می­کشاند، شناخت هدف مال است که بداند برای چه آن را در اختیار او قرار داده اند و در همان راه هم مصرف نماید.

    2ـ معرفت به حلال و حرام  

    اگر انسان حرام و حلال الهی را خوب بشناسد و نسبت به مکروهات و شبهات نیز علم پیدا کند، به سراغ مال حرام نمی­رود.

    3ـ معرفت مقدار کسب  

    از موارد دیگری که شناخت آن انسان را از غوطه ور شدن در دنیا و آسیب های مال حفظ می­کند، شناخت مقدار کسب است. انسان عاقل، در کسب مال به حد وسط اکتفا کرده و نه به افراط می­افتد و نه به تفریط روی می­آورد.

     البته مقدارِ حد وسط در انسان های مختلف، متفاوت است و هر کس باید شرایط خود را بسنجد.

    بعضی از افراد نیز هزینه های بیهوده ای را در زندگی ایجاد می­کنند و برای پرداخت آن هزینه ها ناچار به کسب و کار بیشتری هستند.

     در حالی که اصل اینجا آن هزینه کار اشتباهی بوده است. مثلا چند عدد تلفن همراه     می­خرد که برای تأمین هزینه­ی آن ناچار به کسب و کار بیشتری می­شود.

    پس نکته­ی مهم رعایت حد وسط، و دوری از افراط و تفریط است.

    4ـ معرفت مقدار مصرف  

    از نکات دیگر، رعایت حد وسط در مصرف است یعنی در خرج کردن خود مراقب اسراف و تبذیر باشد.

    5ـ معرفت اصلاح نیت  

    اگر انسان در هنگام مصرف مال، نیت خود را اصلاح کند تمام زندگی او عبادت می­شود. به این بیان که هر گاه سراغ دنیا می­رود تا نیاز های خود را بر طرف کند، همه­ی کار های دنیوی را به نیت مقدمه­ی یک واجب یا مستحب انجام دهد.

    مثلا می­خواهد در ماه مبارک رمضان روزه بگیرد و برای اینکه بدن سالمی داشته باشد که از روزه محروم نشود باید غذا بخورد. اگر کسی در هنگام غذا خوردن همین گونه نیت کند که " خدایا من غذا را می­خورم که بتوانم روزه بگیرم" این غذا خوردن مقدمه­ی واجب شده و از این جهت نیز و اجب و عبادت محسوب می­شود.

    مثال دیگر اینکه گاهی غذا می­خورد تا بتواند نافله­ی مستحبی بجا آورد. در این صورت نیز غذا خوردن مستحب می­شود.

    در تهیه­ی لباس نیز همینطور است. گاهی لباسی را برای انجام حج تهیه می­کند که در این صورت تهیه­ی لباس واجب می­شود، و گاهی هم لباس تمیز را برای اقامه­ی نماز تهیه    می­کند که با این نیت باز هم عبادت کرده است.

    بنابراین اگر انسان نیت خود را در مصرف مال اصلاح کند و رنگ عبادت به آن بدهد، اموالی را که در امور مباح هزینه می­کند به عبادت پروردگار تبدیل می­شود.

    به طور کلی مقدمه­ی هر واجبی، واجب، و تحصیل مقدمه­ی هر مستحبی، مستحب است.    

    6ـ معرفت انقطاع دل نه جسم  

    آخرین شناختی که انسان را از آسیب های مالی در امان می­دارد، شناخت انقطاع و دلکندگی از دنیا است.

     یعنی انسان مال داشته باشد و از آن نیز استفاده کند اما دلکنده­ی از دنیا بوده و محبت آن را به دل نداشته باشد. البته تحصیل این حالت برای ما بسیار مشکل است که هم داشته باشیم و هم دلبسته­ی آن نباشیم زیرا ایمان انسان های عادی ضعیف است و انسانِ ضعیف الایمان، اگر مالش زیاد شد نمی­تواند خود را از آن دلکنده کند. تنها در صورتی ممکن است که ما بتوانیم از دنیا دلکنده شویم که انسان به اندازه­ی نیاز خود به تحصیل مال بپردازد و خود را در حد وسط از مال نگه دارد تا بتواند آهسته آهسته محبت خود را نیز از آن قطع نموده و روح و علقه­ی خود را از دنیا جدا نماید.

    بعضی از اشخاصی که فریفته­ی دنیا و نعمت های دنیوی اند به ظاهر خود را به شکل انسان های زاهد درآورده و زندگی خود را ساده و به دور از دنیا جلوه می­دهند.  اینگونه افراد نه تنها دلکنده­ی از دنیا نیستند بلکه برای بدست آوردن لذات بزرگ تر دنیا و جلب مرید و تسخیر قلوب مردم به چنین کارهایی دست می­زنند. در حالی که زهد بی مالی و دوری ظاهری از دنیا نیست بلکه زهد این است که کسی در دنیا باشد و از نعمت های آن استفاده کند ولی دلبستگی و علاقه­ی به دنیا نداشته باشد.

    بنا بر این چه بسا اشخاصی که از مال دنیا چیزی ندارند ولی بسیار علاقه مند و شیفته­ی به دنیایند و حرص به دنیا در وجود آنان شعله می­کشد. اما در مقابل کسان دیگری هستند که در دنیا بوده و از نعمت های آن بهره می­برند اما ذره ای به  آن علاقه ندارند و در مواقع لزوم به آن پشت کرده و همه چیز خود را در راه خدا بذل و بخشش می­کنند.

     

     

     

     

    والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     



    1ـ قَالَ علی علیه السلام: « أَلَا وَ إِنَّ مِنَ الْبَلَاءِ، الْفَاقَةَ وَ أَشَدُّ مِنَ الْفَاقَةِ مَرَضُ الْبَدَنِ، وَ أَشَدُّ مِنْ مَرَضِ الْبَدَنِ مَرَضُ الْقَلْبِ. أَلَا وَ إِنَّ مِنَ النِّعَمِ سَعَةَ الْمَالِ وَ أَفْضَلُ مِنْ سَعَةِ الْمَالِ صِحَّةُ الْبَدَنِ وَ أَفْضَلُ مِنْ صِحَّةِ الْبَدَنِ تَقْوَى الْقَلْبِ »  مستدرک‏الوسائل/ج2 /ص143 /باب39

    1ـ الکافی/ج1 /ص67

    1ـ مستدرک‏الوسائل/ج 7 /ص239 /باب 38

     

    گروه بندی
    کانال تلگرام - دروس کانال تلگرام - بیانات و اخبار