بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
♦ وَ قالَ الْمَلِکُ ائْتُونی بِهِ فَلَمَّا جاءَهُ الرَّسُولُ قالَ ارْجِعْ إِلى رَبِّکَ فَسْئَلْهُ ما بالُ النِّسْوَةِ اللاَّتی قَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ إِنَّ رَبِّی بِکَیْدِهِنَّ عَلیمٌ ♦
و پادشاه گفت: او را نزد من آورید. پس هنگامیکه آن فرستاده نزد وی آمد، گفت: نزد آقای خویش برگرد و از او بپرس ماجرای آن زنانی که دستهای خود را بریدند، چه بود؟ همانا پروردگار من به مکرشان آگاه است.