بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَـٰنِ ٱلرَّحِیمِ
♦ إِذْ تَمْشِىٓ أُخْتُکَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَىٰ مَن یَکْفُلُهُۥ ۖ فَرَجَعْنَـٰکَ إِلَىٰٓ أُمِّکَ کَىْ تَقَرَّ عَیْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ ۚ وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّیْنَـٰکَ مِنَ ٱلْغَمِّ وَفَتَنَّـٰکَ فُتُونًا ۚ فَلَبِثْتَ سِنِینَ فِىٓ أَهْلِ مَدْیَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلَىٰ قَدَرٍ یَـٰمُوسَىٰ (40)♦
آنگاه که خواهرت [در پی صندوق تو] میرفت [تا به عمّال فرعونیان که برای کودکی دایه میخواستند رسید) و میگفت: آیا شما را بر کسی که کفیل [حفظ و شیر دادن] او میشود دلالت کنم؟ پس تو را به سوی مادرت بازگرداندیم تا دیدهاش روشن شود و اندوه نخورد و نیز شخصی [از فرعونیان] را کشتی [و آنان تصمیم قتل تو را گرفتند] پس ما تو را از آن اندوه نجات دادیم و ما تو را به آزمایشهایی آزمودیم، پس سالیانی در میان اهل مدین ماندگار شدی، آنگاه- ای موسی- بر طبق تقدیر [ازلی ما و بر پایۀ کمالات نفسانی صالح بر مقام رسالت) آمدی.❋