بسم الله الرحمن الرحیم

    موضوع: تبیین بیانیۀ گام دوم انقلاب؛ جلسۀ 6
    تاریخ سخنرانی: 97/12/25
    مکان سخنرانی: حوزه علمیۀ صدر بازار-درس خارج فقه

    فرمایش حضرت امام را در نصف اول بیانیه گفتیم که 7 تا مطلب را بیان می‌کنند راجع به تفاوت انقلاب اسلامی با زمان طاغوت که انقلاب چه ارمغانی برای ما آورده است و در نصف دوم بیانیه‌شان هفت تا توصیه دارند. حالا این برکات انقلاب را داشتیم می‌گفتیم. قسم اولش حفظ تمامیت ارضی ایران بود که زمان طاغوت وجود نداشت. کشور ما به‌شدت تجزیه شد و تمامیت ارضی ایران با انقلاب محفوظ ماند. این اولین ارمغانی است که باید به آن توجه بکنیم. ارمغان دوم علم و فناوری بود که زمان طاغوت هیچ چیز از این بحث‌ها در ایران نبود. مونتاژ بود؛ اما اینکه یک صنعتی را خود ایران صفر تا صدش را درست بکند، مثل ماهواره و بالگرد و هواپیما و بحث‌های هسته‌ای و بحث‌های دارویی و نظامی و این چیزهایی که الآن می‌بینید در قسمت‌های مختلف دارند انجام می‌دهند. دستگاه‌هایی دارند می‌سازند، در پزشکی، در اصفهان خودمان هم باز هست که از صفر تا صدش را دارند اینجا می‌سازند. از ابتدایش را دارند می‌سازند. مهندسین را من بالای سرشان رفتم نگاه کردم، دارند از ابتدا  تا آن انتهایش را می‌سازند. حالا تحریم و هرچه هم می‌خواهیم بگوییم. بالاخره زمان طاغوت نخست‌وزیر ایران با حالت خیلی زشت بود که گفت شما یک لولۀ آفتابه را هم نمی‌توانید بسازید، چه می‌خواهید بگویید! زمان طاغوت آن‌هایی که می‌خواستند درس بخوانند به خارج می‌رفتند. این بود دیگر، یعنی فناوری در ایران صفر بود. یک درس‌های ترجمه‌ای بود؛ اما دیگر غیر این وجود نداشت به ما می‌خندیدند. الآنش عربستان را ببینید چیست. کشورهای دیگر، مصر را ببینید، عراق را ببینید، افغانستان، پاکستان را ببینید همین پاکستانی که این همه قدرت هسته‌ای دارد، هندوستان هم دارد؛ اما می‌بینید تمامش را خارجی‌ها بالای سرشان است و اجازه نمی‌دهند این‌ها فناوری‌هایش را داشته باشند. ارمغان سوم انقلاب ما مشارکت مردمی بود. مردم آمدند و در کشور خودشان مشارکت کردند؛ حتی در خدمت‌رسانی مسابقه گذاشتند. ارمغان چهارم، حضور مردم در صحنۀ سیاسی کشور بود که نمونۀ بارزش انتخابات است. این هم قبل از انقلاب نبود. بحث پنجم سنگین شدن کفۀ عدالت است که در زمان طاغوت وجود نداشت، تمام را بین خودشان تقسیم می‌کردند و خودشان برمی‌داشتند، خود شاه و اطرافیانشان اما دیگر کسانی که منصوب به آن‌ها نبودند نه، هیچ امتیازی نداشتند.

    مطلب ششم، افزایش چشمگیر معنویت و اخلاق است. این سادساً که می‌خواهیم باز بخوانیم. «سادساً عیار معنویت و اخلاق را در فضای عمومی جامعه به‌گونه‌ای چشمگیر افزایش داد. این پدیدۀ مبارک را رفتار و منش حضرت امام خمینی در طول دوران مبارزه و پس از پیروزی انقلاب بیش از هر چیز رواج داد.» می‌خواهند بگویند همۀ این معنویتی که می‌بینید همه وصل به یک نفر است. حضرت امام هم رفتار و منششان این را عوض کرد و در دل مردم به‌خصوص جوان‌ها انداخت؛ چون آن‌ها زود از الگو یاد می‌گرفتند. زمان طاغوت را خیلی‌تان یادتان نمی‌آید. جوان‌ها روی شهوترانی مسابقه داشتند. مسابقه‌شان روی آن جهت بود و اینکه مثلاً در یک دانشگاه یک کسی بخواهد نماز بخواند، مسخره‌اش می‌کردند و اصلاً یک وصلۀ ناچسبی به بقیه بود. حتی اگر می‌شد اخراجش می‌کردند، تا چه رسد به اینکه بخواهند نماز جماعت بخوانند. زمان طاغوت این‌طوری بود؛ اما روش حضرت امام طوری کرد که بعد از پیروزی انقلاب روی خواندن نماز شب، نماز اول وقت، نماز جماعت مسابقه گذاشتند و می‌گویند این عمده‌اش به‌خاطر رفتار حضرت امام بود. «آن انسان معنوی و عارف و وارسته از پیرایه‌های مادی در رأس کشوری قرار گرفت که مایه‌های ایمان مردمش بسی ریشه‌دار و عمیق بود.» یعنی خود مردم هم ایمانشان قرن‌ها بود دیگر مسلمان بودند؛ اما خب فراموش کرده بودند. «هرچند دست تطاول تبلیغات مروج فساد و بی‌بندوباری در طول دوران پهلوی‌ها به آن ضربه‌های سخت زده است» یعنی به ایمان مردم ضربه‌های سخت زده است. «و لجن‌زاری از آلودگی اخلاقی غربی را به درون زندگی مردم متوسط و به‌خصوص جوانان کشانده بود؛ ولی رویکرد دینی و اخلاقی در جمهوری اخلاقی دل‌های مستعد و نورانی به‌ویژه جوانان را مجذوب کرد و فضا به سود دین و اخلاق دگرگون شد. مجاهدت‌های جوانان در میدان‌های سخت ازجمله دفاع مقدس با ذکر و دعا و روحیۀ برادری و ایثار همراه شد و ماجراهای صدر اسلام را زنده و نمایان در برابر چشم همه نهاد. پدران و مادران و همسران با احساس وظیفۀ دینی از عزیزان خود که به جبهه‌های گوناگون جهاد می‌شتافتند دل کندند و سپس آنگاه که با پیکر خون‌آلود یا جسم آسیب‌دیدۀ آنان روبرو شدند مصیبت را با شکر همراه کردند. مساجد و فضاهای دینی رونقی بی‌سابقه گرفت.» من یادم است که زمان طاغوت یک جلسه‌ای دینی می‌خواستیم بگیریم، جلسۀ دینی مثلاً سخنرانی یک نفر دیگر بود و ما می‌رفتیم شرکت می‌کردیم. در مسجد می‌خواستیم برویم یکی یکی داخل مسجد می‌رفتیم؛ چون این ساواکی‌ها با لباس شخصی گاهی در فولکس می‌نشستند. در ماشین‌های معمولی می‌نشستند که آن زمان فولکس بود. در فولکس می‌نشستند و همین‌طور می‌چرخیدند و افراد فکر می‌کردند این‌ها افراد عادی هستند؛ در حالی که ساواکی‌ها بودند و افراد را دستگیر می‌کردند و به ساواک می‌بردند و گاهی می‌کشتند و تمامش می‌کردند. آن وقت ما با رفقایمان در مسجد می‌خواستیم به جلسه برویم حق نداشتیم با هم دو نفری داخل یک مسجد برویم، تک تک می‌رفتیم. سر را زیر می‌انداختیم و داخل مسجد می‌رفتیم. بعدی دو دقیقه بعد با فاصله می‌آمد. داخل مسجد هم در شبستان نمی‌رفتیم بنشینیم. این مسجدهایی که حالا در ذهن شماست این‌ها نبود که در زیرزمین مسجد جلسه بود که اگر ساواکی‌ها در مسجد هم می‌آمدند باز پیدا نمی‌کردند و می‌گفتند کسی نیست و گاهی می‌آمدند یک سری می‌زدند می‌دیدند.. . جلسه که تمام می‌شد مجدداً یک نفر یک نفر افراد از زیرزمین بیرون می‌آمدند و به خانه‌شان می‌رفتند. این جلسه این‌طوری و وحشتناک بود. بعد محتوای جلسه چه بود؟ حالا کمی فقط بخندید خوب است که ببینید الآن خیال می‌کنید ما اسرار عمیق فلسفه را یا تفسیر را که الآن داریم می‌گوییم آن زمان چه بود. آقایی که جلسه را اداره می‌کرد، محتوای جلسه چه بود؟ همان دینی دبیرستان آموزش و پرورش طاغوت را دارم می‌گویم نه حالا را، همان دینی بود. متن آن بود؛ یعنی همان که در طاغوت خوانده می‌شد، چون چیزی دیگر نداشتند بگویند. یک وقت اسم افراد را بیاورم می‌ترسم غیبت بشود؛ یعنی خود استاد سواد چندانی نداشت. یک بچه طلبه بود و زیاد در حوزه درس نخوانده بود. منتها برای ما که ایشان را طلبه می‌دانستیم می‌گفتیم ایشان یک قدم بیشتر از ما چیز بلد است. چه می‌گفت؟ همان متنی که در دبیرستان خوانده می‌شد، آن را می‌خواند و گاهی مطلبی را اضافه می‌گفت دیگر. این بود حالا. این شده بود جزء اسراری که اگر ساواک می‌فهمید چه کار می‌کرد و برخورد می‌کرد. ببینید آن زمان این بود. الآنش می‌بینید رسماً اعتکاف گرفته می‌شود. در اعتکاف چه می‌کنند. رسماً همین برنامه‌ها را توفیق الهی بود اولین بار ما این کار را کردیم. حالا دوستان شاید باز یادشان نباشد. 35 سال پیش، 30 تا 35 سال پیش اعتکاف‌ها همان اعتکاف‌های فردی بود که دور خودشان افراد یک پرده‌ای می‌زدند و اصلاً اعتکاف به آن صورت نبود. آنجایی که بود این‌طوری بود، گاهی یک پرده‌ای دور خودشان می‌زدند و گاهی هم پرده نبود، همین‌طور جلسۀ اعتکافی که بود  و کسی به کسی کاری نداشت. نه دعای عمومی خوانده می‌شد، نه سخنرانی عمومی بود، نه برنامۀ... هیچ چیز نبود. در اعتکاف همین افراد می‌آمدند. من یادم است مرحوم آیت الله هاشمی‌رضوان‌الله‌تعالی‌علیه یکی دو بار ایشان اعتکاف این‌طوری گرفتند، همین بود. در اعتکاف که برنامه نبود. خود من چند سال به مشهد می‌رفتم. در مسجد گوهرشاد می‌رفتم. گاهی تنها می‌رفتم گاهی هم یکی دو تا از رفقا با من می‌آمدند و به  مشهد در مسجد گوهرشاد می‌رفتیم. هر وقت می‌رفتیم بین 60 تا 65 نفر آنجا بودند. اصلاً عددمان همین بود. یک شبستان آن هم متختصر به ما می‌دادند. این‌ها بعد از پیروزی انقلاب  است دارم می‌گویم که حدود 30 سال پیش 35 سال پیش بود. ما هر وقت می‌رفتیم آنجا این‌طوری بود. مشهدی‌ها بودند، مشهدی‌ها هم حدود 60 نفر بودند یکی دو سه نفر هم ما بودیم که آنجا می‌رفتیم؛ اما جلسه همین‌طور پراکنده بود. از روز اول تا روز سوم هر کسی برای خودش، دعا خوانده بود، خوانده بود و اگر نخوانده بود می‌گرفت می‌خوابید. دیگر من این نقصی را که آنجا دیدم این‌طور است. به ذهنم رسید که بیاییم جلسۀ اعتکافی را بگذاریم و این جوان‌ها را کنار هم بگذاریم و بگوییم برنامه‌ریزی بکنیم. دیگر ما آمدیم...، آن وقت ماه رجب هم خبری نبود، فقط ماه رمضان بود. حالا به عکس شده است. ماه رجب در سراسر کشور اعتکاف می‌گیرند؛ اما در ماه رمضان زیاد خبری نیست. آن وقت ما اینجا در مسجد حکیم آمدیم. عمدتاً هم طلبه‌ها آمدند، از ابتدا یعنی سال اولی که گفتیم طلبه‌ها بودند؛ اما غیر از طلبه‌ها هم بودند. از بچه‌های هیئت رزمندگان این‌ها هم بودند. در همان شبستان پایین خود من هم معتکف می‌شدم. منتها برنامه ریزی کردیم که از صبح روز اول چه بکنیم. برنامۀ دعای عهد عمومی بگذاریم و با هم دیگر بخوانیم؛ چون می‌دانستم کسی تنها نمی‌نشیند دعا بخواند. بعد یک جلسۀ سخنرانی گذاشتیم، بعد یک ساعت پاسخ به سؤالات همین‌طور برنامه ریزی کردیم تا روز آخر. چند سال بعدش آیت الله عظمای مظاهری به اصفهان آمدند که ایشان سال حالا نمی‌دانم 23 سال از 74 تا حالا 23 سال است. سالی که ایشان آمدند دهم رجب بود. این را یادم است که دهم رجب بود ما سیزدهمش در مسجد حکیم برنامه ریزی‌اش را می‌کردیم و ایشان در اعتکاف آمدند، وقتی به من گفتند عجب اعتکافی، من تا حالا در عمرم ندیده بودم که این‌طور برنامه‌ریزی کردید و خود ایشان آمدند یک صحبتی کردند و آن‌وقت من نگاه می‌کردم دیدم این از مسجد حکیم یک مرتبه به کل کشور و به کل دنیا سرایت کرد. شروعش مسجد حکیم بود. یعنی الآن تمام اعتکاف‌ها برنامه‌ریزی شده است و خوب هم استفاده می‌شود. خب زمان طاغوت می‌شد این کار را بکنیم؟! پدرمان را در می‌آوردند، دیگر بخواهیم یک جلسه بگذاریم و پاسخ به سؤالات و شبهات را بخواهیم جواب بدهیم. در مدارسش بروید همین‌طور است. الآن در مدرسه، وقتی این‌ها را می‌گوییم معنایش این نیست که خلاف انجام نمی‌شود. متأسفانه باید بگوییم ریزش هم در جامعه خیلی داشتیم. بحث حجاب را ببینید چه اوضاعی شده است. این‌ها را داریم، ریزش خیلی داریم؛ لذا رهبر معظم نمی‌گویند معنویت پیشرفت کرده نه. نسبت‌به زمان طاغوت که می‌سنجیم می‌بینیم الآن کسی مزاحمش نمی‌شود. در حفظ قرآن من مثال حفظ قرآن را می‌زنم. زمان طاغوت نمی‌گذاشتند علناً کسی حفظ قرآن بکند. الآن شما برنامه ریزی بکنید کسی مانعتان که نمی‌شود، تازه همه هم تعریفتان را می‌کنند و می‌گویند دستت درد نکند ده تا بیست تا را حافظ قرآن کردی. یک راهپیمایی اربعین زمان طاغوت می‌شد؟! مرحوم پدر خود ما می‌گفتند آن زمان که اصلاً راهپیمایی این‌طوری که نبود. می‌گفتند افرادی که راه می‌افتادند اصلاً خیلی با هم نبودند، دو تا سه تایی بودند؛ یعنی اگر ده تا بیست تا می‌شدند صدامیان می‌آمدند دستگیرشان می‌کردند و به زندان می‌بردند و می‌کشتندشان که دارید چه کار می‌کنید و حتی صاحب خانه‌ها هم همین‌طور. صاحب خانه‌ها را هم می‌آمدند دستگیرشان می‌کردند که چرا از این زائر مهمان نوازی کردید. آن‌ها هم به وحشت می‌افتادند و خیلی مخفیانه می‌گفتند یکی دو تا یواشکی... . می‌دیدند کسی نیست او را صدایش می‌زدند که شما دارید می‌روید کربلا بیایید اینجا. اوضاع این‌طوری بود. الآن ببینید به عکس یعنی هر کار خوبی انسان بخواهد بکنداین‌ها با آن زمان چقدر فرق کرده است. «مساجد و فضاهای دینی رونقی بی‌سابقه گرفت. صف نوبت برای اعتکاف از هزاران جوان و استاد و دانشجو و زن و مرد و صف نوبت برای اردوهای جهادی و جهاد سازندگی و بسیج سازندگی از هزاران جوان داوطلب و فداکار آکنده شد. نماز، حج و روزه‌داری و پیاده‌روی زیارت و مراسم گوناگون دینی و انفاقات و صدقات واجب و مستحب در همه جا به ویژه میان جوانان رونق یافت و تا امروز روزبه‌روز بیشتر و با کیفیت‌تر شده است و این‌ها همه در دورانی اتفاق افتاده که سقوط اخلاقی روزافزون غرب و پیروانش و تبلیغات پرحجم آنان برای کشاندن مرد و زن به لجن‌زارهای فساد، اخلاق و معنویت را در بخش‌های عمدۀ عالم منزوی کرده است و این معجزۀ دیگر از انقلاب و نظام اسلامی فعال و پیشرو است.»

    آخرین ارمغانی که اینجا هفتمین ارمغانی که انقلاب آورد ایستادگی در مقابل مستکبران است. «سابعاً نماد پرابهت و باشکوه و افتخارآمیز ایستادگی در برابر قلدران و زورگویان و مستکبران جهان و در رأس آنان آمریکای جهانخوار و جنایت‌کار روزبه‌روز برجسته‌تر شد. در تمام این چهل سال تسلیم‌ناپذیری و صیانت و پاسداری از انقلاب و عظمت و هیبت الهی آن و گردن برافراشتۀ آن در برابر دولت‌های متکبر و مستکبر خصوصیت شناخته شدۀ ایرانی به‌ویژه جوانان این مرز و بوم به شمار می‌رفته است. قدرت‌های انحصارگر جهان که همواره حیات خود را در دست‌اندازی به استقلال دیگر کشورها و پایمال‌کردن منافع حیاتی آن‌ها برای مقاصد شوم خود دانسته‌اند در برابر ایران اسلامی و انقلابی اعتراف به ناتوانی کردند. ملت ایران در فضای حیاتبخش انقلاب توانست نخست دست‌نشاندۀ آمریکا و عنصر خائن به ملت را از کشور براند و پس از آن هم تا امروز از سلطۀ دوبارۀ قلدران جهانی بر کشور با قدرت و شدت جلوگیری کند» ان شاء الله ادامه‌اش را باز آینده خواهیم خواند.

    «و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین»

    گروه بندی
    کانال تلگرام - دروس کانال تلگرام - بیانات و اخبار