بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: غیبت؛ جلسۀ 5
تاریخ سخنرانی: 1398/09/30
مکان سخنرانی: هلال احمر استان اصفهان
روایاتی از پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و حضرت علی(علیهالسلام) دربارۀ غیبت
در بحث غیبت مواردی را صحبت میکردیم. یک روایتی منسوب به نبی گرامی اسلام(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) است که میفرمایند: ترک غیبت از ده هزار رکعت نماز مستحبی نزد خدا محبوبتر است. ملاحظه بکنید، ده هزار رکعت نافله چقدر وقت انسان را میگیرد؟! گاهی شده یک بار شاید شبهای قدر مثلاً صد رکعت نماز بخواند، ببینید چقدر خستگی میآورد، ده هزار رکعت! میفرماید اگر انسان یک دانه غیبت را منصرف از گفتن آن شود، پیش خدا محبوبتر از خواندن آن ده هزار رکعت است.
یک روایتی است از امیرالمؤمنین(علیهالسلام)، این روایت ما را به سمت ترک غیبت خوب تحریک میکند. به جای اینکه انسان بدی افراد را بخواهد بگوید، برود در فکر خودش ببیند خودش چقدر عیب دارد. منتها روایت مفصل است و حدود ده تا نکته در این روایت آمده که به ما چیز یاد میدهد، انواع درسها در این روایتها هست:
1. فرمودند[1]: «إِنَّمَا یَنْبَغِی لِأَهْلِ الْعِصْمَةِ وَ الْمَصْنُوعِ إِلَیْهِمْ فِی السَّلَامَةِ»؛ شایسته است برای کسانی که اهل عصمتاند، خداوند سلامتی به آنها عطا کرده است. «أَنْ یَرْحَمُوا أَهْلَ الذُّنُوبِ وَ الْمَعْصِیَةِ» شایسته است که ترحم بکنند به کسانی که اهل گناه و اهل معصیتاند. ترحم به چه معنایی است؟ یک معنای غلط در ذهن ما میآید، به اهل گناه ترحم بکنیم؛ یعنی هیچ چیز به او نگوییم در حالی که به این معنا نیست. ما باید اهل گناه را نهی از منکر بکنیم. امام(علیهالسلام) منظورشان از این رحمکردن این است که پشت سرش نرویم حرف بزنیم. آن را دارند میگویند ترحم بکن؛ یعنی پشت سرش صحبت نکن. «وَ یَکُونَ الشُّکْرُ هُوَ الْغَالِبَ عَلَیْهِمْ» شایسته است که افراد شاکر باشند، شاکر خودش باشد بگوید الحمدلله که خدا سلامتی به من داده، الحمدلله من آلوده به گناه نیستم. به کسی هم نمیخواهد بگوید که حالا فکر کند الحمدلله را دارد برای او میگوید. میگویند بالای سر مریض که برای عیادت میروید بلند الحمدلله نگویید چون مریض خیال میکند که الحمدلله دارید میگویید که او مریض است. دستور این است: الحمدلله بگویید اما آهسته بگویید، برای خودتان بگویید. حالا اینجا هم یک کسی که اهل گناه است به جای اینکه من پشت سرش بدیاش را بگویم، پشت سر او شکر خدا را به جا بیاورم که الحمدلله خدا این نعمت را به من داده است و من خالی از گناه او هستم. «وَ الْحَاجِزَ لَهُمْ عَنْهُمْ» امام میفرمایند که باید این شکر را حاجز بشوی؛ یعنی دیوار بشود بین من و غیبتکردن. یعنی به جای اینکه میخواهم غیبت بکنم یک دیوار بکشم. آن دیوار این است که شکر خدا را به جا بیاورم. «فَکَیْفَ بِالْعَائِبِ الَّذِی عَابَ أَخَاهُ وَ عَیَّرَهُ بِبَلْوَاهُ» خب حالا که من مشغول خودم هستم دیگر چه کار دارم به عیب برادر دینی خودم و بخواهم او را سرزنشش بکنم، بگویم ببین تو چرا این گناه را مثلاً میکنی؟! «أَ مَا ذَکَرَ مَوْضِعَ سَتْرِ اللَّهِ عَلَیْهِ مِنْ ذُنُوبِهِ» امام برای اینکه ما را تشویق بکنند میگویند آیا یاد نمیکنید آن لحظهای را که خدا گناه را بر شما پوشاند؟! این را یاد بکن، بگو خود من گناهان بزرگتر از آن را انجام دادم و خدا این گناه را بر من پوشاند و حالا بیایم عیب یک کسی دیگر را بگویم! «مِمَّا هُوَ أَعْظَمُ مِنَ الذَّنْبِ الَّذِی عَابَهُ بِهِ» آن گناهی که من انجام دادم خیلی بزرگتر از آن گناهی است که آن برادر من دارد. این یک مطلبش است. «وَ کَیْفَ یَذُمُّهُ بِذَنْبٍ قَدْ رَکِبَ مِثْلَهُ» چطور من میخواهم دیگری را مذمت بکنم در حالی که خودم مثل آن گناه را مرتکب شدم؟! بعد حضرت میفرمایند حالا گاهی میشود مثل آن را مرتکب نشدم، «فَإِنْ لَمْ یَکُنْ رَکِبَ ذَلِکَ الذَّنْبَ بِعَیْنِهِ فَقَدْ عَصَى اللَّهَ فِیمَا سِوَاهُ مِمَّا هُوَ أَعْظَمُ مِنْهُ» اگر من عین گناه رفیقم را هم نکردم؛ اما گناه بزرگترش را گاهی کردهام. این هم یک فکر است که لازم نیست فقط عین آن گناه را من کرده باشم، گاهی بزرگترش را کردم. صورت آخرش را هم دقت بکنید. گاهی شیطان به من میآید میگوید نه، تو نه مثل آن گناه را کردی نه بزرگترش را، اگر هم گناه کردی کوچکترش را کردی. شیطان بلد است چطوری برای ما زینت بدهد. مدام یک طوری سر و صورتش را تمیز میکند و میگوید تو که گناه او را انجام ندادی، بزرگترش را هم نکردی که، کوچکترش را انجام دادی.
امام(علیهالسلام) یک چیز دیگر بیان میکنند میفرمایند: «وَ ایْمُ اللَّهِ لَئِنْ لَمْ یَکُنْ عَصَاهُ فِی الْکَبِیرِ وَ عَصَاهُ فِی الصَّغِیرِ [لَجُرْأَتُهُ] لَجَرَاءَتُهُ عَلَى عَیْبِ النَّاسِ أَکْبَرُ» حضرت به خدا قسم میخورند. به خدا قسم اگر این شخصی که میخواهد غیبت بکند فرض کنید نسبت به آن گناه کسی که میخواهد غیبتش را بکند گناه کوچکتر انجام داده است، میفرمایند این جرأتی که این شخص دارد و میخواهد پشت سر او غیبت بکند، این گناهش بزرگتر از آن است. اگر فرض کنید هیچ گناهی هم این غیبتکننده نکرده؛ اما در وجودش یک جرأت هست که پشت سر برادر دینیاش غیبت میکند. این جرأت خودش گناه بزرگی است. بزرگتر از آن گناهی است که او مرتکب شده است. حالا اینطوری عذرخواهی میکنم فرض کنید او زنا کرده است، من میخواهم پشت سرش بگویم بله او زنا کرده است. خب او زنا کرد اما غیبت من که جرأت به گناه دارم، اینکه بیشتر از آن است. خیلی ساده، یک بار در صف نانوایی بودم یک آقایی آمد در صف زد، نایستاد در صف و نان را گرفت و رفت. نان را گرفت و نانوایی هم به او نان را داد. این بغلدستی من یک غیبتی از او کرد که چرا اینطور کرد. من هم آهسته به او گفتم سلام علیکم، بعد گفتم این بندۀ خدا که در صف زد و رفت، کارش خیلی اشتباه بود اما این غیبتی که شما کردی گناهش خیلی بزرگتر از آن بود. چرا این حرف را زدی؟! یک مرتبه جاخورد و شروع کرد توجیهکردن که نه، ایشان همین که گفتم میدانم من چه کرد، اینکه دیگر گفتن ندارد. میدانم این کار را کرد اما دیگر ایشان غیبت نکرد که. ایشان این کاری که کرد گناه خاصی داشت، در صف نایستاد، شما ناراضی هستی، خب این یک گناه است. یک گناه هم شما کردی، شما که واقعاً به قول بعضیها مرد هستی خب برو به خودش بگو. بگو چرا این کار را کردی، مثلاً در صف بایست. اگر هم نمیخواهی به خودش بگویی پس دیگر پشت سرش هم حرف نزن، بگو من هیچ چیز نمیگویم من راضیام. حالا حق من را ضایع کرد، من راضیام؛ اما اگر راضی نیستی برو به خودش بگو. اینها را باید دقت بکنید.
«و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین»
[1] . نهج البلاغه، ص197.