بسم الله الرحمن الرحیم
تبیین "بیانیه گام دوم انقلاب"؛ جلسه16
1398/01/27
حوزه علمیه صدر بازار اصفهان-درس خارج فقه
دومین توصیهای که رهبر معظم دارند، توصیۀ معنویت و اخلاق است. عبارت را اینگونه میفرمایند: «معنویت و اخلاق، معنویت به معنی برجستهکردن ارزشهای معنوی از قبیل اخلاص، ایثار، توکل، ایمان در خود و در جامعه است.» این معانی را برجسته بکنیم، این را معنویت میگویند.
منظور از اخلاق چیست؟ میفرمایند: «اخلاق به معنی رعایت فضیلتهایی چون خیرخواهی، گذشت، کمک به نیازمند، راستگویی، شجاعت، تواضع، اعتماد به نفس و دیگر خلقیات نیکوست.» پس رهبر معظم منظورشان از اخلاق، اخلاق عملی است رعایت این اخلاقها را میگویند.
«معنویت و اخلاق جهتدهندۀ همۀ حرکتها و فعالیتهای فردی و اجتماعی و نیاز اصلی جامعه است. بودن آنها محیط زندگی را حتی با کمبودهای مادی بهشت میسازد. نبودن آن حتی با برخورداری مادی جهنم میآفریند. شعور معنوی و وجدان اخلاقی در جامعه هرچه بیشتر رشد کند برکات بیشتری به بار میآورد.» این وظیفۀ ما آخوندهاست. این کاری است که ما باید انجام بدهیم که عزیزی میپرسید در بیانیۀ آقا وظیفۀ روحانیت کجاست؟ این همین است. این معنویت و اخلاق را روحانیها باید هم در خودشان و هم در جامعه تزریق بکنند.
«این بیگمان محتاج جهاد و تلاش است و این تلاش و جهاد بدون همراهی حکومتها توفیق چندانی نخواهد یافت.» مثل بحث حجاب، یک نمونهاش این است. ببینید دولت فعلی همراهی نمیکند و لذا ما روحانیون توفیق چندانی نداریم. هرچه هم داد میزنیم فضیلت جامعه، در سطح جامعه نباید این منکر باشد، این منکر علنی است. کمکم میبینیم معاون اول رئیس جمهور زنش مانتویی است. اصفهان که آمده بود، مردم خیلی ناراحت بودند. چیزهایی به ما گفتند. منتها دسترسی به آنها ندارند به ما دسترسی دارند حرفهایشان را به ما میآیند میزنند، خیلی ناراحت بودند. من میخواستم آقای جهانگیری را ببینم بگویم آنوقت که شما استاندار اصفهان بودید، خانمت هم مانتویی بود یا در این چند وقت تنزل کرده است که به قول خودشان ترقی کرده است و فرهنگشان بالا رفته است؟! نمیدانم چه است. اما مردم این غصه در دلشان است که وقتی یک مسئولی خانمش اینچنین است بعد میخواهید این همراهی بکند و بیاید ترویج چادر را بکند!
بله دیگر چون علنی است من عرض میکنم. حالا اگر بخواهم بگویم بعضی موارد را کمکم شبهۀ غیبت میشود. من نمیخواهم اسم بیاورم اما ... بله حالا ما یک مسئولی بود هرچه با او حرف میزدیم میدیدیم همراهی نمیکند. بعد از یکی دو سال یکی گفت ایشان خانمش مانتویی است. گفتم خب این را کاش زودتر گفته بودی. تازه فهمیدیم که پس ریشه خراب است و خرابی از کجاست. گفتم پس ما داریم به چه کسی شکایت میکنیم! آن هم در قوۀ قضاییه! در قوۀ قضاییه که باید ... . گفته بود هرچه بگندد نمکش میزنند، وای به وقتی که بگندد نمک. در قوۀ قضاییه خانمش اینطوری! خب آنوقت ایشان میخواهد منکرات جامعه را حل بکند. من میبینم هرچه به او میگوییم اینجا اینطور است، آنجا اینطور است، گوش نمیدهند. بعد میبینیم اینها فکرشان با دین خیلی فاصله دارد. این است، این جملۀ رهبر معظم است میگویند اگر میخواهید معنویت و اخلاق در جامعه رشد بکند حکومت حتماً باید همراهی بکند. همراهی نکند نمیشود. در سربالایی است. مدام زور میزنیم و میبینیم نمیشود.
باز میفرمایند «اخلاق و معنویت البته با دستور و فرمان به دست نمیآید. پس حکومتها نمیتوانند آن را با قوۀ قاهره ایجاد بکنند». نکتۀ قشنگی است، دوباره وظیفۀ ما آخوندها را زیاد میکند و آن این است که باید با استدلال، متین افکار را قانع کنیم. لذا این بیست تا دلیل عقلی که ما برای چادر گفتیم، دلیل عقلی و روانشناختی برای همین است. نمیخواهیم با قوۀ قاهره یک خانمی را وادار به حجابش بکنیم. میگویم این دلیلهاست و اتفاقاً من با هر موردی هم تا حالا بهخصوص خارجیها صحبت کردم، چون داخل زیاد اهمیت به این دلیلها نمیدهند و برایشان خیلی عادی است؛ اما یک خانمی از اساتید دانشگاه آمریکا بود، پیش ما آمد و شیعه شد. آن وقت من مدام داشتم میگفتم دین اسلام که حالا شما پذیرفتید همهاش استدلال دارد. آنوقت چند نمونه از بحث خدا شناسی، صفات خدا، عدالت و... را برایش گفتم. یک مرتبه بحث حجاب را که گفتم دیدم که صحبت ما را قطع کرد و گفت من اتفاقاً دنبال این دلیل هستم. من آنجا در دانشگاه هر چه میخواهم دانشجوها را برای حجاب قانعشان بکنم بلد نیستم چه بگویم و من دنبال این دلیل عقلی هستم. من وقتی این را دیدم دیگر همان جزوۀ حجاب را به ایشان دادم و گفتم باید برایتان ترجمه بشود. این وظیفۀ ما روحانیون است که همۀ مبانی دین را با دلیل عقلی ثابت بکنیم. حالا کلیتش را هم خدمتتان میگویم که راهکارش این است. دین سه تا بحث دارد که آن عقاید، اخلاق و احکام است. عقایدش که معلوم است و با دلیل عقلی جلو میرود که همان اصول دین است. اخلاق هم که همینطور است. اخلاق هم تمام پشتوانۀ عقلی دارد؛ البته عقلی که ما در حوزه عقلایی میگوییم، سیرۀ عقلا میگوییم. این را دقت داشته باشید، حالا بیرون حوزه ما دلیل عقلی که میگوییم منظورمان دلیل عقلایی است؛ یعنی روش عقلا این است. خب مباحث اخلاقی در دین اسلام مثل شجاعت، سخاوت، عدالت، عفت، عفو، حیا هرچه بگوییم همۀ اینها سیرۀ عقلا است. سومیاش میماند که این سومی را بعضیها در آن میمانند. به احکام که میرسد احکام را ما میگوییم از مرجع تقلید باید تبعیت بکنید. این دیگر عقلی نیست بلکه تعبد و تقلید است. یعنی از ما بپرسند چرا نماز صبح دو رکعت است، میتوانیم دلیل عقلی برایش بیاوریم؟! به اینجا که میرسد این را چه میگوییم؟ ما وقتی ادعا میکنیم کل اسلام را با دلیل عقلی ثابت میکنیم، احکام را چطوری با دلیل عقلی ثابت میکنیم؟ احکام خیلی دارد یکی دو تا نیست؛ یعنی میلیونها مسئله، نماز هست، روزه هست، میلیونها مسئله است و یکی دو تا نیست. به اینجا که میرسد بعضی میخواهند با علل الشرایط حلش بکنند و میروند کتاب شیخ صدوق را نگاه میکنند. علل الشرایط برای احکام خیلی کم دلیل عقلی آورده است که خیلی کم است. اما ما این کار را میکنیم، قبل از اینکه بخواهیم وارد جزئیات بشویم میگوییم مراجعۀ به متخصص دلیل عقلی دارد. پس به احکام که میرسد میگوییم احکام را چون ما خودمان نمیفهمیم عقل ما میگوید که من متخصص نیستم، مراجعه به مجتهد بکن که متخصص است، از او میپرسد. آنوقت مثال میزنیم برای اینکه خوب معلوم بشود. میگویم من برای صحت جسمم اگر خودم پزشک نیستم عقل من چه میگوید؟ میگوید به پزشک مراجعه بکن. وقتی به پزشک مراجعه کردم دیگر از او دلیل نمیخواهم. همین مراجعه دلیل عقلی دارد. عقل میگوید مراجعه کن. این مراجعۀ من دلیل عقلی شد. اما وقتی مراجعه کردم دلیل عقلی را از پزشک نمیخواهم. پزشک خودش دلیل دارد اما دلیل را دیگر برای من نمیگوید؛ چون عقل من کوتاه است. در تخصصهای دیگر هم همینطور است. وقتی من خودرو را در اختیار یک مکانیک میگذارم مراجعۀ به مکانیک یک بحث عقلی است؛ اما مکانیک دیگر نمیتواند برای من دلیل بیاورد که به این دلیل این موتور اینچنین است و آن آنچنان است. او فقط دستور میدهد. میگوید باید اینطور بکنی با خودرو راه برو، این کار را بکن، این کار را نکن و تخصصهای دیگر هم همینطور است. آنوقت عقل انسان در تبعیت از خدا، این را دیگر مجتهد میفهمد که عقل میگوید خدایی که من را خلق کرده او اعلم به مصالح ماست. او میداند، مصلحت ما در این است که نماز دو رکعت بخوانم، صبح هم باید بلند بخوانم، زن لازم نیست بلند بخواند و ... . و بقیۀ احکام را با پشتوانۀ عقل حلش بکنم نه اینکه تک تک احکام را دلیل عقلی بخواهیم برایش بیاوریم. این نیست.
خب میفرمایند که «حکومتها نمیتوانند معنویت و اخلاق را با قدرت قاهره ایجاد کنند؛ اما اولاً خود باید منش و رفتار اخلاقی و معنوی داشته باشند» یعنی حکومتها «و ثانیاً زمینه را برای رواج آن در جامعه فراهم کنند و به نهادهای اجتماعی در اینباره میدان دهند و کمک برسانند. با کانونهای ضد معنویت و اخلاق به شیوۀ معقول بستیزند و خلاصه اجازه ندهند که جهنمیها مردم را با زور و فریب جهنمی کنند.» این اشاره به صحبت ریاست جمهوری است که یک بار گفتند مردم را با زور نمیشود به بهشت برد. این بحث غلطی است کسی نمیخواهد با زور کسی را... این فریب دادن مردم است با این جملهها. «انا هدیناه السبیل انا شاکراً و انا کفوراً» روحانی کجا میخواهد کسی را با زور به بهشت ببرد! ماها فقط استدلال میکنیم. دلیل را برای مردم میگوییم «انا شاهداً و انا کفوراً» دیگر میخواهد نپذیرد. اما دلیل عقلیاش را میگوییم. بله در جامعه حق ندارد علنی تخلف بکند. در خانهاش اگر تخلف بکند ما دیگر کاری با او نداریم. لذا اینکه میگویند به زور میخواهید بهشت را به او بدهید نه، دلیلش این است که ما نمیرویم در خانۀ افراد که ببینیم زنا میکند یا نه، موسیقی گوش میدهد یا نه، روزه میخورد یا نه، به ما چه. ما که نمیخواهیم بهشتش ببریم که. اما دلیل را برایش میگوییم. اما بعد که میآید بیرون، بیرون یک بحث دیگری است. بیرون که ما نمیخواهیم به زور بهشتش ببریم. این اشتباهی است که دارند به مردم میگویند و رئیس جمهور این مطلب را صریح گفت و هنوز هم کلام خودش را اصلاح نکرده است؛اما جوابش این است که اگر ما در خانۀ افراد رفتیم و گفتیم به زور نباید گناه بکنی آن وقت حرف رئیس جمهور درست است. یعنی میخواهیم به زور مردم را به بهشت ببریم. چه موقع این کار را کردیم؟! خود ایشان این کار را کرده است، ما کردیم؟! اینکه نیست. پس آن چیزی که هست در جامعه است. در جامعه بحث دومی است و آن قبح شکنی است که یک کسی بخواهد رسماً در جامعه با ماشینش دود تولید بکند. خب نه اجازه نمیدهیم. در جامعه همه کنار هم هستیم. چرا اجازه نمیدهیم دود تولید بکند؟ برای اینکه کنار هم هستیم. برود در بیابان هرچه میخواهد دود تولید بکند کاری با او نداریم. اینجا هم اینطوری است. اگر کسی خواست در خانه رعایت حجاب نکند، با نامحرم سر باز بنشیند. ما کاری با او داریم؟! روحانیها چه کار میکنند؟! اما اگر بیرون آمد، در خودرو یا در پیاده رو خواست کشف حجاب بکند این دارد ضرر به دیگران میزند، این دارد دود تولید میکند. پس اگر جلویش گرفته میشود نمیخواهیم به زور بهشتش ببریم، بلکه چه است؟! بلکه میگوییم این آقا و خانم جهنمی است و دیگران را میخواهد به زور به جهنم ببرد. این جملۀ آقا این است «اجازه ندهند حکومتها که جهنمیها مردم را به زور و فریب جهنمی کنند. ابزارهای رسانهای پشرفته و فراگیر امکان بسیار خطرناکی در اختیار کانونها ضد معنویت و ضد اخلاق نهاده است و هماکنون تهاجم روزافزون دشمنان به دلهای پاک جوانان و نوجوانان و حتی نونهالان با بهرهگیری از این ابزارها را با چشم خود میبینیم. دستگاههای مسئول حکومتی در این باره وظایف سنگینی را بر عهده دارند که باید هوشمندانه و کاملاً مسئولانه صورت گیرد و این البته به معنی رفع مسئولیت از اشخاص و نهادهای غیر حکومتی نیست. در دورۀ پیش رو باید در اینباره برنامههای کوتاهمدت و میانمدت جامعی تنظیم و اجرا شود» ان شاء الله.
«اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم»