بسم الله الرحمن الرحیم
خلاصهای از جلسه شماره۷ اخلاق عملی
موضوع: شهوت
تاریخ سخنرانی: 97/03/03
مکان سخنرانی: مسجد ملا عبدالله
خلاصۀ جلسه گذشته:
اقسام شهوت را عرض کردیم یکی شهوت به حرام است که انسان اشتها دارد عمل حرامی را انجام بدهد، گاهی شهوت به مباح است مثل شهوت به غذا خوردن، سخن گفتن، مال، همسر و گاهی شهوت عقلایی است مثل اشتهای انسان به درک زمان ظهور امام زمان«علیهالسلام».
حکم سه قسم شهوت:
1.شهوت حرام قطعاً بد است و جایز نیست.
2. شهوت عقلایی که شوق به کمال است، شوق رسیدن به انسان کامل است، شوق رفتن به بهشت است، شوق به لقاءالله است، شوق به مَثَل خدا شدن است، این قِسم قطعاً خوب است.
3. شهوت مباح: تفریح، غذاخوردن، خوابیدن و شهوت به مسائل جنسی در امور حلال.
آیا این قِسم شهوت خوب است یا خیر؟
نکته:
1. شهوتهای مباح را میتوانیم شهوت راجح یا مستحب کنیم؛ مثلا غذاخوردن را مقدمۀ یک عمل صالح قرار دهیم: غذا بخورم تا بتوانم روزه بگیرم و عبادت خدا را انجام دهم.
مرحوم والد نقل میکردند که شهیدثانی«رحمةاللهعلیه» در طول عمرشان یک عمل مباح انجام ندادند.
2. استفاده از مباح غیر از اشتهای به مباح است؛ یعنی بدن نیاز به غذا دارد، آیا به شهوت به طعام هم نیاز دارد؟ خیر.
3. حال اگر غذا را خوردیم و شهوت هم داشتیم، بود و نبود شهوت چه فایدهای برای ما دارد؟ آیا ضرر می زند؟
بله، شهوت اشتغال فکر است و اشتغال فکر مانع میشود که فکر من به کمالاتم برسد. اشتغال فکر خیلی بد است.
باید مواظب باشیم فکرمان به دنیا مشغول نباشد که برای آخرت کم میگذاریم.
فکر من اگر مشغول شد به دنیا، در آن لحظه مشغول به آخرت نیست. قرآن میفرماید به هر انسانی یک فکر دادیم، آیه ۴ احزاب : « ما جعل الله لرجل من قلبین فی جوفه»؛ برای هر انسانی دو قلب نگذاشتیم. (قلب منظور قوهی تفکر است)
بحث مهم ما این است که من اگر نیاز دارم به اینکه از دنیا استفاده کنم، نیاز ندارم به شهوت به دنیا، شهوت به دنیا نیاز بدن من نیست و شهوت به دنیا به آخرت من ضرر می زند.
در مناجات شعبانیه میگوییم : «و تصیر أرواحنا معلقة بعزّ قدسک»؛ انسان عاشق به خدا در حالیکه در دنیاست، روحش تعلق به عالم قدس ربوبی دارد و وصل است.
دین اسلام میگوید شهوت به مباح مذموم است، استفادۀ از مباح بلااشکال است.
امام صادق«علیهالسلام» از پیامبر«صلیاللهعلیهوآله» نقل میکنند: «مَنْ أَکَلَ مَا یَشْتَهِی وَ لَبِسَ مَا یَشْتَهِی وَ رَکِبَ مَا یَشْتَهِی لَمْ یَنْظُرِ اللَّهُ إِلَیْهِ حَتَّى یَنْزِعَ أَوْ یَتْرُکَ»؛ کسیکه بخورد چیزی را که اشتهای به او دارد (هم خوردن است هم شهوت است) و میپوشد لباس را اما شهوت به آن هم دارد و سوار می شود بر مَرکَب و شهوت به آن هم دارد، آیا این را پیامبر اجازه میدهند؟
فرمودند: «لم ینظر الله الیه»؛ خداوند به او نظر(لطف) نمیکند تا وقتی که او خود را بکند از این و این کار را ترک کند.
امام صادق«علیهالسلام» میفرماید:
عاشق خدا، اشتهای طعام و شهوت طعام ندارد و از نوشیدنیها لذت نمیبرد و دوست ندارد خواب را و اُنس با رفیق پیدا نمیکند، سکونت در خانه پیدا نمیکند آرام نیست در جایی که عمران و آبادانی هست ساکن نمی شود، لباس نرم نمیپوشد؛ یعنی شهوت ندارد که حتماً لباسش نرم باشد، در هیچ حالی قرار ندارد، شب و روز عبادت خدا را میکند، امید دارد که با این عبادت به معشوقش برسد و با زبان عشق با خدا حرف میزند و با زبانش تعبیر میکند آن عشق نهفتهاش را.
بعد حضرت آیهای را خواندند: خداوند خبر میدهد که حضرت موسی«علیهالسلام» وقتی به میعاد پروردگارش رفت، گفت: «و عَجِلْتُ إِلَیْکَ رَبِّ لِتَرْضى»
علت عجلهی حضرت موسی«علیهالسلام»:
1.دستگیری ایشان توسط قومش؛
2.برای رضایت و خشنودی تو به سمت تو عجله کردم.
پیامبر آیه را تفسیر کردند:
در این رفتن به میعاد از روی عشق به خدا چه کرد؟
در رفتن به آنجا، هیچ نخورد و آب ننوشید و نخوابید و اصلاً اشتهای اینها را نداشت به خاطر عشقی که به خداوند داشت.
فرمودند: وقتی در جایگاه عشق افتادی، تکبیر بگو[بزرگ بشمار] بر نفس و مراد خودت آنچه مقصود از دنیا داری و هر آنچه را با آن مألوف هستی را رها کن، همه را منصرف کن از سوای معشوقت و لبیک بگو در حالیکه بین زندهبودن و مردن قرار داری، بگو: «لَبَّیْکَ اللَّهُمَّ لَبَّیْکَ»، این کار را انجام بده تا خداوند پاداشت را بزرگ گرداند.
و در آخر فرمودند: مَثَل عاشق خدا مَثَل کسی است که دارد غرق میشود، انسان غریق همه چیز را فراموش کرده جز نجات خودش را، انسان عاشق خدا در دنیا احساس میکند دارد غرق میشود و فقط عشق به خدا او را حفظش میکند.